دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

رادش با نقشم کلنجار می روم


رادش با نقشم کلنجار می روم

فارغ التحصیل فرهنگسرای نیاوران در تهران هستم شروع کارم با تئاتر بود, تئاتر «ساحره سوزان» و «نیرنگ های اسکاپن» که با اکبر زنجان پور و قطب الدین صادقی کار کردم و بعد از آن با تئاتری کوچک به کارگردانی هرمز هدایت که ۳ تا ۴ دقیقه نقش داشتم وارد تلویزیون شدم

● آغاز کار با تئاتر

فارغ‌التحصیل فرهنگسرای نیاوران در تهران هستم. شروع کارم با تئاتر بود، تئاتر «ساحره سوزان» و «نیرنگ‌های اسکاپن» که با اکبر زنجان‌پور و قطب‌الدین صادقی کار کردم و بعد از آن با تئاتری کوچک به کارگردانی هرمز هدایت که ۳ تا ۴ دقیقه نقش داشتم وارد تلویزیون شدم. در حال حاضر هم مشغول بازی در سریال «مسافران» به کارگردانی رامبد جوان هستم.

● اعتماد به پیمان قاسم‌خانی

رامبد جوان به من خیلی لطف کردند، من چون به پیمان قاسم‌خانی اعتماد داشتم، بنابراین بدون خواندن، فیلمنامه نقش را پذیرفتم آقای قاسم‌خانی همیشه کارشان را به نحو احسن انجام می‌دهند.

● معیارم برای انتخاب نقش

شخصیتی که در مسافران دارم، یکی از بهترین نقش‌هایی است که نوشته شده و کار تازه‌ای بود. با کاراکتر کلنجار رفتن و این طور نقش‌ها را خیلی دوست دارم.

● نقشم در مسافران

نقشم رباطی است که به اصطلاح اجزا و نرم‌افزار و سخت‌افزارش قدیمی است. این گروه فضانورد این رباط را با خودشان آوردند تا کارشان را جلو بیندازند ولی چون قدیمی است، هی گیر می‌کند، خراب می‌شود و روغن‌ریزی دارد و برایش مشکل ایجاد می‌شود و به زبان ساده‌تر، هر طرفشو درست می‌کنی طرف دیگرش خرابه این خودش کمدی قشنگیه به نظر من قدیمی بودنش خیلی خنده‌دار است. خودم هم سریال را می‌بینم و دنبال می‌کنم.

● با تمام بچه‌های گروه راحتم

سعی می‌کنم همیشه طوری کار کنم که با همکارانم در پشت صحنه دوست باشم و از همه خوشم می‌آید. اگر بازیگری هم باشد که ببینم روی خوش نشان نمی‌دهد، سعی می‌کنم با او رفیق باشم. چون احساس می‌کنم اگر پشت صحنه خراب شود، جلوی دوربین هم نمی‌شود رابطه خوبی برقرار کرد و تا الان همه چیز خوب بوده و با کسی مشکل نداشتم و فیلمنامه هم خوب بوده.

● کوتاهی و بلندی نقش

به نظر من مهمه وقتی که نقشت کمه باید در تایم کوتاه خودتو نشان بدی. وقتی نقش کوتاه باشد، برای اینکه دیده شود فشار بیشتری روی بازیگر است. در یک تایم کوتاه دیگر فرصت خراب کردن نداریم. ولی شما اگر در یک قسمت ۶، ۷ سکانس داری اگر ۳ تای آن، طوری که می‌خواهی نشود حداقل ۲ تای آن بالاخره خوب می‌شود اصولا هر کسی نقش کوتاه ولی اصیل و ناب را دوست دارد یعنی کوتاه باشه ولی موقعیت قشنگی داشته باشه، به نظر من تماشاچی خوبه که گاهی دلش برای آدم تنگ بشه.

● ساعت خوش

با ساعت خوش به چهره‌ای شناخته شده تبدیل شدم. ولی قبل از آن در مجموعه‌ای کابویی بازی می‌کردیم به نام «پرواز ۵۷» که اولین کارم بود ولی کسی مرا به اسم نمی‌شناخت ولی با ساعت خوش کاملا شناخته شدم.

● ارتباطم با بچه‌های ساعت خوش

متاسفانه خیلی اهل ارتباط نیستم ولی با بچه‌های ساعت خوش رابطه‌ام حسنه است و با هیچ کدامشان مشکلی ندارم و دوست دارم با همان بچه‌های ساعت خوش طنز جدیدی بسازیم ولی با شرایط بهتر، تکنیک بالاتر و شیک‌تر، البته نه اینکه اون خوب نبود. من آیتم را خیلی دوست دارم ولی متاسفانه پول خوبی در مملکت ما ندارد، دوست دارم کاری حساب شده باشد، یک گروه خوب که روی آن فکر شود و زمان گذاشته شود. چون نوشتن آیتم خیلی مهم است اینکه نو و جدید باشد چون بعد از ساعت خوش کار آیتمی خیلی انجام شد. ولی خیلی ضعیف بود. برای همین خیلی از سوژه‌ها دیگر جدید نیست.

● بازیگرهای مورد علاقه‌ام

خیلی به سینما نمی‌روم ولی با توجه به کارهایی که دیده‌ام بازی آقایان؛ پرویز پرستویی و آتیلا پسیانی را می‌پسندم، ضمن اینکه من بازی حمید فرخ‌نژاد را خیلی دوست دارم چون بازیگری را هنوز ندیدم که بتواند به اندازه حمید جلوی دوربین بازی نکند. جلوی دوربین بازی نکردن خیلی سخت است. بازی خوب آقای پرستویی که اصلا جای بحث ندارد. به نظر من پرستویی کمدین عالی و بی‌نظیری است، حتی دیوانه‌وار کارهای او را می‌بینم. کارهای جدیدش هم که بحث نداره و عالیه. در بین خانم‌ها؛ بازی لیلا حاتمی در سالاد فصل و ارتفاع پست را دیدم و خیلی پسندیدم، بازی الناز شاکردوست و گلچهره سجادیه و از قدیمی‌ترها بازی فاطمه معتمدآریا را خیلی دوست دارم شاید خیلی‌های دیگر باشند ولی الان حضور ذهن ندارم، گرچه باید اشاره کنم که سوته‌دلان یکی از بهترین فیلم‌هایی بود که دیده‌ام.

● بهترین طنزی که دیدم

بهترین فیلم‌های سینمایی کمدی که دیدم؛ مرد عوضی، مومیایی ۳و اجاره‌نشین‌ها بود، مهمان مامان کار آقای مهرجویی را خیلی دوست دارم. طنزهای آقای مدیری و بازی رضا شفیعی‌جم در نقش «بامشاد» را خیلی دوست دارم البته شاید کارهای طنز بهتر و قوی‌تری هم بوده ولی من ندیدم.

● بهترین انتخاب

انتخابی که اگر بگویم از اول می‌دانستم خوب می‌شود؛ «روزگار جوانی» بود که نقش حمید را بازی می‌کردم و مطمئن بودم که خوب می‌شود. نقشی داشتم که باید با لهجه مادری صحبت می‌کردم و این خیلی راحت بود ولی بقیه کارها را مطمئن نبودم که خوب می‌شود البته در روزگار جوانی نویسنده کار آقای اصغر فرهادی بود.

● بدترین انتخاب

من خیلی سراغ نقشی که عجیب و غریب باشد و با من جور درنیاید، نمی‌روم و اگر فکر کنم که کار بد است و ببینم نمی‌توانم فرار ‌کنم، می‌گویم؛ نمی‌توانم. کارهای ضعیف هم زیاد کردم ولی یک موقعی می‌بینیم کار، نوشته و متن دارد ولی بعد می‌بینیم کار آن طور که می‌خواهیم نمی‌شود. مثلا با آقای غفوریان کاری کردیم که هر موقع پخش می‌شد مخصوصا برنامه‌ای می‌چیدم که کسی تلویزیون را روشن نکند و علتش این بود که نوشته‌ای وجود نداشت البته در آن موقع سنمان کمتر بود و جسارتمان زیاد. ولی نمی‌شود گفت که انتخاب من بوده و همه بداهه بود البته خود آقای غفوریان هم از کار راضی نبودند.

● کار آماده پخش

سال گذشته کار سینمایی انجام دادم به نام «نظام از راست» به کارگردانی آقای ورزی که در خدمت اکبر عبدی بودیم و چند کار ۹۰ دقیقه‌ای بود که یکی از آنها به رسانه‌های تصویری آمده و چند تای دیگر هنوز خیر. یک کار کودک هم بود که پخش شد و یک کار هم برای شبکه قرآن.

● کار تئاتر

اگر کار تئاتری پیشنهاد شود حتما قبول می‌کنم البته اگر شرایط مالی‌اش خوب باشد، البته نه اینکه بقیه چیزهاش مهم نیست. بیشتر کار کمدی دوست دارم چون برای روحیه‌ام بهتره.

● بزرگ‌ترین دغدغه‌ام

بزرگ‌ترین دغدغه‌ام، بی‌نیازی است چون فکر می‌کنم از لحاظ معنوی بی‌نیاز نیستم.

● از میان حرف‌ها

▪ رامبد جوان را خیلی دوست دارم.

▪ تا الان رباط به این شکل در داستان‌های طنز ایرانی نداشتیم.

▪ یک روز که رضا شفیعی‌جم را از تلویزیون دیدم، خوشحال شدم. به رضا زنگ زدم و گفتم رضا، من نشستم و فقط به خاطر تو دارم سریال را می‌بینم، کیف می‌کنم که می‌بینمت، خوب نیستی عالی هستی.

▪ آدم‌های اطرافم خیلی برایم مهم هستند.

▪ اهل ورزش نیستم.

▪ صدای خودمو خیلی دوست دارم و گاهی اوقات برای خودم می‌خوانم.

▪ در سینمای ما نمی‌شود برنامه‌ریزی کرد.