شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
مجله ویستا

ترافیک, پلیس و آموزشگاه های رانندگی


ترافیک, پلیس و آموزشگاه های رانندگی

ترافیک سنگین معضل بزرگی است, نه در جامعه ما دلیل های بسیاری برای این اتفاق نامیمون هست که البته اتفاق هم نیست چون باعث آن خودمان هستیم

ترافیک سنگین معضل بزرگی است، نه؟ در جامعه ما دلیل های بسیاری برای این اتفاق نامیمون هست که البته اتفاق هم نیست چون باعث آن خودمان هستیم. اجازه بدهید چند دلیل را به اجمال بررسی کنیم و به دو قسمت آن که از نظر نگارنده این سطور اهمیت بیشتری دارد بپردازیم.

شروع این تراژدی غم انگیز به سال ها پیش بر می گردد. مسلما از زمانی که ماشین وارد خیابان های ایران شد فیلم های قدیمی ایرانی را که تماشا می کنی هیچ نظمی در طرز رانندگی قابل مشاهده نیست. این روند شد ضرب المثل زیبای پارسی « خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج» و دیوار رانندگی ما همچنان کج می رود که در خیلی مواقع شاهد نرسیدن بار کج به منزل هم هستیم.

پس نداشتن فرهنگ مناسب و بجا در رانندگی و نبود صبر باعث این همه مشکلا ت در رانندگی است که این هم جای سوال دارد چرا ساعت ها پشت صف گاز و بنزین یا ترافیک های سنگین و قفل تهران می ایستیم ولی برای چند ثانیه حاضر به تحمل در خط خودمان نیستیم! یا اگر ماشین جلویی ترمز کند عوض ترمز کردن پا را روی گاز فشار داده و بدون در نظر گرفتن خطرات کار و احترام گذاشتن به حقوق دیگران خط عوض می کنیم چرا که از اولین روزی که رانندگان ما با ماشین آشنا می شوند صرفا ناهنجاری های این فرهنگ مریض را تعلیم می بینند با عنوان «دست فرمون». معنی این کلمه در ایران یعنی من به طور زیگزاگ رانندگی می کنم، دیگران را از مسیر منحرف می کنم، به حقوق هیچ کس احترام نمی گذارم و زمانی که در جمعی قرار می گیرم از شاهکارهایم با افتخار به عنوان دست فرمون خوب صحبت به میان می آورم.

ببینیم این فرد آشنایی با ماشین و در انتها رانندگی را از کجا آغاز کرده؟ معمولا این اتفاق افتاده پدر تعلیم دهنده اولیه بوده است. به رانندگی او که نگاه می کنی متوجه بسیاری قانون شکنی ها می شوی. از این طریق بچه با ذهنی آماده یادگیری قوی تمام ناهنجاری های رانندگی پدر تا حتی بیرون پرت کردن آشغال از ماشین را در ذهن کوچک اما مستعد خود ضبط کرده وسال ها با آن زندگی کرده و این مطلب در حال حاضر یک ارزش برای او محسوب می شود. به سن قانونی نرسیده از پدر ماشین می خواهد و تعلیمات غلط او برای فرزندش . بعد از آن هم برای رفع تکلیف تعلیم اجباری آموزشگاه ها که آن هم در بسیاری از مواقع جای سوال دارد. چه بسیار جای تاسف است که در این آموزشگاه ها اکثر تعلیم دهنده ها خود به درستی تعلیم ندیده اند و شخصی که به طور غیر علمی و قانونی در خانه توسط اعضای خانواده تعلیم دیده دوباره تحت تعلیم غلط آموزشگاه قرار می گیرد.

نگاهی جزئی به طرز تعلیم، مسوولا ن امر را متوجه این موضوع خواهد کرد که در خیابان های شهر افتضاحی به نام تعلیم رانندگی در جریان است.

بین دو خط برانیم: مدتیست چنین تابلویی شده است تاج نئونیه خودروهای پلیس، قانونی که بعضی از خودروهای قانون! از آن تبعیت نمی کنند. جالب این که اکثر تعلیم دهنده ها هم تعلیمش نمی دهند و به نظر می آید مهم نیست!

قانون های نسبتا خوبی به تصویب می رسند و در اول کار باز هم نسبتا خوب به اجرا گذاشته می شوند ولی همیشه این سوال مطرح بوده که چرا غیر از جریمه کردن که همیشه هم به جا و هم بی جا به طور کامل اجرا شد.بعضی قوانین تاریخ مصرف دارند و پس از چند صباحی به دست فراموشی سپرده می شوند؟ همه این معضلا ت قابل بحث هستند ولی مهمترین اینها و البته پر اهمیت ترین، آموزشگاه های رانندگی هستند که وظیفه سنگین درک نشده تعلیم به عهده آنهاست. کجاست تعلیم صحیح و اصولی؟! همه روزه شاهد یکسری تعلیم دهنده های بی حوصله در سطح شهر هستیم که صرفا در حال تعلیم رانندگان جدید برای اینکه بتوانند ماشین برانند! هستیم. آیا این کافیست؟ باز هم با تفاسیری که ذکر شد به نظر می آید هدف همین هست نه بیشتر! استفاده از ابزاری که نه قانون ماشین را یاد می دهند و نه رفتارهای آن ابزار که دراینجا همان خودرو است را می دانیم در واقع اکثر ما در رفتار شناسی خودرو هیچ تجربه ای نداریم و در هیچ کجا هم این مقوله تدریس نمی شود!

تمام مشکلا ت رانندگی فعلی از همین جا شروع می شود: عدم آگاهی در مورد رفتار ماشین در شرایط مختلف و عدم آموزش صحیح، نتیجه این است: چرخه ای معیوب با یک راننده جدید که به خیل عظیم رانندگان کشور می پیوندند.

با نگاهی هر چند سطحی متوجه این موضوع ها می شویم:

قریب به اتفاق بین خطوط رانندگی نمی کنند.

از راهنما معمولا خبری نیست که به نظر می آید این چراغ ها جنبه تزیینی دارند.

فاصله بین خودروها به هیچ عنوان رعایت نمی شود.

احترام به قانون خودش بی قانونی است!!

اکثر ما با سرعتی کاملا نامتناسب در خط یک یا همان خط سبقت درحال رانندگی هستیم. دوبله پارک کردن خودروهای تعلیمی و دیگر رانندگانی که زمانی از همین آموزشگاه ها به عنوان راننده مدرک گرفته اند در هر مکانی به دنبال آدرس گشتن با خودرو با سرعت نا متعارف.

احترام به حقوق دیگران وجود ندارد چون در هر حالتی خودمان را دارای حق می دانیم حتی زمانی که خلا فمان محرز است! و خیلی از بی فرهنگی ها و ضد ارزش هایی که در حال حاضر عجین است با فرهنگمان و دارای ارزش.

نتیجه همه اینها تبعات زیر را در پی دارد:

اگر از راهنما استفاده کنیم معمولا دو معنی دارد. اول اینکه من می خواهم تغییر مسیر بدهم راننده عقبی به هوش باش که باید به جای برداشتن پا از روی گاز بیشتر پدال را فشار بدهی و به سرعت بیافزایی تا نگذاری من به راحتی خط عوض کنم!

معنی دوم آن در ایران این است زمانی که من از راهنما استفاده می کنم پس محقم که هر طور دلم می خواهد تغییر مسیر بدهم و به فاصله ایمنی و سرعت راننده پشتی هم کاری ندارم!

از تعلیم دهنده ها گرفته تا تمام رانندگان زمانی که با ترافیک سنگین برخورد می کنند برای جلو افتادن صرفا به طول نصف خودرو خط عبوریشان را سریع و ناگهانی عوض می کنند. البته هستند کسانی که در دسته دوم بالا با کسری از ثانیه راهنما زده و با توجه به محق دانستن خودشان اقدام به تغییر مسیر ناگهانی می کنند و این شما هستید که موظفید در هر حالتی هستید خودروی خود را به هر قیمتی کنترل کنید.

به دلیل تعلیم ندادن صحیح، فردی به ناوگان حرکتی اضافه می شود که این باعث هرج و مرج بیشتر است. امکان اینکه این شخص به جمع تعلیم دهنده ها بپیوندد هست پس همان چرخه معیوب تکرار شده و تعلیمات این شخص غلط خواهد بود چه بسا که دارای کاستی های بیشتری باشد.

وقتی در خودرو قرار گرفتیم به خود این اجازه را می دهیم که در خط سرعت با تعریف سرعت یکصدو بیست کیلومتر در ساعت با سرعت دلخواه هفتاد یا هشتاد کیلومتر برانیم. هرکجا که کار داریم برای اینکه چند قدمی پیاده نرویم خودرو را در هر حالتی پارک می کنیم و در بیشتر موارد از بحث شیرین فلا شر برای قانونی جلوه دادن کارمان استفاده می کنیم و از همه مهمتر به طور مداوم درحال گله و شکایت از طرز رانندگی، ترافیک سنگین و غیر قابل تحمل بودن خیابانها هستیم بدون اینکه لحظه ای به نقش خود بیندیشیم!

و در آخر معضل دیگری که اگر از آموزشگاه ها پراهمیت تر نباشد کم اهمیت تر از آنها نیست خود پلیس راهنمایی و رانندگی است. وظایف پلیس را جداسازی کرده اند یعنی فردی مخصوص کنترل خط ویژه است، دیگری صرفا چراغ های راهنمایی را زیر نظر دارد، یکی برای سرعت غیر مجاز و آن یکی برای پارک دوبل و...

این خود مجوز بی قانونی است. راننده خاطی در حضور پلیس که می داند صرفا برای خط ویژه آنجا حضور دارد از خیابانی عبور ممنوع بیرون میآید یا در مکان نامناسبی پارک دوبل می کند. در پیاده رو پارک می کنیم چون می دانیم اینجا پلیس فقط برای طرح زوج و فرد ایستاده است.

این جدا سازی ها عامل مهمی درهرج و مرج موجود است. پلیس راهنمایی و رانندگی اگر در همه موارد مربوط به قوانین عبور و مرور دخالت کند این قانون شکنی ها بسیار کمتر خواهد بود. اگر خودروی آموزشگاهی که در حال تعلیم است (و البته منظور تعلیم خلا ف اصول) توسط پلیس متوقف شود و جریمه ای متناسب با نوع خلا ف خود دریافت دارد شاید این نوع رانندگی هایی که ما شاهد آنیم کم کم منسوخ گردد و رانندگان ما به سوی قانون مداری بروند.

نویسنده : امیر بهنیا