چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

چند نکته درباره «اخراجی‌ها۲» سرگیجه


چند نکته درباره «اخراجی‌ها۲» سرگیجه

مسعود ده‌نمکی به تازگی در نشست پرسش و پاسخ فیلمش در انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان گفته است: «هیچ جای فیلم لمپنیسم نیست. همه‌جای فیلم، دیالوگ‌ها جهت‌دار و سیاسی و مساله‌دار است …

مسعود ده‌نمکی به تازگی در نشست پرسش و پاسخ فیلمش در انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان گفته است: «هیچ جای فیلم لمپنیسم نیست. همه‌جای فیلم، دیالوگ‌ها جهت‌دار و سیاسی و مساله‌دار است و سازش‌کاری برخی آدم‌ها مورد هجو قرار گرفته است و فیلم، هجویه است علیه کسانی که دارند این حرف‌ها را می‌زنند.» و بعد هم ادامه داده: «باز می‌گویم این برخورد منتقدان با علم به مضمون فیلم است، امروز کسانی از جمع خود ما ساده‌انگارانه به همسویی با آنها پیوسته‌اند و این اتفاق برای شما هم خواهد افتاد، امروز سر ده‌نمکی را به نام نقد می‌برند و این سکوت را نه من خواهم بخشید، نه تاریخ.» به این ترتیب، او نتیجه گرفته است چون منتقدان نمی‌توانند به ساختار فیلم ایراد بگیرند، نقد مضمون می‌کنند و با واژه‌هایی مثل «لمپنیسم»، «اخراجی‌ها۲» را نادیده می‌گیرند.

ظاهرا ده‌نمکی از «لمپن‌ها» تعریفی متفاوت با منتقدان دارد و به نظرش، این دیالوگ‌ها هستند که باعث تشخیص آدم‌ها و تفکیک هویت اجتماعی آنها می‌شود. به همین دلیل هم چون ظاهرا شخصیت‌های «اخراجی‌ها۲» با گوشه و کنایه حرف می‌زنند و با تکه‌پرانی باعث هجو آدم‌های منفی و بعثی‌ها می‌شوند، پس در گروه لمپن‌ها قرار نمی‌گیرند. اما خوشبختانه قبل از منتقدها، خیلی‌ها این واژه را تعریف کرده‌اند و الان، حداقل کار این است که شخصیت‌های فیلم آقای ده‌نمکی را با این تعاریف مقایسه کنیم. دکتر علی شریعتی «لمپن» را اینگونه توضیح می‌دهد: «لمپن‌ها آدم‌های آواره و بی‌ریشه‌، بی‌طبقه، بی‌شکل مشخص، بی‌وضع اجتماعی معین و آسمان‌جل‌هایی هستند که به آنها لات و لوت می‌گوییم.» و دکتر مهشید مشیری در «فرهنگ زبان فارسی» (چاپ ۱۳۷۱) نوشته است که:« پست‌ترین افراد جامعه، از قبیل اوباش و دزدان و چاقوکشان حرفه‌ای لمپن نام دارند.» فرهنگ بزرگ وبستر (چاپ ۱۹۹۲) هم در توضیح واژه لمپن آورده است: «پایین‌ترین و تحقیر شده‌ترین بخش جامعه که وابستگی طبقاتی ندارد و از افراد بی‌ریشه و محروم که بیرون از شکل‌بندی اجتماعی ـ اقتصادی هستند تشکیل می‌شود.» اگر همین چند تعریف را ملاک بگیریم می‌توانیم بهتر درباره شخصیت‌های «اخراجی‌ها۱ و ۲» صحبت کنیم. در بخش اول فیلم آقای ده‌نمکی، داستان آزادی «مجید سوزوکی» از زندان شروع می‌شد.

دوستانش، یا خلافکار و سابقه‌دار و سارق بودند یا معتاد و مطرب. در قسمت دوم هم همین افراد، این‌بار بدون مجید سوزوکی، در اردوگاه گیر می‌افتند. آنها هنوز جیب آدم‌های دیگر را می‌زنند، دم‌دمی مزاجند و آس‌و‌پاس. همان ترانه‌ها را می‌خوانند و اتفاقا با نمونه‌های مشابه خودشان در اردوگاه رفیق می‌شوند. این آدم‌های آسمان‌جل که مدام در حال ادا درآوردن و آواز خواندن هستند شباهتی به تعاریف ارائه شده ندارند؟ آیا در قسمت دوم رفتار آنها تغییر کرده است؟ اگر خلافکار و معتاد و... نیستند، اگر مثل همه آدم‌های معمولی جامعه حرف می‌زنند، اگر شوخی‌ها و آوازهایشان مطابق عرف جامعه است، خب پس اینها لمپن نیستند! اما بگذارید حرف ده‌نمکی درباره «لمپن» نبودن شخصیت‌ها را بپذیریم. آن وقت چه چیز باقی می‌ماند؟ تکلیف تحول انتهایی دو فیلم چه می‌شود؟ اگر آنها مثل باقی آدم‌ها به جبهه آمده‌اند دیگر این مسخره‌بازی‌ها چیست؟ چرا در برابر فرمان‌هایی که بهشان داده می‌شود لوس‌بازی و لودگی در‌می‌آورند؟ بعد چرا یک‌باره غیرتی می‌شوند و سرشان به سنگ می‌خورد؟ این تحول از چه سمت به چه سمتی است؟ از خوبی به خوبی است؟ اگر اینها مردم کوچه و بازار هستند و شوخی‌هایشان تنها برای مفرح کردن فضای پشت جبهه‌هاست، پس چرا کارگردان آنها را از بین علاف‌های خیابان انتخاب کرده است؟ به نظر می‌رسد آقای ده‌نمکی برای گریز از ایرادی که به فیلم گرفته شده حاضر شده ماهیت فیلم و تحول آدم‌های «اخراجی‌ها۱ و ۲» را زیر سوال ببرد و منکر آنها بشود.

تمام هوشمندی و خطر کردن ده‌نمکی، نمایش همین «لمپن‌»ها و سیر تحولشان بود. اما حالا اگر خود آقای ده‌نمکی می‌خواهد ما هم می‌پذیریم. فقط لطفا به این سوالات پاسخ دهد! در مورد کیفیت ساختار فیلم، کافی است به اجرای صحنه‌ها دقت کنیم. آیا سکانس خواندن سرود «ای ایران» در انتهای فیلم خوب «اجرا» شده است؟ آیا فصل هواپیماربایی ربطی با داستان اردوگاه دارد؟ اصلا آن سکانس فوتبال بازی کردن شریفی‌نیا و ارژنگ امیرفضلی چطور به ماجرای «اخراجی‌ها۲» می‌چسبد؟ و... اگر اینها همه خوب از آب درآمده‌اند، پس «اخراجی‌ها۲» هم از نظر ساختار بی‌نقص است. در آخر فقط یک نکته باقی‌ می‌ماند. آن هم اینکه اگر قرار نیست کسی درباره شوخی‌های یک فیلم خنده‌دار چیزی بگوید، پس اصلا باید درباره چه چیزی حرف بزند؟