سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
اصل رقابت و عدالت
سرمایه های وجودی انسان ها چگونه شکفته و تجلی خارجی می یابد؟ و چگونه یک نظام سیاسی می تواند از این سرمایه های وجودی شهروندانش حداکثر بهره برداری را کرده و نظامی کارآمد بسازد؟ پاسخ به این دوسوال بسیار مهم و کلیدی می تواند راهگشای هر جامعه ای به سوی رشد و توسعه و تعالی مادی و معنوی باشد.بر پایه آموزه های دینی اسلام خداوند در خمیره و فطرت آدم ها میل به سعادت و تعالی و کمال را نهاده است و تجربه های بشری نیز این را به خوبی نشان می دهد، اما این میل به تعالی چگونه به کار می افتد و راه خود را می یابد؟ زمانی که شرایط و بسترهای ظهور و بروز این میل در عرصه حیات اجتماعی برای انسان ها فراهم آید و آنها بتوانند در درون آن به فعالیت و تلاش پرداخته و پاداش مناسب خود را بگیرند، زمینه اصلی به وجود آمدن چنین وضعیتی «اصل رقابت» است. انسان ها فقط در سایه رقابت است که گوهر وجودی خود را می یابند و توانمندی های درونی شان را در وجهی از وجوه حیات به منصه ظهور می رسانند و در واقع می توان گفت بین رشد و تعالی هر جامعه و نظام سیاسی با شرایط رقابتی موجود در آن جامعه همبستگی مثبت کامل وجود دارد و برعکس در هرجامعه ای که رقابت در آن به دلیل استبداد و خودکامگی یا شرایط رانتی و فقر و فساد و تبعیض و...ضعیف و کمرنگ باشد به همان میزان نیز جامعه عقب افتاده و فقیر و درمانده و ناکارآمد خواهد بود. «اصل رقابت» اصلی ترین محرک آدمی برای حرکت و تلاش و رفتن به سوی قله های بلند زندگی و سعادت دنیوی و اخروی است و بن مایه دستیابی انسان ها به جایگاه های منزلتی و ثروت و قدرت ریشه در این اصل دارد.
از این رو هر نظام سیاسی اجتماعی ای که بتواند در اداره امور جامعه این اصل را سایه افکن کند و به ویژه در عرصه قانونگذاری و نهاد سازی این اصل بنیادی را راهنمای عمل قرار داده و دولت نه به عنوان مداخله گر در اداره امور جامعه بلکه به عنوان ناظر و داور میدان رقابت بین آحاد شهروندان عمل کند به همان میزان می تواند از مواهب برآمده از این اصل و رشد و تعالی بهره مند باشد. البته کارآمدی این اصل در عرصه اقتصادی بارزتر و تردید در آن کمتر است اما باید براین امر تاکید داشت که کارآمدی این اصل در همه عرصه های حیات فردی و اجتماعی انسان ها تردیدناپذیر است و به ویژه در عرصه سیاسی به همان اندازه عرصه اقتصادی کارآمدی و اثرگذاری دارد که از جمله می توان به تفاوت نظام های سیاسی مبتنی بر انتخابات رقابتی با غیر آن به لحاظ میزان توسعه و پیشرفت اشاره کرد.شاید تنها ایرادی که بشود بر سایه افکنی «اصل رقابت» در اداره امور یک جامعه و نظام سیاسی مطرح کرد نسبت آن با «عدالت» است و اینکه آیا حاکمیت این اصل در روابط انسانی باعث نمی شود که عده ای قلیل از انسان ها میداندار این عرصه شوند و با دستیابی به منابع قدرت و ثروت و منزلت دیگران را به زیر سلطه گرفته و از مواهب زندگی محروم کنند؟ و البته نگاه بسیار بدبینانه در این موضوع می تواند به شرایط جنگلی و اینکه انسان گرگ انسان است، برسد.
در پاسخ به این ایراد و نگاه بدبینانه می توان گفت اگر «عدالت» را به قراردادن هر شیئی در جای خودش معنی کنیم و اینکه هر انسانی باید جایگاه مناسب با زحمت و تلاش خودش را در عرصه حیات اجتماعی پیدا کند، قطعاً این معنا تناسب کاملی با «اصل رقابت» دارد و جز در تلائم با آن منصه ظهور نمی یابد اما آنچه می تواند به این ایراد و نگاه بدبینانه وجه عینی و ملموس بخشد اینکه این اصل فقط عرصه حیات مادی انسان ها را پوشش دهد و از پوشش دادن به عرصه حیات معنوی آنها بازماند و در همین جاست که مرز فارق بین ادیان الهی و مکاتب بشری ظاهر می شود. آموزه های دینی ما با پذیرش «اصل رقابت و عدالت» جایی برای طرح آن ایراد و نگاه بدبینانه باقی نمی گذارد، به خاطر آنکه وقتی انسان همزمان در دو عرصه مادی و معنوی به رقابت با دیگران می پردازد هرگز به جایگاهی که بخواهد بر دیگران سلطه و برتری یافته و گرگ انسان ها شود، نمی رسد.
به طور مثال یک انسان مسلمان در سایه رقابت با دیگران و بهره گیری از سرمایه های درونی و امکانات پیرامونی اش می تواند به ثروت بسیار دست یابد اما رقابت در عرصه معنوی (مسابقه در خیرات) به او حکم می کند که از بخشش و انفاق و صدقه و...به نیازمندان دریغ نکند و در واقع ثروتی را که از یک دست به دست آورده با دست دیگر ببخشد و البته در یک نظام سیاسی دینی این حق برای حکومت محفوظ است که در تناسب «اصل رقابت و عدالت» به سیاستگذاری و تنظیم روابط بپردازند و در هرحال بستری را فراهم آورد که آحاد جامعه اطمینان یابند که حاصل زحمات و تلاش ها و دسترنج خود را می خورند و تفاوت حاصل در جامعه برای شهروندان به لحاظ جایگاه های منزلتی و ثروت و مناصب سیاسی و...ناشی از رعایت «اصل رقابت و عدالت» و نه شرایط رانتی و تبعیض گونه است. غروب ایدئولوژی مارکسیسم و فروپاشی نظام های کمونیستی در از بین بردن «اصل رقابت» بود و اشکال وارده بر نظام های سرمایه داری در بی توجهی به «اصل عدالت» است و البته به نظر این نویسنده مدعای نظام اسلامی این است که می خواهد نظامی مبتنی بر «اصل رقابت و عدالت» بسازد که سعادت دنیوی و اخروی شهروندان را به همراه داشته باشد. از این منظر سوگمندانه باید بگویم تجربه ۳۰سال گذشته تاییدکننده چنین مدعایی نیست و ما نتوانسته ایم شرایط رانتی و تبعیض گونه ای را که همه عرصه حیات فردی و اجتماعی ما را پوشانده است و ریشه در تاریخ و گذشته ما دارد به شرایطی رقابتی و عادلانه تغییر دهیم و گرداب مشکلاتی که دامنگیر جامعه ماست جز در سایه چنین تغییری آرام نخواهد گرفت. اگر عمر و فرصتی بود باز هم در آینده به شرح و بسط این موضوع خواهم پرداخت و امیدوارم این مقال باب این بحث را گشاده دارد و اینکه راه چاره جامعه از معبر حاکمیت «اصل رقابت و عدالت» در اداره امور جامعه و پذیرش همه لوازم و مقتضیات آن می گذرد.
علی مزروعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست