دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

دولت رو به افول


دولت رو به افول

بهار عربی موجی از امید در میان افرادی که برای دموکراتیک کردن رژیم های دنیای عرب و حمایت از دموکراسی می جنگیدند به پا کرد اکنون و در پی تغییرات در تونس, مصر, لیبی و یمن و جنگ داخلی خشونت بار که در سوریه در گرفته است و با وخیم تر شدن اوضاع بحرین, سودان, اردن و عراق, از ایجاد تغییرات اساسی وامید به بهبودی در ماهیت و آینده دنیای عرب بیشتر صحبت به میان می آید

بهار عربی موجی از امید در میان افرادی که برای دموکراتیک کردن رژیم‌های دنیای عرب و حمایت از دموکراسی می‌جنگیدند به پا کرد. اکنون و در پی تغییرات در تونس، مصر، لیبی و یمن و جنگ داخلی خشونت‌بار که در سوریه در گرفته است و با وخیم‌تر شدن اوضاع بحرین، سودان، اردن و عراق، از ایجاد تغییرات اساسی (وامید به بهبودی) در ماهیت و آینده دنیای عرب بیشتر صحبت به میان می‌آید.

اما امید، همان طور که شاعر آمریکایی امیلی دیکینسون آن را «چیزی با دوبال» نامیده است، معمولا خیلی شبیه به واقعیت موجود نیست. در واقع، به نظر می‌رسد زیبایی بهار عربی جای خودش را به زمستانی طاقت‌فرسا داده است.

با وجود تمام خوش‌بینی‌های دو سال اخیر، ممکن است واقعیات سیاسی شوم و نابجای موجود، سیستم حکومت ملی را با دنیای جدید و نوظهور عرب ناسازگار کند. در نتیجه، اینکه چگونه این منطقه می‌تواند ثبات خود را بدون حفظ ثبات سیستم حکومت ملی حفظ کند، به مساله‌ای پیچیده تبدیل شده است.

مسلما مشکلات کشورهای عربی از لحاظ کمیت و نوع متفاوت هستند. برخی کشورها مانند مصر و تونس، پیشینه طولانی در ایجاد موسساتی با هدف کمک به پروسه جلوگیری از سقوط کامل دولت بعد از جنگ و کشمکش دارند. برخی دیگر مانند بحرین و اردن به نظر می‌رسد که از ثبات نسبی برخوردار باشند؛ اما اکثر این کشورها در بحبوحه سختی‌های مالی شدید و سیستم پولی رو به زوال، در حال تجربه نتایج فاجعه باری بوده، در نتیجه تیشه به ریشه دو جزء جدایی ناپذیر یک حکومت ملی موفق - یعنی استقلال اقتصادی و رشد متکی به خود - می‌زنند.

و در کنار آن، هر کشور رهبرانی (یا آشوب‌گرانی که از حمایت گسترده برخوردارند) مرتبط با جنبش انقلابی اسلامی کشورهای عربی- اخوان‌المسلمین- انتخاب کرده است. در نتیجه آنها به جای پیروی از سازمان‌هایی که طرح‌های عملی برای ثبات اجتماعی، توسعه اقتصادی و امنیت سیاسی در داخل مرزهای ملی دارند، زیر نفوذ ایدئولوژی مذهبی که از حکومت ملی قدرت بیشتری دارد، هستند.

آسیب‌پذیری و خللی که این موضوع در پی دارد هم‌اکنون باعث تجزیه کشور سودان به دو بخش شده است. نقش استبدادی سودان و تفکیک اجتماعی بین احزاب مذهبی در کنار مشکلات اقتصادی و ناکارآمدی سیاسی، اضمحلال قدرت دولت مرکزی را در جنوب این کشور، که اکثریت مسیحی هستند، سرعت بخشید.

به نظر می‌رسد، با وجود تمام تلاش‌ها برای یکپارچه کردن هر دو قوم عرب و کرد و همچنین اتحاد اسلام سنی و شیعه و ایجاد یک حکومت ملی واحد، روندی مشابه هر‌چند با سرعتی آهسته‌تر، در عراق جریان دارد. همچنان که کشور در حال تقسیم شدن به مناطق قومی و فرقه‌ای است و با وجود دولت مستقل و خود مختار کرد در شمال عراق، قدرت مرکزی به تدریج صلاحیت و اعتبار خود را از دست می‌دهد.

در همین حال، در یمن و در شرایطی که کشور با مشکلات به ظاهر حل‌نشدنی (از تجزیه داخلی و جنبش‌های جدایی‌طلب گرفته تا آزادی و اجازه فعالیت القاعده در شبه جزیره عرب و اقتصاد رو‌به افول) دست و پنجه نرم می‌کند، احتمال کاهش قدرت و صلاحیت دولت مرکزی قوت می‌گیرد. هم جنوب (‌آدن Aden) و هم شرق (هادراموت Hadramaut) این کشور در مسیر استقلال و جدایی کامل بوده که یمن را باگذشت حدود ۲۵ سال از زمان وحدت شکننده و ضعیفش، به سوی یکسری کشمکش‌ها و درگیری‌های جدایی‌طلبانه سوق می‌دهد.

در لیبی، سقوط رژیم سرهنگ قذافی کشور را درگیر هرج و مرج کرده و باعث وارد شدن تلفات و آسیب‌های جدی به دولت مرکزی شد. دولت بر جنوب این کشور هیچ کنترلی نداشته؛ در حالی که شرق کشور توسط شورای منطقه‌ای بنغازی اداره می‌شود؛ تنها غرب کشور در کنترل دولت بی‌ثبات و غیرمستحکم تریپولی باقی مانده است.

وضعیت در سوریه از این هم وخیم‌تر است؛ جایی که خونین‌ترین جنگ داخلی دنیای عرب تا‌کنون بیش از ۷۵ هزار کشته داده است.

در حالی که دولت‌های بحرین و اردن در مقایسه با دیگر کشورهای عربی به نظر از ثبات بیشتری برخوردارند، در برابر این تغییر و تحولات در امان نیستند. در اردن، مشروعیت مذهبی سلطنت، دولت را با وجود مواجهه با چالش‌های رو به رشدی که توسط اخوان‌المسلمین ایجاد می‌شد، حفظ کرد. این در حالی بود که ترس از خشونت منطقه‌ای که به این حکومت سلطنتی هم سرایت کرده بود به صورت موقتی باعث سرکوب تمایل به شورش شد.

اما هر دو دولت از کسب درآمد داخلی، که برای حفظ بقای خود به آن نیاز دارند، محروم هستند. اگر این دو دولت بخواهند قرن بعد هم به حیات خود ادامه دهند، شاید مجبور شوند تحت حمایت یک حکومت ملی بزرگ‌تر، قدرتمندتر و با‌ ثبات‌تر با هم متحد شوند.

نکته دیگر اینکه این تجزیه‌ای که هم‌‌اکنون منطقه با آن مواجه شده است- و در آینده هم شاهد آن خواهد بود- با ایجاد دولت‌های مستقل کرد در نقشه جغرافیایی دنیای عرب ولوله‌‌ای به پا خواهد کرد. چنین حکومت‌هایی، چه به صورت غیر رسمی وجود داشته باشند و چه به صورت رسمی و گسترده به رسمیت شناخته شده باشند، تاثیر همیشه ماندگاری بر مرزهای دنیای عرب (سوریه و عراق) و در حوزه‌ای وسیع‌تر، خاور‌میانه خواهند گذاشت.

بهار عربی باعث سقوط برخی رژیم‌ها شد؛ اما زورش به خیلی‌های دیگر نرسید. مهم‌تر اینکه، در سرتاسر دنیای عرب و حتی فراتر از آن، قابلیت دوام حکومت ملی زیر سوال رفته است. ایام شورش و قیام خواهد گذشت و زمان تسویه حساب پیش‌رو است.

نویسنده: نواف عبید

مترجم: ملالی حبیبی