یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا
قصه ناباوری
صبح، انداخت، به سر شعشعه روسری اش را
لاله بخشید، به باران تشعشع، تری اش را
مرد بود و افقی خیره به تصنیف دو بالش
که ببینند ملائک تم بازیگری اش را
ناگهان پیرهن شعله به تن کرد و بهم زد
آسمان را و صف ممتد حور و پری اش را
اینک از آن سفر سرخ به خاک آمده شاید
به کسی شرح دهد قصه ناباوری اش را
به زنی آن سوی آوازه گمنام مزاری
که ادا کرده به تصویری از او همسری اش را
به همان مادر بیدار که با دست نحیفی
شانه غم زده گیسوی بلند و زری اش را
دخترش هم به امیدی که پدر بازبیاید
آب می داد در آیینه گل روسری اش را
مرد، پلکی زد و برگشت، به آغاز رهایی
رفت و انداخت به مادر نظر آخری اش را
مرتضی حیدری آل کثیر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست