پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
صنعتی شدن دید هنرهای چندرسانه ای
گذشت حدود ۱۱۰ سال از عمر سینما باید به ما آموخته باشد كه آنچه بر پردهی سینما میبینیم یك پدیدهی میانجی واقعیت، رسانهی واقعیت و یا بازنمایی است؛ تصویر یا مجموعهای از تصاویر كه به دلایل اقتصادی و فرهنگی خاصی ساخته شده و به شیوههای خاصّ تعبیر گردیده است. این تصاویر بازنمای اندیشهها، شیوههای دیدن و فكركردن، عملكردن و احساس كردناند. این تصاویر بیشتر بازنمای فرهنگاند، تا واقعیت. اینها وجود مستقیم خارجی ـ مثل چیزهای طبیعی ـ ندارند. اینها ساخته میشوند، پخش یا توزیع میشوند و البته، دریافت میشوند. اینها مظهر كار نیروی تخیل و فرآیند اقتصادیاند. پدیدهی تصویر بر روی پرده نشاندهندهی قدرت رسانگی است. تصویری كه از این طریق به آن مینگریم به زحمت میتوان گفت كه خود شیء است؛ در حقیقت، این بازتابی از تصویر بر یك سطح است. البته، طراحی و برنامهریزی، تفكر، كار، مجموعهای از دستگاههای پیچیده، و سرمایهگذاریهای عظیم در این ساخته دخیل بودهاند، ولی مهمتر این كه، تمامی پیچیدگیهای فرهنگ و تجربهی شخصی ما نیز در تعبیر آن به كار گرفته میشود.بدین ترتیب، فیلم یك ساختهی فرهنگی و یك رویداد اقتصادی است؛ نوعی فرافكنی و دریافت است. پردهی سینما به ظاهر سطحی خنثی است و گیرندهی منفعل تصاویری كه آن را روشن میكنند.ولی میدانیم كه ساختهی ذهن و دست انسان نمیتواند خنثی باشد: پردهی سینما نه تنها گیرندهی تصاویر، كه خود تصویر شیوههای بازنمایی و نمایش هر چیز، و تصویر شیوهی دیدن و دانستن است. به این ترتیب، پردهی سینما خود نوعی استعاره است. با این نگرش بهتر میتوانیم به تصویر به عنوان تنها یك رسانه از مجموعه رسانههایی كه از آغاز سدهی بیستویكم در ساخت فرهنگ و هنر چندرسانهای (مالتیمدیا) سهیم بودهاند فكر كنیم. البته، هنر چندرسانهای به اَشكال پراكنده از آغاز قرن بیستم حضوری پیدا و نهان داشته است و همیشه نمایشگاههای بزرگ صنعتی و بازرگانی (شاید بیش از نمایشگاههای هنری) در عرضهی هنر چندرسانهای پیشگام بودهاند. ظهور و رشد رایانه در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، به عرصهی فرهنگ و هنر هم سرایت كرد و اندیشهی "رسانگی" به عنوان پدیدهی هنری (نه شیء یا واقعیت به عنوان پدیدهی هنری) در كنار طرح خُردهفرهنگها به جای فرهنگ رسمی محبوبیت فوقالعاده یافت. در سالهای دههی ۱۹۶۰، آثار معروف به «هنر پاپ» ] هنرمردمپسند [ ( pop art ) و "هنر هیئتپذیری ایده"، ( conceptual art )، كه به تازگی به عنوان "هنر مفهومی "هم از آن یاد میكنند، و نیز "هنر بنیادین" (یا فطری) ( fund art )، كه همه از تبعات اخیرتر مدرنیسم بودند، تقریباً یكپارچه و یكصدا به دنبال ایدهی شیوههای نو در بازنمایی بودهاند و تقریباً همهی آنها این شیوههای نو را در پردهی سینما، تصویر سینمایی، استعارهی پرده (و با دلالتهای دیگری در صفحهی تلویزیون) جستوجو میكردند. حال، هنرمندان به فرآیندی فكر میكردند كه طی آن بیننده یا استفادهكننده از هنر با كنترل پرده (یا صفحهی گیرندهی تابش تصویر، مثل تلویزیون، مانیتور رایانه و نظایر آن) هم آماج هنر باشد و هم موضوع آن، و با جستوجوی دادهها، تصاویر، رابطها یا پیجویی شاخههاو ربطها، اتخاذ مسیرها و حتیكورهراهها به نتایج خاصی برسد و نتایج را به صورت یك بستهی چندرسانهای با تعبیرات فرهنگی و زیباییشناختی منتشر كند. و میدانیم كه این فكر اصلاً در ذات شكل و ساختار رایانه است. در سال ۱۹۶۵، یك دانشجوی دورهی تحصیلات تكمیلی دانشگاه هاروارد به نام تد نلسون واژهی هایپرتكست ( hypertext ) ] فرامتن [ را ابداع كرد كه منظورش رابط ( link )های غیرخطی در بین دادهها بود كه منشاء رایانهای داشتند. این رابطها به كاربر امكان میداد كه بخشهای مختلف، ناهمخوان و حتی غیرقابلمقایسه را به یكدیگر مرتبط سازد و قسمتهای كوچك و بزرگ متنها و تصاویر را با هم مرتبط كند. كاربر میتوانست یك بخش یا یك مجموعه از متن را باز كند تا بخشها یا مجموعههای دیگر را نمایان سازد و فقط در خطوط مستقیم حركت نكند و پیوسته و دائم دادهها را به هم مرتبط كند. نلسون نام پروژهی خود را زانادو ( Xanadu ) نامید كه اشارهای بودبه قلمروی جادویی شاعر معروف ساموئل تیلور كولریج Coleridge Taylor) (Samuel به نام «قوبلایقاآن»؛ و البته بیشتر اشاره به همان قصر معروف پُر از گنجینههای هنری در فیلم همشهری كین اورسن ولز دارد.اگر موضوع فرامتن نوعی موضوع یا روایت هنری یا به طور كلی موضوع تخیلی باشد، لزوماً باید به مفهوم بزرگتر فرارسانه (هایپرمدیا) یا چندرسانه مرتبط شود كه این ارتباط به معنی توانایی بازنمایی بین تصاویر، متن و صداها در درون یك طرح جامع خواهد بود كه اتصال بین آن بازنماییها را میسر میكند و به كاربر (یا هنرمند) اجازه میدهد به كشف و ربط بپردازد و مجاورت و پیوستگی ایدههایی را كه در بازنماییهای سنتی و "محدود به صفحات متن" واضح یا ممكن نیست به نمایش گذارد. اینجا، چندرسانهای نوعی روششناسی برای كاوش در داخل و خارج یك نظام بازنمایی، گشایش روابط میان انواع مختلف بازنماییها و شرح یك طبقه از بازنمایی (مثلاً تصویر) به وسیلهی طبقهی دیگری از بازنمایی (صدا یا واژه) است. در یك پروژهی چندرسانهای، یك واژه یا بخشی از یك متن میتواند به روشهای گوناگون با واژههای دیگر مرتبط شود و با تصویر مورد نظر همراه یا تداعی گردد. بخشهایی از یك تصویر هم میتواند تقسیم و با شرح كلامی مرتبط شود. صدا یا گفتار نیز میتواند با عناصر روی پرده ملازم باشد، آن عناصر را توضیح دهد و تفسیر كند و یا اصلاً در تضاد با آنها عمل كند. به این ترتیب، بعضی از بازیهای رایانهای كه حاوی ربطهایی پیچیده و ناآشكار میان تصویر، زبان و صدایند، عملاً اَشكالی از هنر چندرسانهای محسوب میشوند. هر گونه رویداد چندرسانهای، صرفنظر از موضوعش، ساختهای مركب از ابعاد، اثری ابداعی از ربطها، مجاورتها و پیوستگیها، یك شیوهی آفرینش روابط بینمتنی مركب از واژهها، تصاویر و فرهنگها است كه از طریق گشایش رابطها و پیوندهایی كه در هر جهت حركت میكنند تحقق میپذیرد. رویداد چندرسانهای در عین حال، مواد دیداری و شنیداری و مفهومی بسیار گونهگون را به شیوههای قابل دسترس متمركز و مجتمع میكند. یكی از باورهای مطالعات فرهنگی این است كه افراد و اشیا هیچگاه جدا از یك دیگر نیستند. متون (متون فرهنگی یا هنری، شامل انواع و اقسام بازنماییها) رویدادهای منسجمی هستند كه تنها شامل یك كتاب، یك فیلم یا یك برنامه تلویزیونی نمیشوند، بلكه با انواع رویدادهایی كه در پیرامون آنها جریان دارند ـ چه مستقیم و چه غیرمستقیم ـ مرتبطاند. رویدادهایی مانند گرایشها و موقعیتهای اجتماعی، جریانات ایدئولوژیكی، گزارشهای روزنامهها، مُد، موسیقی و تاریخ ماوقع در لحظهی جاری و نیز واكنشها یا پاسخهای ما به آنها همه بخشی از یك متن یا بافتار متنی بزرگترند كه به نوبهی خود بخشی از فرهنگ است.چندرسانه آفرینشِ متنی را میسر میسازد كه میتواند این بافتارهای متنی را، در كنار هم جمع كند و، چه آشكار و چه تلویحی، بین آنها ارتباط برقرار سازد. این متنی متشكل از متنها است كه گستردگی و عمق جزء خصوصیات آن است. آفرینش و استفاده از چندرسانه عامل مشاهده را در موقعیتی قرار میدهد كه با هیچ رویداد متنی دیگری شباهت ندارد. چندرسانه به بیننده امكان كنترل انواع و اقسام و مقادیر عظیمی از دادهها را، كه قابل ساختاربندی به شیوههای جذّاب، مسحوركننده و سرشار از تخیلاند، میدهد؛ احساس ارتباط و كاوشگری میآفریند و در شكل شبكهای و جهانیاش نوع تازهای از یك جامعه را به وجود میآورد. چندرسانه نوعی فرهنگ جهانی است كه در آن، ذهنیت، هویت و مشاركت همه از نو تعریف میشوند و تعبیری تازه به خود میگیرند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست