شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ناباكوف, پروانه ها و فرش ایرانی


ناباكوف, پروانه ها و فرش ایرانی

گفت وگوی ناباکوف با صدای آمریکا در سال ۱۹۵۸

سال ۱۹۵۸ رادیو صدای آمریكا؛ ولادیمیر ناباكوف، نویسنده روسی یا آمریكایی، میهمان ویژه‌ای است كه برای بخش روسی‌زبان این رادیو صحبت می‌كند، از خودش و اینكه كدام یك مقبول‌تر است.

ترجمه «یوگنی آنه گین» اثر پوشكین به تازگی به زبان انگلیسی توسط ناباكوف به چاپ رسیده بود، ترجمه روان و وفادار آن كه فرم و زبان پوشكین را حفظ كرده بود از ناباكوف تصویری جاودانه را دوباره زنده می‌كرد.

ناتالیا شاخوویسكایا، همسر اول او و نیكلای ناباكوف، برادر نویسنده در بخشی كه آن زمان تحت عنوان «فرهنگ روسی» در رادیو آمریكا تاسیس شده بود، از ولادیمیر دعوت كردند تا گفت‌وگویی را ترتیب دهند.

▪ قبل از هر چیز از شما تشكر می‌كنم كه با تمام مشغله‌‌ای كه دارید وقت خود را در اختیار ما گذاشتید. ابتدا یك سوال مهم دارم. این مصاحبه با كدام نویسنده انجام می‌شود؟ با نولادیمیر ناباكوف نویسنده روس یا ولادیمیر ناباكوف نویسنده مشهور آمریكایی؟

ـ ناباكوف آمریكایی درحقیقت ادامه‌دهنده راه نویسنده روس «سیرین» - نام مستعار ناباكوف در برلین - است. هرچند از سال‌های ۴۰ شروع به نوشتن به زبان انگلیسی كرده‌ام و این نوشته با امضای ناباكوف است اما نام مستعار سیرین در آن وجود دارد و جدا از آثار روسی من نیست.

شما به زبان انگلیسی تسلط كامل دارید. اما منتقدان آمریكایی همیشه در مهارت شما در خودآموزی زبان تكیه دارند.

من زبان انگلیسی را از كودكی آموختم. از سال‌های ۱۹۱۸. زمانی كه روسیه را ترك كردم و در دانشگاه كمبریج نیز زبان انگلیسی آموختم. در سال ۱۹۲۲ در رشته زبان انگلیسی از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم.

▪ زمانی كه در آمریكا شما كتاب «قهرمان دوران» اثر لرمانتف را ترجمه كردید، منتقدان می‌گفتند كه در ترجمه این اثر پسرتان به شما كمك كرده است.

ـ بله، قسمتی از این ترجمه توسط پسرم دیمیتری انجام شده، او اخیرا تحصیل در دانشگاه هاروارد را به پایان رسانده است و به دو زبان تسلط كامل دارد.

▪ پسر شما می‌خواهد ادامه‌دهنده راه نویسندگی پدر باشد؟

ـ نه، او تنها ۲۴ سال دارد، صدای بی‌نظیری دارد و می‌تواند خواننده اپرا باشد اما این مانع از آن نیست كه به من كمك نكند. او به تازگی مقدمه‌ای برای «یوگنی آنه‌گین» نوشته است.

▪ آیا ترجمه شما از «یوگنی آنه‌گین» به صورت شعر است؟

ـ این اثر قبلا به زبان انگلیسی به زبان شعر هم ترجمه شده است اما همه این ترجمه‌ها مشابه «یوگنی آنه‌گین» بودند و حتی اشتباهات فاحشی را هم می‌توان در آن پیدا كرد، البته من سعی كردم درترجمه این اثر كاملا به متن اصلی وفادار و البته روان هم باشد. هدف غایی من این بود كه ترجمه انگلیسی نزدیك به متن اصلی باشد و به آن بچسبد.

▪ شما چگونه می‌توانید ترجمه و نویسندگی را در یك زمان و همراه با هم انجام دهید؟

ـ كار اصلی من در دانشگاه تدریس زبان است و در هفته۷-۶ سخنرانی دارم. یكی از كلاس‌هایم راجع به ادبیات روس است؛ از شروع تا الكساندر بلوك. كلاس دیگر هم مربوط به ادبیات اروپاست؛ دانشجویان من متن‌ها را به زبان اصلی مطالعه می‌كنند.

▪ اگر اجازه بدهید راجع به ادبیات ناباكوف در آمریكا صحبت كنیم.

ـ من پیشنهاد می‌دهم راجع به آخرین آثارم: پنین و لولیتا صحبت كنیم. پنین سال‌ها قبل در آمریكا و انگلستان به چاپ رسید و اكنون در حال ترجمه به زبان‌های فرانسه، اسپانیولی، آلمانی و هلندی است. پنین مهاجر رقت‌انگیز با روحی ظریف، مهربان و دوست‌داشتنی است.

بیگانه‌ای میان كاج‌ها و چمن‌های آمریكایی كه چون جنسی وارداتی پرسه می‌زند. لولیتا برای من دوست داشتنی‌ترین اثرم است. داستانی درباره یك دختر جذاب و بدبخت این كتاب نیز به شش زبان ترجمه شده و همه نسخه‌های قبل از چاپ برایم فرستاده شده است اما از نسخه روسی آن هنوز خبری ندارم.

▪ در بیوگرافی شما تحت عنوان «ساحل دیگر» كه در چاپخانه چخوف در نیویورك به چاپ رسیده است، شما نوشته‌اید: تعطیلات برای شما مترادف با جمع‌آوری پروانه‌هاست.

ـ پروانه‌ها. ۵۰ سال است كه من این كار را انجام می‌دهم. جمع‌آوری پروانه‌ها برایم یك عادت لذت‌بخش است، من كلكسیون بزرگی از پروانه‌ها دارم كه در موزه‌ها نگهداری می‌شوند. از زمانی كه به آمریكا آمده‌ام چندین گونه پروانه جدید به ثبت رسانده‌ام و آنها را در موزه‌های مختلف آمریكا حفظ كرده‌اند.

▪ در همین بیوگرافی آمده است كه شما اطلاعات بسیاری راجع به پروانه‌ها و گونه‌های آن دارید، آیا دوست دارید كه در مورد این موضوع بیشتر صحبت كنید.

ـ با كمال میل. من گونه‌های مختلف پروانه‌ها را از جاهای متفاوت جمع‌آوری می‌كنم، زمانی از كنارو و گاهی هم برای پیدا كردن آن به آریزونا رفتم، گاهی هم از بالای كوه‌های ست میگل، از كنار دریاچه‌ها؛ جایی كه با تمام علف و سبزه‌های آن آشنا هستم و تابستان‌ها را آنجا گذراندم.

پروانه‌هایی از آلاسكا یا برزیل، از مرتفع‌ترین كوه‌ها، از كنار پنجره‌های هتل‌ها و... بله با اكثر گونه‌های آن آشنا هستم. من به گذر زمان اعتقاد ندارم، گذر آرام و شناور بودن آن برایم جذاب‌تر است چراكه آموخته‌ام فرش جادویی پارسی را چگونه تا كنم تا هر تای آن دقیقا روی تای دیگر قرار بگیرد. برای من لذتبخش‌ترین چیزها در هولناك‌ نبودن زمان است.

این برای من سعادتی است كه بتوانم از هر كجا و منطقه‌ای یك پروانه دیگر پیدا كنم، در این سعادت هیچ‌چیز دقیق و منطقی وجود ندارد، مثل لحظه‌ای فیزیكی كه به آن متمایل شده‌ام تا آن را پر كنم و این چیزی است كه بیشتر از همه دنیا دوستش دارم.

▪ از توجه و گفت‌وگوی گرم و دلنشین شما سپاسگزارم.

ترجمه: مری هاشم‌زاده

ناتالیا شاخوویسكایا



همچنین مشاهده کنید