سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

چرا «تئاتردار» نداریم


چرا «تئاتردار» نداریم

بی‌شک اصطلاح «تئاتردار» برایتان غریب است؛ اما حتماً تعابیر دیگری از جمله «سینمادار» و «گالری‌دار» برایتان آشناست. حالا دوباره به تیتر نوشته برگردیم که حالتی سؤالی دارد. به راستی …

بی‌شک اصطلاح «تئاتردار» برایتان غریب است؛ اما حتماً تعابیر دیگری از جمله «سینمادار» و «گالری‌دار» برایتان آشناست. حالا دوباره به تیتر نوشته برگردیم که حالتی سؤالی دارد. به راستی چرا صنف «تئاتردار» نداریم؟ جواب خیلی راحت است! زیرا هنوز برآوردی از اقتصاد تئاتر نداریم و مهمتر از این بحث شاید کسی ایده تئاتر‌داری و احداث سالن خصوصی به ذهنش خطور نکرده است. شاید هم این ایده خطور کرده اما به دلیل نداشتن بازده اقتصادی از خیر آن گذشته است. در حالی که واقعیت این است که هر چه رو به جلو برویم، ضرورت پدید آمدن چنین شغلی مطرح می‌شود.

اما نخستین افرادی که در این زمینه کار خواهند کرد، از میان خود اهالی تئاتر و دست‌اندرکاران آن خواهند بود. اهالی تئاتر عمدتاً بر این باورند که این هنر نوعی پرستیژ اجتماعی و وجهه خاص خودش را دارد. نباید با مسائل مادی درگیر شود و جایگاه صحنه همچنان باید در اذهان ثابت بماند. برخی دیگر هم به تئاتر ملی اشاره دارند و چنین تئاتری را دور از معادلات اقتصادی فرض می‌کنند. از سوی دیگر در این سالیان کمتر شاهد آن بوده‌ایم که بحث از تئاتر به مسائل تبلیغی تنه بزند. چرا ما در تلویزیون یا رادیو برای یک نمایش تبلیغ نمی‌کنیم، در حالی که برای فیلم‌های روی پرده ده‌ها آگهی پخش می‌شود. این عدم تبلیغ برای هنر تئاتر به صورت یک فرهنگ درآمده است؛ این فرهنگ هم از یک سو به خود تئاتری‌ها و از سوی دیگر به عدم شناخت کاربردی رسانه و نبود بازدهی تبلیغاتی برمی‌گردد.

اما در کنار این‌ بحث، این که ما در کشورمان حتی یک سالن غیردولتی تئاتر نداریم، جای تأمل دارد. به راستی چرا یک نفر کلید این کار را نمی‌زند؛ بسیاری از نظرها در این باره حول محور نبود گیشه مناسب در تئاتر است؛ اما گاهی برای برخی کارها فقط بحث مادی مطرح نیست. چه بسا که افرادی چند مدرسه، ورزشگاه و خوابگاه شبانه‌روزی دانشجویی و ... ساخته‌اند. همین فرهنگ هم خود می‌تواند الگویی برای کار تئاتر‌داری باشد؛ با این تفاوت که کار تئاتر قطعاً به معادلات اقتصادی هم نزدیک خواهد شد و اگرچه کاری دلی است، اما در هر حال خالی از بازده نیست. گیشه

۴۰ میلیونی نمایش‌هایی همچون «دندون طلا» اثر داوود میرباقری در دهه ۷۰ که رقمی در حدود ۴۰۰ میلیون فروش کنونی است، می‌تواند در این بحث الگوی خوبی قرار گیرد. این فروش برابر با فروش متوسط یک فیلم سینمایی است یا اینکه دو سال پیش نمایش «اکبرآقا آکتورتئاتر»

۱۲۷ میلیون تومان فروش داشته است. این فروش‌ها در حالی انجام می‌گیرد که هیچ گونه تبلیغ به معنای رایج آن از طریق تلویزیون، رادیو، بیلبوردهای سطح شهر و ... انجام نگرفته است. اما اگر به بحث خودمان برگردیم، حرفه تئاترداری همچون سینماداری هم‌اکنون مورد نیاز است و این نیاز می‌تواند بار زیادی را از دوش ترافیک تئاتر بردارد و به اجراهای مختلف سرعت بخشد.