پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بیعت با پیامبر ص و آثار آن


بیعت با پیامبر ص و آثار آن

بیعت, تعهدات و التزامات میان دوطرف در عرصه سیاسی و اجتماعی است که در یک سوی آن امت اسلامی و سوی دیگر آن, امام امت قرار می گیرد بر هر مومنی لازم است که با پیامبر ص بیعت کند که بیانگر بیعت با خداوند است

بیعت، تعهدات و التزامات میان دوطرف در عرصه سیاسی و اجتماعی است که در یک سوی آن امت اسلامی و سوی دیگر آن، امام امت قرار می گیرد. بر هر مومنی لازم است که با پیامبر(ص) بیعت کند که بیانگر بیعت با خداوند است.

اما از آن جایی که بیعت با خدا و پیامبر(ص) در شرایط کنونی ما به یک معنا امکان پذیر نیست، ولی به معنای دیگر امکان آن فراهم می باشد، بر ماست تا با پیامبر(ص) و خداوند بیعت کنیم و به شرایط و تعهدات آن ملتزم شویم تا از آثار این بیعت بهره مند شویم، چنان که هرگونه مخالفت و یا اذیت و آزار پیامدهائی دارد که در آیات قرآنی بدان اشاره شده است.

نویسنده در این مطلب براساس آموزه های وحیانی قرآن، علل و عوامل چنین التزامی را بیان کرده و بر آن است تا آثار مخالفت یا اذیت و آزار پیامبر را بیان کند.

● پیامبر(ص) شاهد امت و شاهد شاهدان

براساس آموزه های قرآن هرانسانی از جمله پیامبر(ص) دست کم یک بار مرگ را تجربه خواهد کرد. (دخان، آیه ۵۶) پیامبر(ص) نیز به عنوان دارنده نفس، مرگ را می چشد. (انبیاء آیه ۳۵؛ قصص، آیه ۸۸) ولی این بدان معنا نیست که پیامبر(ص) که مرگ را تجربه می کند از حضور و شهود نسبت به عوامل هستی از جمله عالم ماده بی بهره می گردد، بلکه حتی براساس آموزه های وحیانی پس از مرگ شهود ایشان نسبت به عالم ماده نه تنها تغییر نمی کند، بلکه به یک معنا افزایش می یابد؛ زیرا حیات طیبی می یابد که از هرگونه محدودیت و نقصی مبرا و پاک می باشد و موانع شهودی کاملا رنگ می بازد؛ هرچند که به یک معنا برای آن حضرت(ص) و نفس ایشان یعنی حضرت امیرمومنان علی(ع) و امامان معصوم(ع) عوالم، هیچ تفاوتی ندارد و همه عوالم که برای بسیاری غیب است برای آنان عوالم حضور و شهود است. از این رو نسبت آنان به عوالم، همواره شهود و عالم شهادت است و عوالم هستی به عنوان حضرات نامیده می شود که بیانگر حضور عوالم و شهود آن برای حضرات معصومین است. درحقیقت حضرات به معنای حاضرانی هستند که همه عوالم، مشهود آنان و در حضور ایشان است. براین اساس است که نفس آن حضرت(ص) براساس آیه ۶۱ سوره آل عمران، در عبارتی از حضور همه حضرات و عوالم هستی در برابر خویش خبر می دهد و می فرماید که کشف الغطایی برای ما رخ نخواهد داد؛ زیرا همواره عوالم در محضر ایشان است: لو کشف الغطاء لما ازددت یقیناً؛ اگر پرده ها کنار رود هیچ دانش و یقینی بر من افزوده نمی شود. (ملا هادی سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ج ۱، ص ۱۹۰، مکتبه بصیرتی). بنابراین، اگر کشف و شهودی است برای دیگران است که یا با مرگ اختیاری یا غیراختیاری اتفاق می افتد. (ق، آیه ۲۲)

از آن جایی که برای پیامبر(ص) همه عوالم از غیب و شهود، عوالم شهود هستند، پیش از مرگ و پس از مرگ برای آن حضرت معنایی ندارد؛ چنان که برای آن حضرت پیش از تولد و پس از آن معنایی ندارد و پیامبر(ص) مظهر اتم و اکمل نام الهی شهید است (نساء آیه ۳۳)، لذا پیامبر(ص) همان گونه که بر امت خود شاهد و گواه است (بقره، آیه ۱۴۳) بر پیامبران و امت های پیشین بشری (نساء، آیه ۴۱) بلکه همه هستی، شهید و شاهد است؛ زیرا غیربشر نیز امت هایی همانند امت های بشر است (انعام، آیه ۳۸) که پیامبر(ص) به عنوان خلیفه مطلق و تام خداوندی، می بایست ایشان را از مقام مظهریت در ربوبیت، پروردگاری کند.

براین اساس، هیچ شکی نیست که پیامبر(ص) به عنوان شاهد امت از حاضران و غیرحاضران زمان خویش، می بایست ناظر و شاهد امت باشد و برکارها و اعمال ایشان نظارت کند تا در قیامت گواهی دهد. (بقره، آیه ۱۴۳؛ نساء، آیه ۴۱)

بنابراین، برخلاف پیامبران دیگری که ناظر و شاهد به زمان خود بودند و پس از مرگ از چنین نظارت و شهودی برخوردار نیستند، چنان که حضرت عیسی(ع) به خداوند عرضه می دارد که من پس از مرگ در میان ایشان شاهد نبودم تا به خدایی خود بخوانم؛ اما پیامبر(ص) پس از مرگ بلکه حتی پیش از تولد، شاهد امت ها و پیامبران ایشان بوده است. (همان آیات)

این شهادت می تواند به دو شکل شهادت مستقیم یا از طریق انفس خود (آل عمران، آیه ۶۱) از طریق امامان معصوم(ع) باشد که خلفاء و وصایای ایشان هستند.

● لزوم بیعت با پیامبر(ص) به صورت مستقیم

براساس آنچه گفته شد می توان براین حکم تأکید کرد که بیعت با پیامبر(ص) اختصاص به زمان خاصی ندارد، بلکه حکمی برای تمامی زمان هاست. پس بر هر مؤمنی است که با پیامبر(ص) دست بیعت دهد تا در چارچوب فرمان های آن حضرت(ص) زندگی و کارهای خویش را سامان داده و اولویت های آن را تعیین نماید.

هر مؤمنی یا به محضر آن حضرت(ص) می رسد و دست بیعت با او می دهد، یا آنکه به سبب دوری مکانی در زمان آن حضرت(ص) یا زمانی در زمان کنونی، دست بیعت را در عمل در دستان نمایندگان و رسولان آن حضرت می گذارد. اگر کسی با ولی فقیه زمان خویش بیعت کند، با امام زمان خویش بیعت کرده که بیعت ایشان همان بیعت با رسول الله و بیعت با رسول الله(ص) نیز بیعت با خداوند است؛ زیرا آن که بیعت می کند با شخص بیعت نمی کند بلکه با منصب، بیعت می کند که منصب خلافت و نمایندگی است.

آنچه گفته شد برای توده های مردم است وگرنه کسانی که از خواص اهل ایمان باشند می دانند که بیعت مستقیم نیز برای آنان با امام زمان(عج) و پیامبر(ص) امکان پذیر است چرا که امام زمان(عج) و پیامبر(ص) در نزد ما حاضر و بر کارهای ما شاهد هستند و همانگونه که سلام می دهیم ایشان به سلام ما پاسخ می دهند و تنها مشکل توده ها نه خواص اهل ایمان این است که پاسخ سلام خویش را نمی شنوند، اما اهل خواص، هم می بینند و هم می شنوند.

با این همه باید توجه داشت که نشنیدن پاسخ سلام ازسوی ما، رافع سلام گفتن نیست؛ از این رو در هنگام حضور در مزارات و عتبات مقدسه لازم است که سلام کنیم و نیز در نمازها بر آن حضرت(ص) سلام دهیم و بگوییم: السلام علیک ایهاالنبی و رحمه الله وبرکاته.

در مسئله بیعت هم می بایست ما دست بیعت را دراز کنیم و با او بیعت ولایت و اطاعت داشته باشیم هرچند که به ظاهر دست بیعت گر آن حضرت(ص) را نمی بینیم که به سوی ما دراز شده است.

به هرحال، برماست که به عنوان مؤمن، هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم با پیامبر(ص) بیعت کنیم؛ زیرا مرگ آن حضرت(ص) هرگز مانع از تغییر حکم نمی شود؛ پس همانگونه که در زمان زنده بودن و زندگی مادی در دنیا بر ما به عنوان مؤمن لازم است که با ایشان بیعت کنیم و ملتزم به اطاعت از احکام دینی و حکومتی او باشیم، همچنین در زمان مرگ نیز این وظیفه برماست که بیعت کنیم. پس مرگ ایشان نمی بایست موجب تغییر رفتار و حال ما باشد. (آل عمران، آیه۱۴۴)

● احکام و آثار بیعت با پیامبر(ص)

بیعت با پیامبر(ص) برای این است که از وی اطاعت کنیم. وقتی دست در دست رسول الله(ص) و نمایندگان او می گذاریم به این معناست که فرمانبردار ایشان هستیم و از او در هر امری اطاعت می کنیم. (مجمع البیان، ج ۱-۲، ص ۶۲۴)

این میثاق و عهد، الزاماتی برای دو طرف به دنبال دارد که از جمله، لزوم وفای به آن است به گونه ای که نمی توان بیعت را نقض کرد؛ زیرا حکم عقل و عقلاء این است که انسان مطابق عهد و عقدی که بسته عمل کند و به محتوا و مفاد عقد و عهد وفادار باشد (مائده، آیه ۱) و در صورت نقض عهد ضرر و زیان آن را به جان بخرد. (فتح، آیه ۰۱)

از نظر قرآن کسانی وفادار به عقد بیعت با پیامبر(ص) هستند که اهل تقوا بوده و از هرگونه نابهنجاری های عقلانی و عقلایی و شرعی پرهیز کنند (مائده، آیه ۷) و متوجه به علم و قدرت الهی در هر کار و امری باشند و بدانند که خداوند به هر امر ظاهر و باطنی آگاه است. (همان)

پس عامل اصلی در وفای به هر عهد و عقدی، تقوای مبتنی بر فطرت است و در وفای به عهود خاصی چون بیعت با پیامبر(ص)، ایمان و باور به خداوند و صفات و اسمای او از جمله علم و قدرت و مانند آن می باشد؛ چرا که اصول بیعت با پیامبر(ص) در آموزه های قرآنی به معنای بیعت با خداوند دانسته شده است. (فتح، آیه ۰۱)

کسی که با خدا و پیامبرش عهد و بیعت می بندد، از آثار این بیعت بهره مند می شود. از جمله این آثار می توان به افزایش روحیه مؤمنان اشاره کرد. بیعت موجب می شود که مؤمن در حالت روحی و روانی خاصی قرار گیرد که آرامش و سکونت قلبی از آثار آن است. (فتح، آیه ۸۱) بنابراین، وقتی شخص از درون احساس سکونت و آرامش می کند این آرامش به بیرون نیز سرایت می کند و شخص از امنیت بیرونی نیز بهره مند خواهد شد؛ زیرا خداوند اطمینان و امنیت را به چنین جامعه ای می بخشد که با خدا و پیامبرانش بیعت کرده و از پیامبران اطاعت می کنند. (نحل، آیه ۱۱۲)

افرادی که اهل بیعت و وفای به آن هستند، خداوند از ایشان خشنود می شود و خشنودی خداوند هم آثار بسیاری دارد که از جمله آنها موارد پیش گفته است. (فتح، آیه ۸۱)

خداوند در آیاتی از جمله آیه پیشین و آیه ۰۱ سوره فتح و نیز آیه ۲۱ سوره ممتحنه برای بیعت و وفای به آن، آثار دیگری چون رحمت و پیروزی بیان می کند؛ افزون بر این که این افراد از نعمت غنایم نیز بهره مند می شوند و وضعیت اقتصادی ایشان بهبود می یابد. (فتح، آیات ۸۱ تا ۱۲)

اهل بیعت به سبب آن که در این بیعت اطاعت اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مانند آن را به طور رسمی اعلان می کند، موظف است که در همه عرصه های زندگی ظاهری یا باطنی با اخلاص تمام از پیامبر(ص) اطاعت کند و ولایت و مرجعیت دینی و سیاسی و علمی و غیر آن را پذیرا باشد و در ظاهر و باطن به مخالفت نپردازد.

درحقیقت شخص با بیعت، خود را موظف می کند تا از همه دستورهای پیامبر(ص) به عنوان فرمان های الهی اطاعت و پیروی کند؛ زیرا می داند که اطاعت از آن حضرت(ص) عین اطاعت از خداوند است (آل عمران، آیات ۱۳۲ و ۱۳۳ و ۱۷۲؛ حشر، آیه ۷) و ایشان جز زبان حق تعالی نیست (نجم، آیات ۳ و ۴)

کسی که می خواهد خود را از تاریکی های گمراهی نجات بخشد باید از فرمان های پیامبر(ص) پیروی و اطاعت کند (مائده، آیات ۵۱ و ۶۱) و نیل به رحمت الهی (آل عمران، آیه ۱۳۲)، توکل و اعتماد به خدا (آل عمران، آیات ۱۷۲ و ۱۷۳)، خشنودی و رضایت مندی او (همان)، رستگاری و سعادتمندی (نور، آیات ۱۵ و ۲۵؛ نساء، آیه ۶۴ و ۹۵)، فضل بزرگ الهی (آل عمران، آیات۱۷۲تا ۱۷۴) و مصونیت از آتش دوزخ (آل عمران، آیات۱۳۱و ۱۳۲) را باید در این اطاعت و بیعت بداند.

پذیرش اطاعت محض از پیامبر(ص) و فرمان های او، عامل مغفرت الهی (آل عمران، آیه۱۳) و هدایت به سوی راه های رستگاری (بقره، آیه۱۴۳) و ضامن وحدت جامعه ایمانی و نورانیت آن است. (نساء آیه۹۵ و آیات دیگر)

به هرحال، هرکسی که طالب اهداف بلند و متعالی آفرینش چون خدایی و ربانی شدن است باید با بیعت با پیامبر و اطاعت از او این راه را برای خود تضمین کند؛ زیرا پیامبر(ص) همان طور که مرجعیت دینی دارد، مرجعیت سیاسی و اجتماعی هم دارد و باید از او در همه زمینه ها اطاعت کرد. (توبه، آیه۶۸؛ نور، آیات۳۵ و ۴۵و ۶۵و ۲۶ و آیات دیگر) اختیارات پیامبر(ص) نسبت به هر مؤمنی از خود مؤمن به خودش بیشتر و بدتر است. از این رو خداوند به صراحت از صاحب اختیار بودن پیامبر(ص) و اولویت ایشان بر اختیارات خود افراد تأکید می کند (احزاب، آیه۶۳) زیرا آن حضرت(ص) و مظهر اتم و اکمل الوهیت و ربوبیت الهی است و در عصمت مطلق و محض به سر می برد و فرمان ایشان عین فرمان الهی است و هرگز بیرون از دایره اراده و مشیت الهی حرکت نمی کند و تابع محض خدا و وحی اوست (یونس، آیه۵۱ و آیات دیگر)

همان گونه که خداوند مالک جان و مال و عرض انسان هاست، پیامبر(ص) نیز این گونه است و کسی که با پیامبر(ص) بیعت می کند می بایست خود را به پیامبر(ص) واگذار کند و اراده او را اصل قرار دهد.

هرگونه مخالفت به معنای اذیت و آزار آن حضرت تلقی می شود و تنها کسانی که حضرت را می آزارند که بیمار دل و سست ایمان باشند (احزاب، آیات۷۵تا ۰۶)

اذیت و آزار آن حضرت در شکل مخالفت با فرمان های ایشان، حرام و گناهی بزرگ است (توبه، آیه۱۶، احزاب، آیات ۳۵و ۷۵)

خداوند همه کسانی را که با مخالفت با فرمان های آن حضرت(ص) و یا به هر شکلی دیگر دست به اذیت و آزار آن حضرت می زنند، مشمول لعن و نفرین خود در دنیا و آخرت دانسته است. (احزاب، آیه۷۵) چنان که مشمول عذاب الهی در دنیا و آخرت هستند (همان؛ نیز توبه، آیه۱۶)

پس از آیات قرآنی برمی آید که هر مؤمنی در هر زمان و مکانی می بایست با پیامبر(ص) بیعت کرده و بر مفاد و محتوای بیعت در هر شرایط نهان و آشکار وفادار باشد و بدان عمل کند. هرگونه تخلف و نقض بیعت، در حکم اذیت و آزار آن حضرت(ص) و طغیان و سرکشی نسبت به خداوند و مستوجب عذاب الهی در دنیا و آخرت و لعن است.

براساس همین باور است که امروزه بر ماست تا با وصی آن حضرت(ص) یعنی حضرت بقیه الله(عج) بیعت کنیم و به نظر می رسد که مفاد دعای عهد نوعی بیعت با آن حضرت باشد که از سوی مؤمنان هر روزه انجام می گیرد.

در زمان کنونی که عصر غیبت است، لازم است که دست بیعت به ولی فقیه بدهیم که دست ایشان دست ولی الله (عج) و پیامبر(ص) و خداوند است. هرگونه تخلف از فرمان ایشان به معنای مخالفت با پیامبر(ص) تلقی می شود؛ زیرا آنان خود فرمان داده اند که در عصر غیبت با ولی فقیه جامع الشرایط بیعت کرده و به احکام او تسلیم باشیم که در چارچوب اسلام و قوانین آن می باشد.

به هرحال، بیعت با پیامبر(ص) اختصاص به دوره و زمان و مکانی خاص ندارد و حکمی ابدی است؛ زیرا احکام پیامبر(ص) تا پایان دنیا و قیامت برقرار و باقی است و حلال و حرام محمد(ص) تا قیامت جاری و ساری است.

هادی طباطبایی