پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
جوان امروز و برداشت های زودگذر
تلقی انسانها در مورد موضوعات پیرامون آنها بعضا به شکل واکنشی نمود مییابد؛عکسالعملی نسبت به یک مقوله که از نظر جامعهشناسی طبیعی بوده و درعین حال درباره حق بودن یا نبودن آن درگزارههای نقادانه حرف و حدیثهایی را برمیانگیزد. اگر موضوع منفی باشد این عکس العمل جلوه شفافتری به خود میگیرد.پیش شرط ورود به کنکاش راجع به حقانیت یا عدم حقانیت این مواجهه انسان نیازمند پیش شرطی با نامگفتمان منطقی است،گفت وگویی که یکسر آن منطق،علم و استدلال و دریک کلمه عقلانیت و دلیل وجود دارد و سر دیگر آن منطق پذیری پویای ذهنی و اجتناب از جزم وجمود ذهنی و در یک عبارت:عدم دخالت احساس و علت است.
ذهن انسانها امروز بیش از گذشته با مفاهیمی نظیر اخلاق،انسانیت،عدالت،کرامت انسانی،حقوق و آزادیهای مدنی و...وارتباط اینها با مذهب درگیراست و به دنبال فهمی نوین از این مفاهیم فرامادی میگردد . جوان امروز بیش از پیش بافرهنگ نهفته در دل جامعه اش احساس بیگانگی میکند و درعین حال باتلقیهای گوناگون ازاین فرهنگ پنهان مواجه میشود، دراین راه چند مسیر میتواند در پیش بگیرد:
۱.در مسیر اول به ندانستن خود معترف است،همین اعتراف فی نفسه سوالات قلب و ذهنش را فهرست وار مقابلش میگذارد و تا حصول نتیجه و یافتن پاسخ آسوده اش نمیگذارد.برای یافتن و جستن مطالعه میکند،با تحقیق و تامل به منابع مختلف رجوع میکند و نهایتا با صبر و تحمل سختیها و مصائب سیر تکاملش را در مینوردد وبه مراحلی از تعالی دست مییابد.
۲.پرسشهایش را ازعقل و قلب پاک میکند،خودخواهانه درخود مینگرد و به آسایش و آرامش زودگذر اکتفا میکند.
.۳- قدم در مسیر فلسفه میگذارد، اما از گذرگاهی به فلسفیدن وارد میشود که بی تناسب با محیط و هستی اوست .بی هیچ تامل درخویشتن به دیگری یا دیگرانی پناه میبرد که فکر و ذکر و عملشان برای پیاده کردن در جامعه ای اینچنین،نیازمند حداقل نیم قرن پالایش فرهنگی است.
کاراکتر نخست که در ورای کاراکترهای بعدی است باب اندیشه ورزی را گشوده و بر مرکب فهم حقیقتجوی انسانی تازیانه میزند، جستجوگر است و مییابد و باز میجوید و مییابد؛گویی روح کمال طلب او به این زودیها ازکندوکاو برای یافتن چشمه معرفت سیرآب نمیشود.آنچه مترادف پیشرفت است را باآنچه در جامعهاش است قیاس میکند و با همین فرمول ساده طی طریق کرده به رسالتش در قبال جامعه اشدست مییابد و دراین مسیر پر فراز و نشیب خداگونگی اش را به اثبات میرساند.
کاراکتر دوم علی رغم فهم صورت مساله، چون روشی برای حل آن در میراث در دسترس خود متصور نیست به دامان فرهنگهای دیگر پناه میبرد و شاید هیچگاه با گزارههای بنیادین این فرهنگها نتواند رنجهای خود را التیام بخشد، اما در ظاهر خود را با آنها منطبق میسازد تا دست کم مدرن شدن در ظاهر، تاثیری مسکن گونه بر دردهایش داشته باشد.
درظهور و بروز این واکنش چند عامل دخیل است:
۱-برداشتهای سنتی و آغشته به خرافه که جوهره دین و معنویت را پوشانده و نمیگذارند آنچه را فطرت آدمیاز پیام دین طلب میکند به دست بیاورد.
۲-عدم تحرک و نزدیکی میان روشنفکرانی که در پیگیری اینگونه مسائل و یافتن پاسخ پرسشهای جوانان ید طولایی داشته اند و دغدغه نسل جدید باعث شده تاموانعی که عامل اول برسر راهشان میگذارد را فراموش کنند .البته ناگفته نماند نگارنده درصدد آن نیست که زحمات روشنفکران زمان را نادیده بینگارد بلکه مقصود این است که این روشنفکران دغدغه مند دین مدار باواقعیتی مواجه هستند به نام فاصله و این فاصله هم از حیث زمان مندی و هم از حیث مکان و محیط ماحصل تلاش آنها را از نیازهای جوان امروز متفاوت میسازد.
۳- روشنفکران یا بهتر است بگوییم تحصیلکردههایی که در برابر عامل دوم در زیر پوست جامعه به ترویج انگارههای غیر مذهبی خود میپردازند، این دسته بی توجه به شناخت زیر بنایی جامعه و نقش مذهب،قرائتهای مختلف از آن تفکیک قرائت اصیل عالمانه از قرائت سنتی متشرعانه، عصارههای وجودی شخصیت این جامعه و تفاوت آن با جوامع توسعه یافته غربی، شباهتهای آن با جوامع جهان سومی و درحال توسعه موانع فرهنگی و دهها عامل دیگر نظریه پردازی را عطف به منطق حاکم بر علوم انسانی انجام میدهند و اگرچه نمیتوان منکر ارزش آکادمیک فعالیتهای آنان شد، اما نوشدارویی برای دردهای جامعه خود ارائه نمیکنند.
۴-سرگرم شدن نخبگان و فعالین اندیشه مند به مسائل صرفا سیاسی و اقتصادی و به دور ماندن آنها از دغدغه معرفت.
مجموعه این عوامل سبب میشود کاراکترهایی در بطن جوان امروز پرورده شوند که ازمیان ادبیات مابعد رنسانس بیش از سارتر به کامو علاقه مندند و بیش از هنر انتقادی گرایشاتی دادائیستی و رومانتیک دارند. اینان حاصل فقر فرهنگی و بلکه انحطاط معرفتی خانواده و جامعه شان هستند اما انسان اند و انسان همان موجودی است که هرلحظه میتواند علیه ماهیت پیشینش قیام کند و برتمام مشکلات به یکباره غلبه کند.
در مقابل حاکم شدن چنین روحیه و گرایشی بر جوان امروز، هر چه راه تکفیر و سرکوب در پیش گرفته شود گشایشی نه برای او حاصل میشود و نه تسهیلی در امور جامعه شکل میگیرد . برداشتهای زودگذر از اخلاق و معنویت را باید شست و شو داد، اما نه با خون دل، که با جرعه ای آب زلال از چشمه خرد و فرزانگی . درآمیختن ایمان و خرد است که میتواند هم نوشداروی درد معرفت را به آدم بدهد و هم ذهن او را به پرسشگری و پارسایی در اندیشه رهنمون شود.
نویسنده : امید عبدالوهابی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست