چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

آماده اتفاق های مخرب بعدی شویم


آماده اتفاق های مخرب بعدی شویم

بررسی مقایسه ای تلفات زلزله «ریگان» و زلزله «بم»

زمین‌لرزه‌ای که در ساعت ۲۲:۱۲ دوشنبه ۲۹ آذر ماه ۸۹ در ناحیه جنوب شرق «نرماشیر» –«فهرج»– (استان کرمان) و شمال غرب «بزمان» (استان سیستان و بلوچستان) با بزرگای گشتاوری ۵/۶ رخ داد، با چهار نفر تلفات (از کودکان دانش‌آموز ساکن روستای «چاه‌قنبر» از توابع «ریگان») همراه بود. این زلزله به دلیل وقوع در دیرهنگام شب و همچنین بزرگای آن و اینکه در حد فاصل استان‌های سیستان و بلوچستان و کرمان رخ داد، در دقایق و ساعت‌های اول موجب نگرانی زیادی شد که مبادا تلفات فراوان و خسارات بسیار برجا گذاشته باشد. البته با دریافت اطلاعات بیشتر مشخص شد کانون زمین‌لرزه بین بخش «ریگان» و بخش «بزمان» و در دامنه کوه‌های جبال بارز (خوشبختانه در منطقه‌ای کاملاً خالی از سکنه) واقع بوده است.

برآوردهای ما در روزهای اول نشان از ژرفای حدود ۱۵ کیلومتری این زلزله داشته و محل کانون نیز با نزدیک‌ترین روستا («چاه‌قنبر»، از توابع «ریگان») حدود ۴۰ کیلومتر فاصله داشته است. همین روستا نیز بر اساس فرهنگ جغرافیایی آبادی‌های استان کرمان- شهرستان «بم»، (چاپ سال ۱۳۸۲) ۳۰ خانوار، شامل ۱۸۷ نفر ساکن داشته است که در منازلی سنگی و گلی زندگی می‌کرده‌اند. این منازل حتی با کمترین شدت لرزش (به هر دلیل) ویران شده و فرو می‌ریزند. این در زمانی است که کانون زمین‌لرزه در نزدیکی حتی اولین نقطه‌ای که انسان‌ها زندگی می‌کرده‌اند، واقع نبود. در پی این زلزله سوال‌ها و نکته‌هایی نزد بعضی از خبرنگاران و البته مردمی که با نگارنده برخورد کردند، مطرح شد که با کنجکاوی به دنبال پاسخ آن بودند. در این یادداشت تلاش می‌کنم در حد امکان خود به این ابهامات پاسخ دهم.

۱) این زلزله چهار نفر (همگی کودکان دانش‌آموز) تلفات داشت. نزدیکی زمان وقوع آن به هفتمین سالروز زمین‌لرزه ۵ دی‌ماه ۸۲ «بم» و نزدیک بودن تقریبی پهنه رومرکزی این زلزله با پهنه رومرکزی زلزله «بم» و بزرگای مشابه هر دو رخداد، موجب شد از بسیاری جهت‌ها مقایسه‌ای بین این دو رخداد صورت گیرد. اولین و سریع‌ترین سوالی که به ذهن‌ها رسید، این بود که چه شد که این زلزله چهار نفر کشته داشت ولی زلزله بم بیش از ۳۳ هزار نفر تلفات داشت؟ پاسخ بسیار سریع و واضح آن است که کانون این زلزله در جایی رخ داد که کسی زندگی نمی‌کرد ولی کانون زلزله «بم» متاسفانه درست در کنار شهر «بم» واقع بود. در حقیقت زلزله «بم» اوج بدبیاری برای ما بود و البته زلزله اخیر «ریگان» به خیر گذشته است.

البته سوالی مهم همچنان باقی می‌ماند که اصلاً چرا در همین شرایط که روستای «چاه‌قنبر» در فاصله حدود ۴۰ کیلومتری کانون واقع بود، باز چهار کودک بی‌گناه در این اتفاق باید کشته شوند؟ پاسخ تلخی وجود دارد که آن را همه ما می‌دانیم؛ مردم بخش «ریگان» عملاً در منازلی زندگی می‌کنند که کوچک‌ترین شباهتی به خانه‌ای با حداقل‌های پایداری ندارد. کمترین شدت لرزشی می‌تواند موجب ویرانی این منازل شود. توجه کنیم که کانون زلزله «بم» حدود ۸ کیلومتر عمق داشت و زلزله «ریگان» ۱۵ کیلومتر عمق داشته است. بنابراین حتی در شرایط مشابه نیز کانون زلزله «ریگان» حدود دو برابر کانون زلزله بم با سطح زمین (رومرکز) فاصله داشته است. وقتی همه واقعیت را می‌دانیم، بهتر است این کمتر بودن تلفات در زلزله «ریگان» (در مقایسه با زلزله «بم») را به دلایل منطقی و علمی توجیه کنیم و همچنان برایمان مساله باشد که اصلاً چرا همین تلفات را باید در چنین شرایطی داشته باشیم؟ (که در شرایط معمول عملاً این زلزله باید بدون کشته می‌بود)

۲) پرسش دیگر آن است که این زلزله چرا تقریباً همزمان با سالروز زلزله «بم» رخ داد؟ البته قبلاً این پرسش در مورد زلزله در دی‌ماه (مثل زلزله «بم» ۱۳۸۲، اندونزی ۱۳۸۳، هائیتی ۱۳۸۸) مطرح بود. از نظر تقویمی این زلزله در پایان پاییز و آذرماه رخ داد و از طرف دیگر زلزله‌های مهم دیگری در همین استان کرمان در ماه‌های دیگر سال رخ داده‌اند. این مساله را می‌توان با زلزله۲۱ خرداد ۱۳۶۰ در «گلباف»، ۵ مرداد۱۳۶۰ «سیرچ» و۴ اسفند ۱۳۸۳ «داهوئیه» زرند در ماه‌های دیگر سال‌های قبل یادآوری کرد. ضمناً تاکنون هیچ پژوهش معتبر علمی که با روش‌های مدرن اندازه‌گیری، داوری و منتشر شده باشد، وجود ندارد که نشان دهد وقوع یا عدم وقوع زلزله‌ها با فصل‌ها و عوض شدن آنها و ماه‌های سال مربوط باشند. واقعیتی که همچنان بر اساس مستندات موجود می‌توان بر آن تصریح کرد، این است که زلزله‌ها در فصل‌ها و ماه‌های مختلف و روزهای متفاوت از ماه‌های سال می‌توانند رخ دهند. وقوع دو رویداد در سال‌های مختلف ولی در نزدیکی سالگرد یکدیگر، تا آنجا که ما از اطلاعات علمی موجود درک می‌کنیم، صرفاً تصادفی است.

۳) البته تلفات کم این زلزله نباید موجب شود به تلاش‌های مسوولان و کارشناسان محلی در ستاد حوادث غیرمترقبه و دانشگاه علوم پزشکی کرمان و هلال‌احمر و سایر نهادها و کسانی که به این رویداد در همان نیمه‌شب رسیدگی کردند، اشاره نکنیم. حساس شدن به موضوع و پرداختن به اتفاق و آماده بودن و به وضع آماده‌باش درآمدن، همگی نکته‌های مثبت و مهمی است که برای کشوری مثل کشور ما و استان‌هایی چون کرمان و سیستان و بلوچستان که در معرض رخداد سوانح طبیعی مختلف (به ویژه زلزله) هستند، بسیار لازم است.

۴) این بار هم پیشگویان که با دقت ‌بالا (بیش از ۹۰ درصد صحت!) امکان پیش‌بینی زلزله را در ایران در ماه‌های قبل یادآوری و اعلام کرده بودند و به ویژه از این امکان در استان کرمان برای بزرگای بیش از چهار سخن گفته بودند، چنین زلزله‌ای حتی با بزرگای بیش از شش را پیش‌بینی نکردند (نه از نظر زمان، نه از نظر مکان و نه از نظر بزرگا). یادآوری این نکته را ضروری می‌دانم که بر اساس تاریخچه رخداد زلزله‌ها در یک سال گذشته، این اولین زلزله امسال با بزرگایی بیش از ۶ در فلات ایران بود. در روز پنجشنبه ۲ دی‌ماه ۸۹ روی سایت‌های خبری (آفتاب و بازتاب) خبری قرار گرفت که یک مخترع ایرانی، که ۹ مدال طلای جهانی در زمینه اختراع دارد، سامانه پیش‌بینی زلزله ایجاد کرده است، با این توضیح که «...طرح پیش‌بینی زلزله می‌تواند وقوع زلزله را از ۴۸ ساعت تا ۱۰ روز قبل تشخیص دهد. این دستگاه توسط موسسه بین‌المللی زلزله‌شناسی ایران تایید شده است.»

اولاً این اختراع با اختراع مدعی اول اختراع فناوری پیش‌بینی در ایران متفاوت است. (یعنی الان با دو ادعای اختراع سامانه پیش‌بینی زلزله در ایران مواجهیم!) و درثانی به عنوان کسی که در سه سال گذشته مسوولیت مرکز ملی پیش‌بینی زلزله در پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله را عهده‌دار بوده‌ام، لازم است تاکید کنم که چنین تاییدی هرگز از سوی پژوهشگاه صورت نگرفته و متاسفانه بعضی رسانه‌ها بدون دریافت تایید خبر، ادعاهای گوناگون را منتشر می‌کنند. آنچه ما انجام می‌دهیم در بعد آکادمیک، تلاش برای پی‌ریزی زمینه‌های نظری و عملی پیش‌بینی زلزله با روش احتمالی، حداقل برای رویدادهایی است که ممکن است در آینده با مدل‌سازی‌های آماری ما (با روش‌های مختلف) هماهنگی خوبی نشان دهند و امکان پیش‌بینی احتمالی آنها فراهم باشد. برای این موضوع پروژه‌های کاربردی تعریف کرده‌ایم و دانشجویان دکترا را روی متدولوژی‌هایی متمرکز کرده‌ایم که قبلاً در دنیا شناخته شده و مقالات معتبر در این زمینه‌ها در دنیا در ژورنال‌های تخصصی به چاپ رسیده است. ما در توسعه بخشی از این دانش در ایران، البته با اهداف ملی برای کشور خودمان می‌کوشیم.

کاری که ما می‌کنیم، زمینه‌سازی و انجام فرآیند علمی با روش‌های شناخته‌شده و منتشر شده در دنیا و تلاش برای استفاده و مدلسازی بر اساس داده‌های زلزله‌های ایران است. این کاری است که موسسات پژوهشی معتبر دنیا حدود چهار دهه گذشته به صورت مستمر انجام می‌دهند ولی هرگز اعلام نکرده‌اند اختراع تازه‌ای داشته‌اند یا فناوری نوین(!) تولید کرده‌اند و هرگز نیز تاکنون اعلام نکرده‌اند زلزله بعدی در کجا رخ می‌دهد. ولی پیش‌بینی زلزله را با روش علمی دنبال می‌کنند. بالاخره وقوع زلزله «ریگان» با بزرگای گشتاوری ۵/۶ موجب این پرسش مجدد می‌شود که مدعیان پیش‌بینی زلزله (به ویژه در استان کرمان) چرا این زلزله را حتی با وقوع یک زلزله کوچک با بزرگای ۶/۳ در ساعت ۱۰:۰۶ بامداد همان روز ۲۹ آذر ۸۹ در همان محدوده (اگر بتوان آن را پیش‌لرزه محسوب کرد) پیش‌بینی نکردند؟!

۵) در هفته‌های اخیر اخبار مربوط به وضعیت هشدار و اضطرار در آلودگی هوای تهران و چند شهر مهم دیگر در کشور موجب این سوال شده بود که آیا رخداد زلزله اخیر یا بارندگی در حدود ۱۰ روز قبل در کشور، با این زلزله «ریگان» مربوط نبوده است؟ پاسخ این سوال هم شبیه همان پاسخی است که در مورد ارتباط یا عدم ارتباط زلزله با فصل‌ها و ماه‌های سال دادم. هیچ پژوهش مستندی با اندازه‌گیری مدرن و با روش‌های علمی شناخته‌شده که به صورت مدون درآمده و در ژورنال‌های معتبر علمی (داخل و خارج از کشور) منتشر شده باشد، در این زمینه وجود ندارد. اینکه بعضی انسان‌ها با همزمانی بعضی رخدادهای طبیعی یا پدیده‌هایی که انسان‌ها موجبش بوده‌اند (مثل آلودگی هوا) با وقوع زلزله‌ها به اینهمانی بپردازند، ممکن است در تصور یا تخیلات بعضی از مردم جا داشته باشد، ولی هرگز شاهد و منطق علمی و فرآیند قابل تبیین علمی برای آن وجود ندارد. ضمناً استفاده از باران مصنوعی، پاشیدن آب با هواپیما برای مقابله با آلودگی هوا یا مقابله با آتش‌سوزی در جنگل‌ها (صرف‌ نظر از درست و موثر بودن یا نبودن این روش‌ها برای اهدافی که به کار می‌روند) با هیچ پژوهش علمی معتبر و منتشرشده‌ای به تحریک وقوع زلزله‌ها نینجامیده است.

۶) زلزله «ریگان» نشان از جنبا بودن بخش شرق و جنوب شرقی ناحیه لوت دارد و یادآوری مهمی (با کمترین تلفات ممکن) برای ماست که اگر همین اتفاق در نزدیکی مناطق جمعیتی ما رخ می‌داد، بدون شک فاجعه‌ای شبیه زلزله «بم» ۱۳۸۲ در کشور ما تکرار می‌شد. البته این بار به خیر گذشت ولی همان طور که در زلزله ۵ دی‌ماه ۸۲ شاهد بودیم، همواره این طور نخواهد بود. موضوع کاملاً جدی است و با شوخی‌هایی شبیه اختراع فناوری و سامانه‌های پیش‌بینی زلزله نمی‌توان در موردش تدبیر کرد. ضمناً این نوع شوخی‌ها را (اختراع‌های یادشده را عرض می‌کنم!) نیز در حد گفت‌وگوهای روزمره رسانه‌ای می‌توان تلقی و تحمل کرد، ولی اصل مساله کاملاً جدی است. هم از نظر علمی و هم از نظر پرداختن به موضوع از جنبه آمادگی و مدیریت بحران، بسیار پیچیده و جدی است. زلزله «ریگان» هشدار مهمی بود. برای اتفاق‌های مخرب بعدی آماده شویم.

دکتر مهدی زارع