جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

علی آنکه دشمن به ظالم بود


علی آنکه دشمن به ظالم بود

علی آنکه در مسند سروری
نشد غافل از کار دین‌ پروری
علی آنکه در رأس جمهور بود
بفکر فقیران مهجور بود
علی آنکه با آن همه عز و جاه
نمی‌کرد برکس به خشم او نگاه
همه فخر بود و تفاخر نداشت
در …

علی آنکه در مسند سروری

نشد غافل از کار دین‌ پروری

علی آنکه در رأس جمهور بود

بفکر فقیران مهجور بود

علی آنکه با آن همه عز و جاه

نمی‌کرد برکس به خشم او نگاه

همه فخر بود و تفاخر نداشت

در آن کبریایی تکبر نداشت

شنیدم شبی آن شهنشاه راد

گذارش به ویرانه‌ای اوفتاد

زنی دید درمانده و مستمند

به پیرامنش کودکانی نژند

نهاده بر آتش یکی دیگ آب

بهم میزد آن را بسی با شتاب

از آن ماجرا کرد حضرت سؤال

سپس گفت آن زن چنین شرح حال

که اینان یتیم‌اند و من بیوه سار

نگیرند از بی‌غذایی قرار

نهادم بر آتش من این آب را

دهم وعده اطفال بی‌تاب را

مگر اندک اندک برد خوابشان

شود لحظه‌ای راحت اعصابشان

دل مرتضی آن‌چنان گشت تنگ

که دیگر نکرد اندر آنجا درنگ

پس از لحظه‌ای بازگشت از وفا

بدوشش یکی کیسه‌ی پرغذا

به زن داد آن کیسه از دوش خویش

گرفت آن یتیمان در آغوش خویش

زهی بر چنین اقتدار و جلال

که هرگز برآن نیست بیم زوال

هرآنکس به دلها شود شهریار

بود شوکتش تا ابد پایدار

بنای جهان تا که بر پا بود

مرام علی نقش دلها بود

تو (مردوخ) آنرا مسلمان بدان

که شد چون علی یار بیچارگان

ناصر یمین مردوخی کردستانی