جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
بانوی اول
آیا تجربهای آمریکایی و ذاتا متفاوت وجود دارد؟ «آمریکاییها» نوشته هنری جیمز، «تراژدی آمریکایی» نوشته تئودور دریزر، «آمریکایی آرام» نوشته گراهام گرین، «آمریکایی زشت» نوشته ویلیام لدرر و یوجین بوردیک، «پاستورال آمریکایی» اثر فیلیپ راث و «روانی آمریکایی» اثر برت ایستن الیس، همگی در همان عنوان خود ابعادی اسطورهای میآفرینند که شخصیتهای داستانی در چارچوب آن به بازنمایی تیپها و گرایشهای ملی میپردازند. بزرگترین نثرنویسان قرن نوزدهمی آمریکا از واشنگتن اروینگ و ناتانئیل هاوثورن و هرمان ملویل گرفته تا هنری جیمز و مارک تواین همگی بر این باور بودند که هویت «آمریکایی» هویتی آکنده از ابهام و تناقض است؛ همانند داستانهای تمثیلی هاوثورن که در آن «خیر» و «شر» به گونهای اسرارآمیز با یکدیگر پیوند یافتهاند؛ بر اساس این سنت، «آمریکایی» بودن گونهای زائر بودن است، جستوجوگری آرمانگرا که به دنبال حقیقت روان است. قهرمانان جوان رمانهای پیشین کرتیس سیتنفیلد، «پیشدانشگاهی» و «مرد رویاهای من»، همانند قهرمان مسنتر سومین و بلندپروازانهترین رمان سیتنفیلد، «همسر آمریکایی»، همگی سایهروشنهایی متفاوت از شخصیت بیگانه آمریکایی به خواننده عرضه میکنند، شخصیتهایی تکافتاده، محروم و اغلب حسود و مبتلا به وسواسهای روحی که تنها نظارهگر زندگیهای شاد و مرفه دیگران هستند.
رمان «پیشدانشگاهی» که در زمان انتشار خود در سال ۲۰۰۵ با تحسین فراوان روبهرو شد، هر چند همچون «ناتوردشت» شاهکار سلینجر روایتی گزنده و درخشان از رنجهای نوجوان آمریکایی نیست و در زمینه نقد اجتماعی نیز قدرت و تاثیری همپای «کشتن مرغ مقلد» اثر هارپر لی بر جای نمیگذارد، اما روایتی بیتکلف و بیادعا از سنت داستانهایی شرححالگونه است که به بررسی افکار و اعمال قهرمانانشان در دوره بلوغ میپردازند. ما در این کتاب ماجراهای لی فیورا، دختری نوجوان از اهالی ایالتهای غرب میانه آمریکا را دنبال میکنیم که از بخت خوش ــ یا در واقع بخت بد ــ برنده بورسی تحصیلی برای شرکت در دوره پیشدانشگاهی مدرسهای مشهور و معتبر در نیوانگلند شده است. هر چند لی به اذعان خودش دختری با هوش و ظاهر و شخصیتی متوسط و معمولی است، اما با این حال او مشاهدهگری تیزبین در محیط سطحبالا و سفیدپوست مدرسه و نیز حضور تکافتاده و منزوی خود در این محیط است. لی بر خلاف خلف خود هولدن کالیفیلد یک شورشی نیست، بلکه بیهیچ خجالت و شرمساری مدام در حال حسادت و تحسین و چاپلوسیِ همکلاسیهای مسحورکنندهتر خویش است. اگر لی فیورا را نمایندهای برای زائران دختر آمریکایی در قرن ۲۱ در نظر بگیریم، میبینیم که او نه به جستوجوی حقیقتی نجاتبخش و روشنگر، بلکه به دنبال همان آرزوی دخترانه و معمولِ «محبوب» بودن در میان دوستان و همسالانش است، اینکه بقیه ــ و به خصوص پسر رویاهایش ــ به او توجه کنند. به این ترتیب شاید رمان «پیشدانشگاهی» بیش از هر چیز به خاطر خودداری از ترسیم چهرهای «قهرمانمانند» از شخصیت اصلی خود جالب توجه باشد؛ شخصیتی با بیم و امیدهای حقیر و روزمره که با این حال کاملا قانعکننده از آب در آمده است.
رمان جدید کرتیس سیتنفیلد، «همسر آمریکایی»، آشکارا بر اساس الگوی زندگی لورا بوش، همسر جورج بوش و بانوی اول آمریکا چنان که در بیوگرافی آن گرهارت با عنوان «همسر کامل: زندگی و انتخابهای لورا بوش» روایت شده، شکل گرفته است. بانوی اول داستانی رمان سیتنفیلد، آلیس بلکول، با نام دوشیزگی لیندگرن، نام دارد که اهل ایالت ویسکانسین است و پیش از این معلم مدرسه و کتابدار بوده است. آلیس اکنون در میانسالی و در دوران اوج جنگ عراق که همسر رئیسجمهور و جنگطلبش آغاز کرده است و با کلهشقی تمام همچنان به دفاع از آن ادامه میدهد، متوجه میشود که در طول زندگی مشترکش از تمامی آرمانهای لیبرال دوران جوانیاش دست شسته است: «زندگی من جهتی در خلاف خودش را طی کرده است.» سیتنفیلد که به مهارت یک نقاش به ارائه سایهروشن احساسات قهرمانان آثارش میپردازد، هیچگاه از احترامی آمیخته به همدلی با قهرمان خود خودداری نمیکند. همچنین نزدیکی به فضای کاخ سفید و قدرت بالقوه دیوانهوار نهفته در مقام ریاستجمهوری، باعث نمیشود که سیتنفیلد به فضایی طنزآلود و هجوآمیز رمانهای ملهم از دوره نیکسون نزدیک شود، رمانهایی مانند «دار و دسته ما» اثر فیلیپ راث و «آتشسوزی عمومی» اثر رابرت کوور که هر دو در دهه ۷۰ منتشر شدهاند.
«همسر آمریکایی» همچنین فاقد هرگونه نوآوری سبکی و حتی سیاسی و تاریخی است. نثر سیتنفیلد در این کتاب ساده و سرراست است و حتی از شیطنتهای دخترانه راویان «پیشدانشگاهی» و «مرد رویاهای من» هم در آن اثری نیست، راویانی که قدرت مشاهدهشان بر اثر افسردگی مزمن تیز و دقیق شده است. اما به سختی بتوان صفتی به جز «خوب» و «فداکار» برای آلیس پیدا کرد، شخصیتی که با مرور زندگی خود درمییابد که این زندگی برایش به امری مرموز و مسئلهساز تبدیل شده است، مثل اینکه کسی جز خودش این زندگی را زیسته است: «آیا من دمدمی و فاقد هویتی ثابت بودم؟ میتوانم براهین متفاوتی له و علیه همه چیز پیدا کنم، له و علیه آدمهایی مانند بلکولها (خانواده سیاسی، ثروتمند و پرنفوذ چارلی، همسر آلیس). چارلی به من گفته بود که شخصیتی قوی و مستقل دارم، اما انگار عکس این قضیه درست است...»
«همسر آمریکایی» تا حد زیادی نسخهای دراماتیزه و وفادار از زندگی همان «همسر کاملی» است که در بیوگرافی خوشخوان و «منصفانه» گرهارت روایت شده است: آلیس لیندگرن دختری باهوش، خوشقریحه، اندکی تودار و مبادیآداب است که به کتابها و کتابخانهها عشق میورزد و تربیت مسیحی و متداولی را پشت سر گذاشته است. آلیس در سن ۱۷ سالگی و به طرزی تصادفی باعث مرگ یکی از همکلاسیهایش، پسری که آلیس کششی رمانتیک نیز به او دارد، میشود. آلیس هنگام رانندگی در شبی تاریک و در تقاطع جادهای روستایی، از توقف پشت علامت ایست خودداری میکند و به ماشین همکلاسیاش میکوبد. آلیس نیز مانند الگوی واقعیاش لورا بوش، که تصادف مشابهی را در سن ۱۷ سالگی و در سال ۱۹۶۳ در میدلند تگزاس تجربه کرد، هیچگاه از طرف قانون مقصر و مجرم شناخته نمیشود. اما مرگ این همکلاسی در تمام طول رمان طنینانداز میشود و عشقی سرکوبشده، احساس گناهی ابدی و اندوهی تسکینناپذیر مانند جریانی زیرزمینی در زیر سطح جملات کتاب روان میشود: «اندرو مرد، من باعث مرگش شدم، و بعد مانند معشوقی او را درون خود جای دادم.»
«همسر آمریکایی» رومانسی است که در آن عاشق کشتهشده و از دسترفته بر شوهر حی و حاضر فائق میشود، حتی اگر این شوهر حی و حاضر رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا باشد. در پایان رمان، آلیس ۶۱ ساله اعتراف میکند که هر چند در تمام طول زندگی مشترکش «همسری کامل» برای چارلی بلکول بوده است، اما این اندروی کشته شده است که آلیس همیشه در خفا عاشقش بوده است: «اطمینان و یقین پرطراوتی که نسبت به اندرو احساس میکردم، زندگی سبکبار ما در آن دوران، برای همیشه از دست رفته است. من هیچوقت این احساسات را با کس دیگری تجربه نکردم.»
آلیس که در زمان آشنایی با چارلی بلکول کتابدار ۳۱ ساله و آرمانگرای یک دبستان است، مورد توجه جدی چارلی قرار میگیرد، ستاره نوظهور حزب جمهوریخواه که برای ترقی در مدارج سیاسی به همسری مناسب در کنار خود نیاز دارد. آلیس در ابتدا تحت تاثیر نفوذ، ثروت و قدرت منکوبکننده خاندان بلکول قرار میگیرد و انگار دست تقدیر آلیس را به سوی پیوند با این خانواده میراند. آلیس هنگامی که نخستین بار به عنوان نامزد چارلی به ویلای تابستانی خانواده در شمال ویسکانسین دعوت میشود، خود را در محیطی مانند یک پادگان آموزشی مییابد که تازهواردهایی مانند آلیس را در سبک زندگی مبتنی بر وفاداری و صمیمیت بلکولها ادغام میکند. اما راز مستدام زندگی آلیس ــ و نیز زندگی لورا بوش، لااقل آنگونه که از بیرون به نظر میرسد ــ وفاداری و دنبالهروی بدون قید و شرط او از شوهری است که ارزشهایش در تضاد کامل با ارزشهای شخصی او به نظر میرسد. هر چند آلیس مجذوب حضور سرزنده و مفرح چارلی میشود، اما از همان ابتدا نوعی «زمختی» روستایی و «سهلانگاری» ناشی از بیجربزگی را در وجود او تشخیص میدهد؛ و نیز نوعی غرور و خودنمایی توخالی و مبتنی بر خودمحوری همراه با اندکی کندذهنی.
از نظر آلیس، چارلی سیاستمداری خوشآتیه از خانوادهای از خودراضی و در عین حال بینزاکت است که عملا شغلی ندارد و در عین حال وفاداری بیچون و چرای آلیس را نسبت به خود و اهدافش طلب میکند: «آلیس، از نظر خانواده من، وفاداری همه چیز است. هیچچیز مهمتر از این نیست. اگر کسی به یکی از اعضای خانواده اهانت کند، مثل این است که به همه اهانت کرده...»
این نخستین مراحل شکلگیری و زایش استراتژیهای دستراستی و حزبی جمهوریخواهان است که نفرت آلیس را برمیانگیزد. اما سکوت و رضایی زنانه، آلیس را به سوی سرنوشت محتومش میراند. آلیس در عین حال به احساس سعادت عظیم و بیدر و پیکری اذعان میکند که در کنار چارلی وجودش را سیراب میکند و باعث میشود تا او تمامی تردیدهای منطقی و موجهش را نادیده بگیرد: «چارلی سراپا شادی و سرزندگی بود، وقتی با او حرف میزدم، دیگر جهان مانند قبل پیچیده و بغرنج به نظر نمیرسید. اما بانوی اول ایالات متحده، در اواسط دوره دوم ریاستجمهوری همسرش، تصویر دیگری از او ارائه میدهد که به همین اندازه قانعکننده به نظر میرسد: «چارلی همیشه مرا یاد هنرپیشهای میاندازد که روی صحنه میرود، یک کارگزار بیمه یا شاید صاحب مغازه ابزارفروشی که از قضا موفق شده است نقش اصلی تئاتری محلی را به دست آورد.... و با این حال من همچنان میخواهم از او همچون کودکی محافظت کنم. و بهرغم سرشت عجیب و غیرعادی زندگی مشترک ما، اکنون همه چیز عادی و معمول به نظر میرسد و من در پاسخ چارلی میگویم من هم دوستت دارم.»
هر چند «همسر آمریکایی» تصویری قابل احترام از بانوی اول ایالات متحده ارائه میدهد، اما تصویرش از شخص رئیسجمهور تا حدی ناهمگون و کاریکاتوری به نظر میرسد. ترکیب بیتفاوتی آهنین نسبت به نقطهنظرهای سیاسی متفاوت با طنز زمخت و سبکسرانه چارلی، از او شخصیتی سرد و نچسب میآفریند. نقطه اوج نمایش این وجه شخصیت چارلی، جایی است که او پس از سخنرانی کوتاه و غرائی در مورد اهمیت وجود دیدگاههای گوناگون در آمریکا برای آلیس، پوزخندی میزند و بادی از خود ول میدهد. عادتی که بهرغم سرزنش آلیس، چارلی علاقه زیادی به آن دارد، به ویژه در حضور کارمندان و زیردستانش در کاخ سفید: «برایشان خیلی جالب و خندهدار است که میبینند رهبر جهان آزاد جلوی آنها در شیپورش میدمد!»
کرتیس سیتنفیلد بیشک قصد نداشته است که در کتاب خواندنی و سرگرمکننده خود، تمثیلی سیاسی/فرهنگی به سبک رمانهای بزرگ قرن نوزدهم بیافریند، اما با این حال میتوان «همسر آمریکایی» را به مثابه تمثیلی از آمریکا در دوره دوم ریاستجمهوری جورج بوش مورد واکاوی قرار داد: «همسر آمریکایی» در واقع مردم آمریکا هستند، یا لااقل آن گروه بزرگی از مردم آمریکا که رای خود را در دو دوره متوالی به نام رئیسجمهوری نالایق در صندوقها انداختند.
هنگامی که آلیس به خاطر همدستی و همراهیاش در سیاستهای مخرب همسرش مورد انتقاد قرار میگیرد، سرسختانه از خود دفاع میکند: «حیرتانگیزترین چیزی که در طول دوران زندگی سیاسی خود فهمیدهام، زودباوری و حماقت مردم آمریکاست. حتی در این دوران هم درصد مردمی که هر چیزی به آنها بگویی باور میکنند، به طرز حیرتانگیزی زیاد است.»
در جای دیگری از رمان نیز آلیس در گفتوگویی درونی و خطاب به مردم آمریکا میگوید: «من فقط با او ازدواج کردم. این شما بودید که این همه قدرت را به او دادید.»
اما جذابترین فصول رمان «همسر آمریکایی»، فصلهای اولیه کتاب است، جایی که آلیس لیندگرن هنوز به آلیس بلکول تبدیل نشده و هنوز دختری جوان و متزلزل و اسیر خاطره پسر زیبایی است که تصادفا کشته است و در عین حال زندگی خود را وقف تدریس و کتابها میکند. اما پس از ملاقات با چارلی و تبدیل شدن به همدم و همسر او، استقلال آلیس در کوران بلندپروازیهای چارلی به باد میرود و او راه خود را گم میکند. در فصل پایانی کتاب، که یکی از ضعیفترین بخشهای آن نیز محسوب میشود، سیتنفیلد بالاخره خود را از زندگینامه لورا بوش جدا میکند تا شورش و طغیان بانوی اول کتاب خود نسبت به جنگ عراق را به تصویر بکشد.
اما داستان گوتیک و ترسناکی که در دل «همسر آمریکایی» نهفته است، رفتاری عاری از وجدان و حتی جنایتکارانه است که زیر لوای گرمای اطمینانبخش محیطی خانوادگی پنهان شده است؛ جایی که تراژدی سیاسی به یک کمدی موقعیت خانوادگی تقلیل مییابد و به این ترتیب محو و خنثی میشود.
جویس کرول اوتس
نیما ملکمحمدی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق مجلس شورای اسلامی حسن روحانی دولت سیزدهم نیکا شاکرمی دولت چین مجلس رهبر انقلاب بابک زنجانی شهید مطهری
ایران تهران هواشناسی یسنا سیل هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان طلا خودرو قیمت دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا ارز
عمو پورنگ موسیقی لیلا بلوکات سریال تلویزیون سینمای ایران عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی ناسا تبلیغات اپل اینستاگرام گوگل تلفن همراه عکاسی
خواب فشار خون کبد چرب