چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
جدال دو غول
میتوان فیلم مرشد را از منظر دلیل انتخاب یواکین فینیکس در نقش «فردی کوئل» و فیلیپ سیمور هافمن به نقش «لنکستر داد» و متدهای بازیگری آنها نگریست.
فردی کوئل، جوانی است خودویرانگر و پرآشوب که مالیخولیا را از مادر و اعتیاد به الکل را از پدر به ارث برده است. او با رفتن به جنگ، نخستین عشق زندگیاش «دوریس» را از دست میدهد و پس از بازگشت توان ارتباط برقرار کردن با اجتماع را از دست داده است. احساسات فروخورده فردی، موجبات عقدههای او را فراهم میآورد و یواکین فینیکس از طریق زبان بدن و ایجاد قوز هنگام راه رفتن و دستهایی آویزان که گویی همه دست آویزهایش به این جهان مادی را از دست داده (و مهمتر از همه حفظ راکورد این بازیهای بیرونی در تمام طول فیلم)، به درستی این حقارت، کمبود و عدم رضایت کاراکتر را به تصویر میکشد.
آنها که فیلم مستند «من هنوز اینجا هستم» به کارگردانی کیسی افلک را دیدهاند، میدانند که فینیکس در زندگی شخصیاش هم بارها برای ترک اعتیاد به مواد مخدر و الکل تلاش کرده اما هرگز موفق نشده و نیز میدانند که سیستم جایزهدهی آکادمی اسکار و نادیده گرفته شدن فیلمهای جاده ذخیره ۲۰۰۷ و دو عاشق ۲۰۰۸ چه افسردگی و ناامیدی را بر او تحمیل کرد، تا جایی که فینیکس برای مدتی دست از بازیگری کشید. بازی در فیلم مرشد میتوانست نقطه عطفی برای او باشد که اینبار هم از طرف سیستم هالیوود نادیده گرفته شد.
حال این لبشکری نابغه، تمام خشم خود از جامعهیی که او را طرد کرده و نادیده انگاشته در نقش «فردی کوئل» سترون میکند. او از آشکارترین مشخصه چهرهاش که میتواند برای هر انسانی ناخوشایند باشد در جهت هویت بخشیدن به نقش استفاده میکند. فینیکس با جمعکردن چشم راست و ثابت نگه داشتن ماهیچههای سمت راست لبش، تحرک بیشتری به ماهیچههای سمت چپ فک و صورتش میدهد و به این طریق با بالا انداختن ابروی چپ فضای بیشتری را برای عیان ساختن زخم لب شکریاش فراهم میآورد.
در نخستین صحنه روانکاوی و واکاوی گذشته فردی توسط لنکستر داد، یواکین فینیکس چهار دقیقه تمام بدون زدن حتی یک پلک، دیالوگ میگوید. او با تمرکز (و به اصطلاح نگاه کردن) به مهره سوم گردنش، این توانایی پلکنزدن را پیدا میکند که البته جاری شدن اشک در لحظات پایانی این سکانس، ناخودآگاه و واکنش طبیعی بدن او است. اما فینیکس از طریق منقبض کردن ماهیچههای پیشانیاش باعث جهیدن خون به چهرهاش میشود و به این طریق تاثیر فشار وارده بر فردی را صدچندان مینمایاند. و مگر هدف روانکاوی چیزی جز این است که شالودههای فانتزی یا خیال بنیادین کسی را که روانش تحلیل میشود به لرزه افکند؟!
یواکین فینیکس پیشتر در فیلم راه رفتن روی خط ۲۰۰۵ ثابت کرده بود چگونه میتواند با خیره ماندن و پلک نزدن، لحظههایی از زندگی حرفهیی و احساسی «جانی کش» را به تصویر کشد که جرقهیی در ذهنش زده میشود یا خاطرهیی برایش تداعی میشود. او با توانایی عجیبی که در بیحس و حرکت نگه داشتن نیمی از ماهیچههای صورتش و برافروختن نیمی دیگر از آن دارد، با منقبض کردن ماهیچههای پیشانی و تنظیم سرعت تنفساش، حتی توانست میزان تعریق صورتش را تنظیم کرده و بر میزان گشاد شدن مردمک چشمهایش نیز تاثیر بگذارد. پس میتوان نتیجه گرفت که استفاده از فیزیک بدنی در جهت بازیهای بیرونی، سلیقه و استعداد فردی یواکین فینیکس است نه لزوما خواست و میل کارگردانهایی که با او همکاری داشتهاند. اما میتوان از زاویهیی کاملا متفاوت و متضاد به شخصیت «لنکستر داد» و بازیهای فیلیپ سیمور هافمن در این نقش پرداخت. بازیگر نقش مرشد باید کسی باشد که با کاریزمای ذاتیاش، از طریق قدرت فن بیان و با تغییر لحن و صداسازیهای متفاوت، بتواند عمومی از مردم را تحتتاثیر قرار بدهد و چه کسی بهتر از سیمور هافمن که برای بازی در فیلم کاپوتی ۲۰۰۵ موفق به کسب جایزه اسکار شد و پنج ماه تمام با صداسازی غریبش به نقش «ترومن کاپوتی» روح و جان بخشید.
سیمور هافمن در فیلم قبل از آنکه شیطان بداند مردهیی ۲۰۰۷ نشان داده بود که چه توانایی غریبی در متقاعدکردن برادر کوچکترش که نقش آن را «ایتن هاک» ایفا میکرد، دارد. او به مانند نقش مرشد، بارها یک سوال مشابه را از ایتن هاک پرسید تا بالاخره تاثیر روانیاش را بر او گذاشت و هاک را مجاب به دزدی از مغازه جواهرفروشی والدینشان کرد! در آن فیلم هم تمایز فیزیک دو بازیگر مقابل بود که تفاوت در شخصیتهایشان را موجب میشد. سیمور هافمن که دارای جثهیی فربه و قدی کوتاه است در مقابل ایتن هاک لاغراندام و کشیده قرار گرفته بود و گرچه به لحاظ فیزیک از جذابیت کمتری برخوردار بود، اما به لحاظ روانی تاثیر بیشتری بر مخاطب میگذاشت. زیرا بازیگری که قاعدتا از تحرک کمتری برخوردار است، به ناچار باید از طریق ثبات و ایستایی بدن بر قدرت روانیاش صحه بگذارد و تنها با یکنواختی و مونوتونیسم حرکات چشمی بر نفوذ خود بر دیگران بیفزاید.
«توماس اندرسون» این تضاد میان شخصیت به ظاهر باثبات مرشد و کاراکتر ضعیفالنفس فردی کوئل را در نخستین صحنه واکاوی شخصیت کوئل به دست مرشد به همپوشی مبدل میکند و با نماهای اورشولدری که از بازیگران میگیرد این مرید و مراد را، مکمل و لازم و ملزوم یکدیگر فرض میکند. زمانبندی و تبیین شخصیت مرشد بسیار کمتر از زمان اختصاص داده شده برای معرفی شناسنامه شخصیتی فردی است چراکه «لنکستر داد» تنها ابژهیی مورد ستایش است برای درک دنیای درونی شخصیت فردی، او هیچ گاه سوبژه نمیشود و فیلم از ابتدا با بسط شخصیت فردی پیش میرود و ورود به مدخل لنکستر داد، تنها برای هویت بخشیدن به وجوه شکننده فردی معنا مییابد.
اما فراموش نکنیم که در مراحل تدوین ۲۰ دقیقه انتهایی فیلم حذف شده است و اگر کارگردان نیمه نخست فیلمش را صرف معرفی کاراکتر فردی و پیشینهاش نمیکرد و همخوانی زمانی و تساوی را میان پرداختن به شخصیت فردی و لنکستر داد قایل میشد، این میزان از عدم قطعیت و در نتیجه بیپایانی، پوچی، بیهودگی و نتیجتا تردید بر شارلاتانیسم مرشد جلوهگر نمیشد. فردی پس از طی طریق تمامی مراحل به اصطلاح شفادهی مرشد، در پایان کنار همان پیکره شنی مجسم شده از زن میآساید که در آغاز فیلم آرمیده بود. گویی به تعبیر هیچکاک و پیشتر لکان، زن (آن جوهر ناممکن و دستنیافتنی میل) هرگز وجود نداشته است.
غزاله تنهایی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا احمد وحیدی مجلس شورای اسلامی مجلس چین خلیج فارس دولت دولت سیزدهم شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم
روز معلم تهران معلم هواشناسی قوه قضاییه سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی دستگیری شورای شهر تهران پلیس
بانک مرکزی ارز بابک زنجانی خودرو قیمت دلار قیمت خودرو ایران خودرو دلار سایپا مالیات بازار خودرو قیمت طلا
تلویزیون سریال سینمای ایران سینما نون خ موسیقی تئاتر دفاع مقدس فیلم کتاب رسانه ملی
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه جنگ غزه نوار غزه حماس یمن نتانیاهو ترکیه افغانستان بنیامین نتانیاهو
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید سپاهان تراکتور بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی تبلیغات ناسا اینستاگرام اپل فناوری همراه اول آیفون گوگل
داروخانه مسمومیت دیابت کاهش وزن بارداری چاقی خواب سلامت روان آلزایمر