جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اقتصاد جام جهانی فوتبال


اقتصاد جام جهانی فوتبال

آیا جام جهانی می تواند آفریقای جنوبی را از گرفتاری ها و مشکلات اقتصادی برهاند

آیا جام جهانی می‌تواند آفریقای جنوبی را از گرفتاری‌ها و مشکلات اقتصادی برهاند؟ پاسخ به این پرسش چندان ساده نیست و تقریبا نیاز به پیش‌گویی دارد؛ اما باید دید آثار اقتصادی برگزاری جام جهانی در آفریقای جنوبی چگونه خود را به نمایش می‌گذارند؟ دولت آفریقای جنوبی طی چند سال گذشته تمام هم‌وغم خود را صرف برگزاری جام جهانی فوتبال کرده است. در این یادداشت بدون اینکه مستقیما به وضعیت اقتصادی این کشور اشاره شود، سعی می‌شود تا نتیجه اقتصادی برگزاری چنین مسابقاتی به تصویر کشیده شود.

در سرتاسر جهان، دخالت دولت در ورزش یک موضوع قابل‌توجه و البته اساسی است. اما منطق دفاع از ایده دخالت دولت در ورزش همیشه بحث‌برانگیز بوده و هست. تا اواسط قرن نوزدهم از این ایده تا حد زیادی با تقاضای دولت برای آمادگی نظامی توجیه می‌شد، بدین معنی که ورزش باعث ایجاد آمادگی جسمی در میان مردم می‌شد و در نتیجه دولت می‌توانست در صورت لزوم از آنها استفاده نظامی کند؛ اما پس از آن بود که طیف وسیعی از مزایای اجتماعی و سیاسی برای دخالت دولت در ورزش ارائه شد.

مثلا از دولت بریتانیا نقل می‌شود که ترویج فعالیت‌های فیزیکی به‌دلیل مزایای آن برای سلامت افراد، منطقی برای دفاع از دخالت دولت در ورزش فراهم می‌کند. در سال‌های اخیر بحثی میان اقتصاددانان و حامیان پرداخت یارانه‌های دولتی به ورزش درگرفته است. اقتصاددانان معتقدند مزایای ناشی از دخالت دولت در ورزش قابل‌اغماض است و در مواردی هم اصلا مزایایی وجود ندارد.

● آثار اقتصادی وقایع ورزشی (مثلا جام جهانی یا المپیک)

این ادعا مطرح شده است که انجام سرمایه‌گذاری‌های عمومی و دولتی برای برگزاری وقایع ورزشی بزرگ در چارچوب تز کینزی تزریق پول توسط دولت به اقتصاد و ضریب تکاثری آن، مزایای اقتصادی خالصی برای اقتصاد و جامعه به همراه دارد. معمولا در این خصوص چهار متغیر مورد بررسی قرار می‌گیرد:

الف) اشتغال و دستمزدها: این ادعا همواره مطرح بوده که پروژه‌های کلان ورزشی منجر به ایجاد فرصت‌های شغلی می‌شوند. فرصت‌های شغلی کوتاه‌مدت در بخش ساخت‌وساز استادیوم‌های ورزشی و فرصت‌های شغلی بلندمدت در کسب‌وکارهای جانبی مانند صنعت توریسم و رستوران‌داری و غیره. مطالعات زیادی به این موضوع اشاره کرده‌اند که در حالی ‌که ممکن است در این فرآیند مشاغلی ایجاد شود، اما باید به مشاغلی هم که در این فرآیند به دلیل اثر جانشینی از دست می‌رود، توجه داشت.

با توجه به محدودیت‌های بودجه، مخارج فزاینده مصرف‌کنندگان برای ورزش و امور مرتبط با آن، باعث کاهش هزینه‌های آنها در سایر امور زندگی می‌شود و همین امر باعث تعطیلی بسیاری از مشاغل غیرورزشی می‌شود. در حقیقت، برخی مطالعات نشان داده‌اند که بعضی کسب‌وکارهای ایجاد شده بر اثر وقایع ورزشی بزرگ (مثل جام جهانی فوتبال) تمایل به استخدام تمام‌وقت کارکنان ندارند و لذا مشاغل پایداری ایجاد نمی‌شود. برای مثال، فروش خروس به طرفداران تیم فرانسه ممکن است طی دوره برگزاری جام جهانی برای گروهی شغل محسوب شود؛ اما پس از آن دیگر چنین نیست. همین‌طور فروش قهوه و ....

مطالعات دیگری هم نشان می‌دهند که ضریب فزاینده مخارج مالی مرتبط با ورزش ممکن است کمتر از سایر انواع مخارج باشد. این موضوع شاید به این دلیل است که مخارج ورزشی نسبت به مخارج غیرورزشی بیشتر تمایل دارند تا به خارج از اقتصاد محلی و منطقه‌ای سرازیر شوند. مثلا کارگران ساختمانی ممکن است تمایل کمتری برای زندگی در مناطق محلی برگزاری مسابقات ورزشی و بنابراین مصرف درآمدشان در آن مناطق داشته باشند.

علاوه‌براین، در حالی ‌که ممکن است مرحله ساخت‌وساز زیرساخت‌های ورزشی مشاغلی را ایجاد کند، مشاغل بلندمدت مرتبط با تسهیلات ورزشی بیشتر پاره‌وقت است و به کارگران غیرماهر نیاز دارد و دستمزدشان هم معمولا پایین است. لذا شاید فعالیت‌هایی از این دست نقش چندانی در بهبود کیفیت مشاغل تمام‌وقت در عرصه اقتصاد محلی و منطقه‌ای و ملی ایفا نکنند. با توجه به مسائل فوق، تعجب‌آور نیست که شواهد و ملاحظات نشان می‌دهند که توسعه و ساخت استادیوم‌ها یک مازاد خالص برای اقتصاد به ‌بار نمی‌آورد.

ب) استادیوم‌های ورزشی و میراث آنها: حق میزبانی یک واقعه ورزشی مهم (مثل جام جهانی) معمولا در رقابت با سایر شهرها یا کشورها به‌دست می‌آید. برنده در این «رقابت زیبا»، در واقع، مناقصه‌گری است که افراطی‌ترین ولخرجی‌ها را برای آن حادثه پیشنهاد کند. معمولا برای برگزاری این مسابقات باید آخرین وضعیت استادیوم‌های ورزشی و نوع معماری آنها مورد توجه قرار گیرد. اغلب بزرگ‌ترین مشکل وقتی بروز می‌کند که به ‌منظور پوشش هزینه‌های حفظ و نگهداری استادیوم ساخته شده باید یک مستاجر مناسب برای آن پیدا شود.

برای مثال، به منظور پوشش هزینه‌های حفظ و نگهداری سالانه سوپردام سیدنی لازم است که این استادیوم هفته‌ای یک‌بار میزبان یک واقعه ورزشی باشد. بسیاری از استادیوم‌های ورزشی ساخته شده برای بعضی از بزرگ‌ترین وقایع ورزشی نمی‌توانند چنین مشتریانی پیدا کنند. نتیجه مطالعه‌ای که درباره جام جهانی ۲۰۰۲ انجام شد، این بود که ساخت استادیوم‌های ورزشی برای وقایع ورزشی بزرگ منجر به «وعده‌های اجرا نشده در اقتصاد می‌شود».

ج) توریسم: از طریق بازاریابی و فعالیت رسانه‌ها، شهر یا کشور میزبان مسابقات ورزشی (مثل جام جهانی فوتبال) قادر به جذب توریست‌ها در هنگام برگزاری مسابقات و بعد از آن خواهد بود. معمولا توریست‌ها در محل، منطقه یا کشور میزبان پول خرج می‌کنند که می‌تواند موجب رونق آن اقتصاد شود. با این ‌حال، این موضوع کاملا هم به نفع اقتصاد نیست. مثلا اگر فردی آثار المپیک ۲۰۱۲ بر اقتصاد لندن را بررسی کند، می‌بیند که توریست‌های زیادی خارج از لندن پول خود را هزینه می‌کنند. اما اگر منظور اقتصاد انگلیس باشد، به‌هرحال پول توریست‌ها در اقتصاد این کشور هزینه می‌شود. لذا هرچه منطقه مورد نظر بزرگ‌تر باشد، تعداد توریست‌ها کمتر به چشم می‌آید.

البته برگزاری مسابقات ورزشی می‌تواند با یک اثر جانشینی منفی در حوزه توریسم نیز همراه باشد: به این صورت که برخی از توریست‌ها به‌دلیل برگزاری این مسابقات ممکن است از سفر توریستی خود به شهر یا کشور میزبان منصرف شوند.

د) سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و بازسازی و نوسازی شهری: وقایع ورزشی مهم موجب حرکت تعداد زیادی از ورزش‌دوستان به آن شهر یا کشور می‌شود و لذا تقاضا برای زیرساخت‌های شهری که دولت بانی تاسیس یا بهبود آنها است، افزایش می‌یابد. سرمایه‌گذاری‌های مرتبط با این شرایط عبارتند از: هتل‌ها، حمل‌ونقل کارا و مخابرات و غیره.

همه ادعاهای فوق تاحد زیادی از این ایده دفاع می‌کنند که برگزاری مسابقات ورزشی مهم مثل جام جهانی رونق اقتصاد را به دنبال دارد. اما دلایل خوبی هم برای بدبینی در مورد ادعاهای فوق وجود دارد. مثلا، بازسازی و نوسازی شهرها نیازمند سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی و نه سرمایه‌گذاری‌های ویترینی است و این درحالی است که بیشتر سرمایه‌گذاری‌های انجام شده برای میزبانی مسابقات ورزشی بزرگ از نوع ویترینی هستند. المپیک ۱۹۷۶ مونترال از این نظر یک فاجعه اقتصادی بود. این نیز محتمل است بعضی پروژه‌های سرمایه‌گذاری که با میزبانی مسابقات ورزشی ارتباطی ندارند ممکن است به تاخیر افتاده یا متوقف شوند.

در آفریقای جنوبی در خصوص ساخت مدارس چنین اتفاقی افتاده است. حتی اگر بعضی مزایای ناشی از میزبانی تایید شود، باید هزینه فرصت وجوه مالی عمومی بررسی شود، که می‌تواند برای تامین مالی بیمارستان‌ها و مدارس، بهبود رفاه سرمایه انسانی و افزایش بهره‌وری بالقوه به‌کار رود. بعضی مطالعات معتقدند که میزبانی المپیک یا جام جهانی فوتبال می‌تواند واقعا موجب زیان شغلی بلندمدت و پایدار شود.

بنابراین، مباحثات مدافع میزبانی وقایع ورزشی مهم بر بنیان‌هایی لرزان بنا شده‌اند. به‌هرحال، این مباحث باید از این نظر مورد توجه قرار گیرند که آیا میزبانی وقایع ورزشی مهم می‌تواند موجب بهبود رفاه مردم یک شهر یا کشور شود؟ لذا هزینه‌کردن بودجه عمومی برای ساخت‌وسازهای ورزشی حداقل باید بر این ایده استوار باشد که اگر ما را ثروتمندتر نمی‌سازند، حداقل مردم را خوشحال‌تر می‌کنند. برای قضاوت در مورد آثار اقتصادی جام‌جهانی فوتبال در آفریقای جنوبی کمی زود است، اما صدای شیپورهای محلی «ووووزلاها» حکایت از این دارد که مردم خوشحال‌تر هستند، هرچند نلسون ماندلا در روز اول نتوانست در این شادی با مردم شریک شود.