چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
برای رسیدن به خوشبختی
اگر به کائنات اعتماد کنیم، سهمگینترین و سنگینترین مشکلات به طرز معجزهآسایی درجه اهمیت خود را از دست داده و تبدیل به مسائل سهل و حلشدنی خواهند شد.
سعی کنید آرامش برایتان از هرچیز دیگری در دسترستر باشد تا میزان اهمیت مشکلی که هماکنون در مقابل شما قرار دارد، به وسیله قدرت آرامش، به موضوعی ساده تبدیل شود.
آنگاه که سختی و دشواریها را با جان و دل میپذیری، دشواریها از میان رخت خواهند بست و تو خود را در محاصره هزاران فرصت و امکانات مثبت پیدا خواهی کرد.
ناراحتی، اندوه، سردرگمی، تنهایی و انزجار همگی دردناک هستند ولی فشار آنها باعث میشود شخصیت و رفتار ما رشد پیدا کند. آنها به ما کمک میکنند که ذات واقعی نهفته در وجودمان به سطح آمده و قدرت آن، ما را نیرومندتر سازد.
شاید شیوه بیان تفاوت داشته باشد ولی موضوع یکی بیش نیست و همه ما شاهد این حقیقت هستیم که بین ما و مقصد فاصلهای وجود ندارد چرا که راه فقط وقتی معنی پیدا میکند که فاصلهای وجود داشته باشد. پس بین ما و خوشبختی فاصلهای نیست، بلکه فاصله بین احساس ما و بیداری ماست.
با حضور باشکوه عشق و مهر، رشتهای از احساسی زیبا برانگیخته میشود. تنها چیزی که مورد نیاز است تا به آن نقطه دست پیدا کنیم، هماهنگ شدن با هر ناهماهنگی در محدوده روابط و حاشیه زندگی است.
اگر خاطرات خوب و موفقیتآمیز هرچند کوچک گذشته خویش را به یاد آوریم، خواهیم دانست که زندگی چگونه همواره در حال رشد است و ما نیز به سوی کمال در حرکتیم.
کی و کجا دیدهاید که احساس امنیت و لذات دائمی و آسایش همیشگی جسم، توانسته باشد انسانی را برای همیشه راضی و سعادتمند سازد؟ فراموش نکنید که سعادت واقعی نصیب کسانی میشود که از پس مشکلات برآمده و بار سنگین سختیها را بر شانههایشان تحمل کردهاند.
خوشبختی را نمیتوان با زور به چنگ آورد، خوشبختی احساسی است قدرتمند که باید در آن حضور داشته باشی و به نرمی در آن غوطهور شوی. وقتی احساست منجمد باشد، چگونه در آن حل خواهی شد؟
● ویتامین خوشبختی
به این جمله توجه کنید: «بزرگترین استاد آدمی اندوه است!» تعجب کردید؟ بهتر است بگوییم هرچه قدرت اندوه و فشار حاصله از آن بیشتر باشد، باعث میشود که ما هوشیارتر شده و به فکر چارهای اساسی برای رفع مشکلی که سببساز این اندوه شده، باشیم. ناگفته نماند که بشر با جابجا کردن مشکلات، با مشکلات بیشتری روبهرو خواهد شد. راه چاره، بررسی دقیق و پیدا کردن راهکاری مناسب برای همان مورد خاص است چرا که هر مسئلهای راهحل خود را میطلبد. خانمی مشغول جارو زدن فرشی بود. ناگهان متوجه یک برآمدگی روی فرش شد. سعی کرد آن را صاف کند. ناگهان برآمدگی از سمتی دیگر سر برآورد. این وضع آنقدر تکرار شد تا اینکه خانم به فکر افتاد فرش را بلند کند. پس از بلند کردن فرش، موشی عصبانی از زیر آن بیرون جهید! آیا به فکر راهحل علمی و منطقی برای مسائل و مشکلات خویش هستید؟ یا تنها با جابجا کردن مشکلات، به مخفی کردن آنها به شیوه تسکین بخشیدن لحظهای معتقدید؟ بیایید ابتدا ریشه مشکلات را بیابیم، سپس راهحلهای به نظر آمده را بررسی کنیم و آنگاه با در نظر گرفتن عوامل مختلف و شرایط موجود، راهحل به دست آمده را با دقت و ظرافت کامل به مرحله اجرا درآوریم.
● اشکها و لبخندها
از سوی کائنات هیچ قولی مبنی بر اینکه آسمان لحظهها همیشه آبی باشد و لبها همیشه خندان، داده نشده است. هیچ قولی مبنی بر اینکه جادهها بدون دستانداز، سفرها خالی از خطر، دریا همیشه آرام و لحظهها بیحسرت باشند، داده نشده است.
آیا در فصل پاییز زندگیات قرار داری؟ آیا دلشکستهای؟ این را بدان رنجها و اشکها گذرا هستند. دو روز، دو ماه، دو سال ولی پس از آن موسم بهار و لبخند نیز فرا خواهد رسید. به راستی ما زندگی را اداره میکنیم یا زندگی ما را؟ ما بر دوش زندگی سواریم یا زندگی بر دوش ما؟ هرچقدر مشکلات را بزرگتر جلوه دهیم، ضریب تسلیمپذیری ما افزایش مییابد برعکس هرچه مشکلات را آسان بگیریم، بر آنها مسلطتر شده و قدرتمندی خود را افزایش میدهیم.
فراموش نکنیم پس از دستاندازها، یک جاده صاف و وسیع، پس از بغضها و اشکها، یک لبخند شیرین و پس از تحمل بار مشکلی سنگین، یک زندگی راحت در انتظار ماست؛ این قانون زندگی است که در دو قطب مخالف جریان داشته باشد!
● ذهن آشفته
جوانی بیحوصله و نگران وارد دفتر شد، روبهرویم نشست و اینگونه آغاز کرد: به پوچی رسیدهام. هیچچیز نمیتواند ذرهای انگیزه و هیجان در من ایجاد کند. از خانوادهای مرفه و سرشناس هستم و آیندهام از همه لحاظ و هر جهت تامین است و از نظر مهر و محبت نیز سرشارم اما ذهنی آشفته دارم.
با لبخند به او گفتم: خوشحالم که با جوانی ظریفاندیش روبهرو هستم. ممکن است بپرسم در ذهن آشفتهات چه میگذرد؟
در جواب گفت: یک سئوال.
پرسیدم: فقط یک سئوال؟
گفت: اما سئوالی به وسعت هزاران سئوال.
گفتم: جالب شد، بگو جوان سراپا گوشم!
ادامه داد: آیا خداوند وجود دارد؟ و اگر وجود دارد، پس کجاست؟ با نگاهی ژرف در چشمانش، به او گفتم: خلاصهترین پاسخ را به عمیقترین سئوال خواهم داد به شرط آنکه سراپا گوش باشی. میدانی که هرچیز در دو قطب وجود دارد مثل تاریکی و روشنایی، زشتی و زیبایی، سیاهی و سپیدی، دگرگون و نادگرگون، متغیر و ثابت. همینطور میدانی که هستی در چرخه دوران در گردش است. فصلها، ماهها، سالها و... پس باید یک نادگرگون و ثابت در مقابل قطب دگرگون و متغیر وجود داشته باشد که همیشه بوده، هست و خواهد بود. نامش خداست و صاحب هستی است. اما سئوال دوم که پرسیدی خدا کجاست؟ شما بگویید کجا نیست؟! خیلیها به دنبال جایی بودند که او در آنجا نباشد اما موفق نشدند چرا که هنوز جایی را پیدا نکردهاند که خدا آنجا نباشد! هرچیزی را میتوان در قالب کلمات محدود کرد و در پرانتزی گنجاند که شناخته شده باشد اما نمیتوان تعریف از سلطان زیباییها را محدود به واژهها کرد. همین را بدان که خداوند نبض هستی است که منطبق بر عشق میتپد. به هستی عشق بورز، آنگاه خدا را خواهی یافت نه در جایی آن دورها بلکه در کنج سینهات. در ضربان هماهنگ قلبت و این باور را باور کن و بدان ستون این جهان بیستون زیر سقفی پنهان است وگرنه جهان بر چه چیزی استوار است؟!
● کلیدهای طلایی
همیشه از خود سوال کنید که چه سهمی در به وجود آمدن مشکلات داشتهاید؟ اکثریت مردم به ندرت به این سوال پاسخ واقعی میدهند؛ در عوض بیاختیار فرض میکنند هر مشکلی که دارند ناشی از خطای دیگران است و خودشان به هیچوجه خطایی مرتکب نشده و نخواهند شد.
حقیقت زندگی آنقدر بزرگ و گسترده و فراگیر است که نمیتوان آن را در واژهها خلاصه کرد، واقعیت این آمدنها و رفتنها بسی غنیتر از تعریفی است که بشر از آن سخن به میان آورده است، آنگاه که معنای واقعی آن را یافتی خوشبختی را در آغوش خواهی داشت معنای خوشبختی از طریق عمیقترین واژهها نیز غیرقابل انتقال است. تا تو و نه هیچکس دیگر در احساسش ادغام و ذوب نشوی همچنان غیرقابل دسترسی باقی خواهد ماند. هر انسانی احساس خاص خود را تنها خودش در معنای خوشبختی میگنجاند شاید تعریف خوشبختی برای یک نفر، تنها عشقی خالص باشد اما برای شخصی دیگر پولی باشد که از آن راه، همان عشق را خریداری کند!!
آنگاه که ظریف اندیشیده و مینگریم، پی میبریم که نظم فصلها، ابرهایی که بر شانه لطیف بادها سوارند، جریان رودخانهها و قدرت طوفانها و امواج دریاها، همه با آشکار ساختن راه طبیعی زندگی، به ما چگونه زیستن را میآموزند، پیشگامان بشریت به سادگی از میان قدرت بزرگ و مرموز طبیعت قوانین برتری را یافته و توانستهاند با آهنگ آن هماهنگ شوند.
در طول زمان، مشکلات معینی در حوزههای مختلف مانند سلامتی، روابط و شغل برای ما ظهور یافته و ناپدید میشوند اما با استفاده از قوانین معنوی و روحانی میتوانیم منبع اصلی مشکلات را شناخته و با پیگیری صحیح و مداوم مسائل را به صورت اصولی متعادل ساخته و از هر کدام دریافتی منطقی داشته باشیم.
همانگونه که موقعیتهای مختلف با خود مشکلاتی را به همراه میآورند، مشکلات نیز با خود موقعیتهای مناسبی را به همراه میآورند انعطافپذیری به ما قدرت میبخشد که از وضعیتهایی که زمانی برایمان مشکلساز بودند تمرکز و حتی از آنها انرژی مثبت دریافت کنیم.
● معامله حقیقت
هیچ معاملهای شیرینتر از معاملهای نیست که در آن حقیقت به دست آید! میپرسی حقیقت در کدام بازار وجود داردکه معامله شود؟! من میگویم حقیقت جایی است که تندیس مغرور «من» شکسته شده باشد. وقتی خود را در مسیر صحیح زندگی قرار میدهیم تسلیم مطلوبی خواهیم شد، از نگرانیها رها شده و به حقیقت زندگی میپیوندیم خوشبختی همان نقطه رهاییست؛ به عبارتی دیگر خوشبختی و حقیقت همواره قرین یکدیگرند آن گاه که این مهم را باور کنید آنچه که از آن ما بوده از آن ما خواهد شد!
فاصله ما و خوشبختی تنها شکافی بین پلکهای باز و بسته ماست! تاکید بر وصال ما به حقیقت زندگی همان معامله شیرین است که از آن سخن میگویم، زندگی را نمیتوان بر پایه نفی و انکار استوار کرد، نفی و انکار نمیتوانند به زندگی پر و بال دهند، دریافت آگاهی از حقیقت شیرین زندگی میتواند بزرگترین معامله ممکن باشد و بیعلاقهگی به این دریافت یعنی بیعلاقهگی به خوشبختی! همه تلاشها بیهوده خواهد بود اگر بذر «من» شکافته نشده باشد تنها در آن صورت حقیقت با «من» معامله میکند! تا دانهای شکافته نشود حقیقت آن در آن پنهان باقی خواهد ماند!
● ویتامین خوشبختی
شخصی از من پرسید هدف شما از نویسندگی و مشاوره چیست؟! در پاسخ به او گفتم: پیدایش هدف برای دیگران! و ادامه دادم چرا به باغ نمیروید و از گلها نمیپرسید که هدف آنها از رایحهپراکنی چیست؟ چرا از کوه نمیپرسید برای چه هدفی ایستادگی میکند؟ چرا از مرغ عشق نمیپرسید که برای چه منظوری حتی در قفس آواز عشق سر میدهد؟...
دوستان خوبم وقتی دنیا بدون هدف مشغول لذت بردن از کاریست که میتواند انجام دهد و آن چیزی جز زیبایی پراکنی درهمه ابعاد نیست، پس چرا من روند به این کاملی را در تعریف از هدفمندی و تنها در واژهای خلاصه کنم؟ انسان باید هدفی را برای دیگران بیافریند تا معنی بودنش را لمس کند، در آن صورت اهداف نیز محصول عشق خواهند بود و بالعکس! نقاشی که به هدف تجارت نقاشی کند هرگز روح عاشقش را در میان تابلوهایش به یادگار نخواهد گذاشت، همانطور که بارها در همه زمینههای هنری دیدهایم که اثر هنری هنرمندی که محصول عشق و علاقه است و صرفا برای تجارت آفریده نشده بسیار تاثیرگذارتر از اثریست که فقط هدف تجارت را به دنبال داشته است. من معتقدم آدمی هنرمندیست که باید در اثر خویش گم شود در این صورت دیگران آن را پیدا خواهند کرد این اثرمیتواند در تابلو، مجسمه و ترانهای پنهان باشد یا از همه مهمتر در تقویم بودنمان در عملکرد روشهایمان خلاصه شده و در مجموعه زندگیمان پنهان باشد امضای یک انسان واقعی زیر پای رفتارش، هنر انسان بودنش را مشخص خواهد کرد تنها در آن صورت است که حتی اگر غایب باشد نزد همه پیداست.
● در اتاق مشاوره
خانمی نسبتا جوان با چهرهای بسیار اندوهگین وارد دفتر شد و آرام روبهرویم نشست و من از روی تجربه خویش دانستم که سطح احساسات وی بسیار بالا و انسانی فوقالعاده حساس است، از این رو موجی از ارتعاشات مهرآمیز را به سویش روانه کرده و پرسیدم: سبب این همه اندوه چیست؟ اشک از گوشه چشمانش جاری شد و با آهی سوزناک گفت: دلم به سنگ هزار و یکم باز هم شکست! وی ادامه داد: سهم من از دنیا تاریکی بود من از تمام بودنیها فقط میخواستم او از آن من باشد اما دنیا حتی او را نیز از من دریغ کرد و بالاخره ترکم کرد و رفت و من نفرینم را تا ابد بدرقه راهش کردم! به چشمان اشکبارش نگاه کردم و گفتم: آیا از قدرت پنهانت مطلع هستی؟! هیچ میدانی در درون تو قدرت مطلق صاحب هستی، به ودیعه گذارده شده و افکندن این قدرت مهیب به سوی هر چیز و یا هر کس با هر انگیزهای مگر عشق یقینا خطرناک و احیانا مرگ وی را در پی خواهد داشت؟ آنچه را که در نیتهایت میپرورانی چون امواجی از ذرات گردان به سوی هستی نشانه میرود بنابراین بیملاحظهگی در این روند مخاطرهآمیز است، چرا که قدرت نیت فراتر از هر تیری از کمان خواستن رها شده و بر قلب هدف برخورد میکند! جالب اینجاست که اغلب ارتعاشات رها شده از نفرینها بر آیینه هستی تابیده و بازتاب آن به سوی خودت کاملا طبیعی است، اندوه تو همین اصل را به نمایش گذاشته است! فراموش نکن استدلالهایی که تو از مشکلات و رنجها بر فراز خیالت بنا کردهای همه و همه نسبی هستند پس چرا اینگونه بیرحمانه به قضاوت نشستهای؟ در حالی که قضاوت نهایی تنها از قدرت نهایی یا همان انرژی کیهانی برخواهد آمد. آرام و مطمئن باش که صاعقه خشم خداوند بر قلب انسانهایی که قلب بندگانش را میشکنند فرود خواهد آمد. پس کار را به کاردان بسپار و بدان ذرهای نیتها از چشم دوار او پنهان نمیماند. به سادهترین عبارت ممکن که همانا عمیقترین تاثیر را دارد و آن چیزی جز بخشیدن نیست اکتفا کن او را ببخش و در دستان خداوند رها کن، آنگاه خود نیز از اندوه رها خواهی شد.
فاطمه طوسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست