پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
خیلی چیزها فرق کرده
![خیلی چیزها فرق کرده](/web/imgs/16/119/m2sub1.jpeg)
آینده همه چیز در ایران مبهم است، از جمله فعالیت حزبی. راستش را بخواهید، هیچ کس نمی داند آینده میان مدت، مثلاً ۱۰ سال، چگونه خواهد بود.
برای پاسخ دقیق تر بگذارید نگاهی بکنیم به اینکه الگوی فعالیت حزبی تا به حال چگونه بوده است. بعد از افت و خیزهای اول انقلاب و رخدادهایی که برخی علت و انگیزه آنها را در احزاب یا به قول خودشان گروهک ها می دیدند، فضایی سرد و شک آلود نسبت به کار حزبی در کشور وجود داشت. احزابی که اول انقلاب دفتر زده بودند و عضو گرفته بودند، هرکدام به دلیلی تعطیل شدند و اعضای آنها یا به خارج رفتند، یا منزوی شدند یا درگیر پرونده های گذشته خویش با دستگاه های مختلف بودند و عملاً امکانی برای فعالیت شفاف حزبی نداشتند. حزب جمهوری اسلامی نیز به دلایلی که مجال تحلیل آن در اینجا نیست، منحل شد و دیگر به فعالیت ادامه نداد.
بعد از رویدادهای سال ۶۰ و ترور شهید رجایی عملاً تا سه دوره انتخابات ریاست جمهوری عاری از هرگونه رقابت جدی بود. و طبیعتاً احزاب نیز در این میان نقشی نداشتند. بعد از این سه دوره برای نخستین بار در دومین دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، یک رقیب جدی- احمد توکلی- به عرصه وارد شد که او هم نیز منفرد بود و حزب یا جریانی پشت سرش قرار نداشت. هرچند حدود پنج میلیون رای را به همراه داشت.
در انتخابات مجلس نیز تا قبل از دوران اصلاحات رد پایی جدی از احزاب به چشم نمی خورد. و در لیست های ائتلافی خبری از احزاب سیاسی نبود، بلکه نهادهایی همچون «جامعه روحانیت مبارز تهران»، «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم»، برخی از انجمن های اسلامی سرشناس و نهادهای مشابه آنها تشکیل دهندگان ائتلاف ها بودند. تنها در یک مقطع استثنایی به یمن دستور امام(ره) که نهادهای روحانی را از دادن فهرست برای تمام کشور منع کرد و به آنها گوشزد کرد فقط برای شهر خود، مثلاً تهران یا قم می توانند نامزد معرفی کنند و با فعالیت نسبی دفتر تحکیم وحدت دانشجویان، تا حدی انتخابات مجلس سوم رنگ و بوی رقابتی گرفت. از مجلس چهارم پدیده رد صلاحیت ها آغاز شد و بهتر بگوییم سمت و سویی متفاوت یافت و شدت گرفت. در انتخابات مجلس پنجم برای نخستین بار با دلخوری آقای هاشمی رفسنجانی از برخی انحصارطلبی ها در جامعه روحانیت مبارز تهران، شاهد فهرستی انتخاباتی با امضای «کارگزاران سازندگی» بودیم که شاید بتوان گفت اولین تشکل سیاسی غیرروحانی و غیرصنفی در سالیان اخیر بود. پیش از آن نیز البته در زمان حیات امام خمینی(ره) اختلاف دیدگاه ها به انشقاق «مجمع روحانیون مبارز» از «جامعه روحانیت مبارز تهران» منجر شده بود اما منجر به تشکیل حزب یا تشکل سیاسی نشده بود.
در این میان جنبش اصلاحات و شعار توسعه سیاسی آقای خاتمی و البته واقعیت های کشور و نیاز مبرم جامعه به سامان یافتن و شفافیت فضای سیاسی کشور بود که باعث شد از سال ۷۶ به این سو به تدریج شاهد تشکیل و اعلام موجودیت احزابی شویم که عمدتاً در طیف وابسته به اصلاح طلبان شکل گرفتند. این روند البته در آن سو نیز جریان پرسابقه موتلفه را ناگزیر ساخت که در چارچوب های حزبی به فعالیت خود ادامه دهد.
اما به غیر از این تشکل که خود را با ساز و کارهای نیمه مدرن حزبی کم و بیش همراه کرد پاره یی از تشکل ها در اردوگاه اصولگرایان کم و بیش شاهد نوعی ضدیت و ستیز با چارچوب های شفاف حرکت حزبی هستیم، به طوری که برخی جریان ها را نیز اصولاً برآمده از پشت پا زدن به این چارچوب ها و استفاده از اهرم های قدرت و نفوذ متفاوت با اعتبار تشکل های شفاف سیاسی، باید تلقی کرد. در هر صورت بیش از یک دهه از ظهور و فعالیت احزاب سیاسی نسبتاً فراگیر در کشور و به میدان آمدن آنها عمدتاً در فضاهای انتخاباتی نمی گذرد. اما به جد می توان گفت این حضور همواره حضوری پرچالش و مساله برانگیز بوده است. در کشور ما بینشی وجود دارد که اساساً احزاب را نهادهایی مزاحم و بیگانه از مردم می داند که احتمال انحراف آنها بسیار زیاد است. گویی کسانی از کره مریخ می آیند و حزب تشکیل می دهند که هیچ کاری به مردم ندارند. هنوز حتی در بین برخی از روشنفکرها و تحصیلکرده ها عدم وابستگی به احزاب و جریان ها نوعی تشخص و افتخار به حساب می آید.
در صحبت ها مردمی بودن صفت و ویژگی در مقابل حزبی بودن جلوه گر می شود. فرض حاکم بر این است که احزاب، مردم را نمایندگی نمی کنند و به دنبال منافع دیگری می گردند. این فرض ساده و قابل قبول حتی در کشورهای عقب مانده تر از ما که احزاب هر کدام می توانند نماد و شاخص بخشی از مطالبات و منافع مردم باشند و هر حزبی می تواند بخش هایی از جامعه را نمایندگی کند، در کشور ما برای برخی از دولتمردان و مدیران جامعه جا نمی افتد. در چنین فضایی ما شاهد نوعی تعامل توام با سو ءظن با احزاب از سوی نهادهای قدرت در کشورمان بوده و هستیم. اما در این میان پدیده جدیدی شکل گرفته است که نهادهای قدرت را در شرایطی قرار می دهد که حضور نیم بند احزاب را تحمل کنند و از بیخ و بن آنها را ریشه کن نکنند.
موضوع از این قرار است که با فاصله گرفتن از فضای شعارها و حماسه های اول انقلاب به تدریج مسوولان دریافته اند حضور گسترده مردم در عرصه هایی نظیر رای گیری ها و مشروعیتی مردمی که حکومت نمی تواند خود را بی نیاز از آن بپندارد، بدون وجود نوعی رقابت در عرصه سیاسی امکان پذیر نیست. بدین سان از حدود سال های ۸۲ و ۸۳ برخی از مدیران به این نتیجه می رسند که هاله یی کمرنگ و بی جان از فعالیت حزبی در ایران لازم است، یا لااقل بودنش بهتر از نبودنش است. در این نگرش احزاب در کشور وجود دارند اما به هر طریق ممکن باید بر سرشان زد. احزاب در این فرآیند باید باشند تا تنور انتخابات گرم شود. جلوگیری از گسترش فعالیت احزاب به انحای مختلف، در تنگنا قرار دادن آنها به لحاظ مالی، توقیف روزنامه های وابسته به آنها به بهانه های گوناگون، فشار بر اعضا و هواداران در شهرهای دور و نزدیک، رد صلاحیت کاندیداهای احزاب در رای گیری ها و ایجاد محدودیت برای مشارکت آنها همه و همه سناریوهایی هستند برای بستن دست و بال احزاب و کنترل آنها به نحوی که هم باشند و هم نباشند. سخن در این باب بسیار است و در این مختصر مجال بازگویی جفاهایی که در یک دهه گذشته بر احزاب به ویژه تشکل های اصلاح طلب رفته است، نیست. موضوع به خودی خود روشن است.
اما نکته اینجاست که به رغم تمام این کنترل ها باز هم این امکان وجود دارد که کنترل از دست در برود و در مقطعی رخدادی اتفاق بیفتد که خارج از برنامه باشد و پیش بینی لازم در مورد آن نشده باشد. این امر به خصوص در مقطع انتخابات که به ناچار فضا برای فعالیت احزاب مناسب تر است و امکان ارتباط آنها با مردم و برگزاری جلسات و فعالیت های تبلیغاتی فراهم تر است، بیشتر قابل وقوع است. در واقع ممکن است احزاب رقیب آنچنان تنور انتخابات را داغ کنند که نان کسانی که درصدد استفاده کنترل شده از فضای انتخاباتی هستند، به کلی بسوزد.
در انتخابات سال ۸۴ احزاب و گروه ها آمدند هر کدام با شعار و نامزد خاص خویش، فضا رقابتی و پرشور شد، مردم به عرصه آمدند و مشارکت نسبتاً قابل قبولی در انتخابات داشتند .
بعد از آن رویداد برخی از روشنفکران و نیروهای سیاسی به شدت مایوس شدند و تا مدت ها به محکوم کردن یکدیگر مشغول بودند. بعضی ها به این جمع بندی رسیده بودند که این وضع همیشگی است. شاهد بودیم که در همین دوران کار به جایی رسید که برخی از دوستان معتقد شدند تا اطلاع ثانوی باید کرکره فعالیت های سیاسی را پایین کشید و به مسافرت رفت. همان طور که همه می دانیم در انتخابات اخیر این وضعیت دوام نیاورد و معادلات بر هم خورد. در این نوشته فرصت تجزیه و تحلیل کامل آنکه چه تفاوت ها و تغییراتی در انتخابات سال ۸۸ در مقایسه با سال ۸۴ وجود داشت، نیست.
احمد شیرزاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست