شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
سواد رسانه ای

سواد رسانهای یک نوع درک متکی بر مهارت است که میتوان براساس آن انواع رسانهها را از یکدیگر تمیز داد و انواع تولیدات رسانهای را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
به نظر من هدف اصلی سواد رسانهای می تواند این باشد که بر اساس آن بتوان محصول نهایی یک رسانه را از این جنبه شناخت که آیا بین محتوای یک رسانه به مثابه یک محصول نهایی با عدالت اجتماعی رابطهای وجود دارد یا خیر.
سواد رسانهای آمیزهای از تکنیک های بهرهوری مؤثر از رسانهها و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانهها از یکدیگر است.
در واقع اگر زمانی به نقطهای از تعارض با یک رسانه برسیم، سواد رسانهای میتواند مانع قطع ارتباط با رسانه شود و ارتباط با رسانههای متفاوت و تبدیل رابطه یکسویه و انفعالی به یک رابطه فعالتر را توصیه کند.
نظام رسانهای دارای سلسله مراتب است و اجزای آن قابلیت تعقیب و شناسایی دارد. همچنین هر رسانهای دارای محصول نهایی است؛ یعنی مانند یک کارخانه تمام اجزای آن اعم از زیرساختها، نرمافزارها، نیروی انسانی و غیره دست به دست هم میدهند تا یک تولید و محصول نهایی را با اهداف از پیش تعریف شده، تحویل مصرف کننده دهند. محصول نهایی یک رسانه میتواند در خدمت تثبیت یک طبقه یا در خدمت قدرت حاکمه باشد؛ طبقه و قدرتی که رهاییبخش و آزادیبخش نیست. بنابراین این محصول نهایی رسانهای نمیتواند در خدمت عدالت اجتماعی قرار گیرد، بلکه در خدمت نیروهایی است که درصدد کمرنگ کردن عدالت اجتماعی هستند. به بیان دیگر میتوان پرسید که آیا آگاهی و اطلاعاتی که از رسانهها به دست میآوریم، به صلاح اجتماع هست یا خیر؛ یا اینکه صرفاً در خدمت یک طبقه است.
● مهارت های سواد رسانهای
ابتدا دو مثال می زنم:
۱) مثال اول: اگر در یک فیلم پسرکی فرضاً ده ساله در حال دویدن باشد و در هنگام دویدن تبدیل به یک مرد چهل ساله شود، برای کسی که فیلم زیاد دیده است، اتفاق عجیبی نیست. او متوجه خواهد شد که این پلان یک فلاشبک بوده است. اما برای کسی که اصلا فیلم ندیده باشد ممکن است همان پلان فلاشبک ایجاد سردرگمی کند و خودش از خودش بپرسد آن پسرک چه شد؟ این مرد چهل ساله کیست؟
تماشاگر حرفهای سینما به تدریج به دانش و مهارت هایی مسلط شده که بر اثر آن نمادها و موتیف های دیداری در سینما را به خوبی میشناسد.
۲) مثال دوم: اگر بخواهیم در کابین خلبان یک هواپیما بنشینیم و آن را به پرواز درآوریم، نیاز به مجموعهای از مهارت ها داریم تا بتوانیم هواپیما را به حرکت و پرواز در آورده، کنترل کرده و به مقصد برسیم. مگر غیر از این است؟
سواد رسانهای هم به مهارتهای خاصی نیاز دارد. با این تفاوت که در مورد درک و نقد سینما و هواپیما زودتر به نقش مهارت های خاص پیمیبریم. فقدان مهارت، به عدم درک فیلم و به سقوط و مرگ منجر خواهد شد.
در مورد استفاده از رسانهها ممکن است بر این گمان باشیم که از مهارت کافی برخوردار هستیم، در حالی که اینجا موضوع به مهارت های یک ملوان ماهر و یک ملوان تازهکار شبیه است. هر چه در دریای توفانی ماهرتر و آگاه تر باشیم، میدانیم تا چه عمقی باید پیش رفت و چگونه از زیر امواج عبور کرد و به ساحل رسید.
● ضرورت و فایده سواد رسانهای
امروز در دنیایی زندگی میکنیم که خواه ناخواه در شرایط اشباع رسانهای قرار دارد. فضای پیرامون ما سرشار از اطلاعات است. وقتی تلفن همراه ما به صدا درمیآید، در اطلاعات موجود در فضا پل این ارتباط شده است؛ یا زمانی که یک مودم ما را به جهان بی انتهای اینترنت میکشاند نشانهای است بر حاکمیت اشباع رسانهای و اینکه ما نیاز داریم تا در برابر چنین فضایی، یک رژیم مصرف رسانهای اتخاذ کنیم و در انتخاب هایمان دقت کنیم. درست مثل غذایی که مراقب کلسترول، ویتامین و مواد دیگر موجود در آنها هستیم، در فضای رسانهای هم باید دانست چه مقدار باید در معرض رسانههای مختلف اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری بود و چه چیزهایی از آنها را برگرفت.
به عنوان مثال زمانی که در بزرگراه های اطلاعاتی حرکت میکنیم، سواد رسانهای میتواند به ما بگوید چه مقدار از وقتمان را در چه سایت هایی ـ اعم از شناخته شده و ناشناخته ـ و چه مقدار از آن را فرضاً در چت روم ها بگذرانیم. بنابراین میتوان گفت که هدف سواد رسانهای تنظیم یک رابطه منطقی و مبتنی بر هزینه ـ فایده است: در برابر رسانهها چه چیزهایی را از دست میدهیم و چه چیزهایی را به دست میآوریم و به عبارت بهتر؛ در مقابل زمان و هزینهای که صرف میکنیم چه منافعی در نهایت به دست می آوریم. شاید بتوان گفت اصلیترین هدف سواد رسانهای این است که یک نوع استفاده مبتنی بر آگاهی و فایدهمند از سپهر اطلاعاتی اطراف داشته باشیم.
● سطوح سواد رسانهای
سواد رسانهای قدرت درک نحوه کارکرد رسانهها و معنی سازی در آنهاست.
سواد رسانهای را میتوان دسترسی، تجزیه و تحلیل و تولید ارتباط در شکل های گوناگون رسانهای و مصرف انتقادی محتوا دانست .
سه جنبه سواد رسانه ای عبارتند از :
الف) ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانهای و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانهای از منابع رسانه ای گوناگون
ب) آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی
ج) تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست.
در واقع سواد رسانهای امروزیتر، به دنبال مقابله با کارکردهای رسانههای بزرگ غالب است که هدف آنها تأمین هژمونی فرهنگی، تعمیم فلسفه سیاسی و حفظ قدرت هایی است که خود این رسانهها محصول آنها هستند.
به نظر میرسد که سواد رسانهای به عنوان دافعه این فضا و در ستیز با گفتمان غالب رسانههای بزرگ در شرایط اشباع رسانهای، در اینترنت نسبت به سایر رسانهها سریعتر رشد کرده و به نوعی میتوان آن را نوه دیجیتال نقد رسانهای کلاسیک به حساب آورد.
البته تسلط به یک زبان خارجی، مهارت استفاده از کامپیوتر و مهارت های استفاده از فضای سایبرنتیک میتوانند هم به بهرهوری مناسبتر از مباحث سواد رسانهای در اینترنت منجر شوند و هم به طور کلی خودشان جزو مهارت های سوادرسانهای به شمار میآیند.
از آنجا که بدون سواد رسانهای، نمیتوان گزینش های صحیح از پیام های رسانهای داشت، به گمان من نهادهای آموزشی، مدنی و انتشاراتی باید به این امر کمک کنند. نهادهای آموزشی مثل آموزش و پرورش، دانشکدهها و آموزشگاه های مختلف میتوانند مفهوم سواد رسانهای را در کتب درسی ارائه کنند و نهادهای انتشاراتی هم میتوانند مفاهیم ساده شدهای از این بحثها را در دستور کار خود قرار دهند. نهادهای مدنی و صنفی که هر یک جمعی تخصصی را نمایندگی میکنند نیز میتوانند اعضای خود را تحت آموزش مستمر در زمینه سواد رسانهای قرار دهند.
به عنوان نمونه روزنامهنگاری که از راه تجربی این حرفه را آموخته با روزنامهنگاری که آموزش آکادمیک را نیز به این تجربه اضافه کرده، از جنبه سواد رسانهای و مقهورسازی مخاطب، تفاوت های عمدهای با یکدیگر دارند. پس بین فردی که مسلح به مطالعات سواد رسانهای است با فردی که بهرهای از سواد رسانهای نبرده، تفاوت زیادی وجود دارد.
سواد رسانهای همچنین کمک میکند تا قضاوتهای صحیحتری از محیط پیرامون خود داشته باشیم.
پارامترهایی که سواد رسانهای در اختیار میگذارد باعث میشود تا درک عمیقتری از آنچه میبینیم، میشنویم و میخوانیم داشته باشیم. بهطوریکه افراد بیبهره از سوادرسانهای را میتوان طعمههای اصلی در فضاهای رسانهای به شمار آورد.
یکی دیگر از اهداف سواد رسانهای نشان دادن اضافه بار اطلاعاتی است. در شرایط اشباع رسانهای و در فضای موجود افراد در معرض حجم بالایی از اطلاعاتی هستند که به هیچ وجه به برخی از آنها نیازی ندارند. به عنوان مثال امروزه بسیاری از نوجوانان مارک ها و علائم تجاری جهان را به خوبی میشناسند، اما این اطلاعات در هیچ زمینهای به کار آنها نمیآید؛ نه قدرت خرید دارند و نه قدرت مصرف ولی چون در معرض آگهی های پیاپی قرار دارند، در این زمینه اطلاعات دارند. پس باید از پیام ها و اطلاعات اطرافمان براساس نیازهایمان استفاده کنیم تا دچار سردرگمی نشویم. سوادرسانهای این امکان را هم در اختیار میگذارد.
● نیاز به تولید ادبیات
باید در عرصه آموزش رسانهای و سواد رسانهای، ادبیات تولید کنیم. بر آموزش رسانهای هجده اصل حاکم است . مطالعه آرای لنمسترمن میتواند در این زمینه مفید باشد. او که از برجستهترین متفکران حوزه بینالمللی آموزش های رسانهای است، پیش از این کتابی منتشر کرده بود که به سرعت به کتابی درسی در عرصه آموزش رسانهای تبدیل شد. این کتاب که Teaching the Media نام داشت، در سال ۱۹۸۵ به علاقهمندان مباحث مربوط به آموزش رسانهای عرضه شد. حالا او کتاب دیگری دارد که انتشارات شورای اروپا آن را منتشر کرده است. نام این اثر آموزش رسانهای در اروپای دهه ۱۹۹۰ (Media Education in ۱۹۹۰"s Europe) است. نویسنده این مقاله از جمله کسانی است که ترجیح میدهد از عبارت آموزش رسانهای (Media Education) به جای اصطلاح سواد رسانهای (Media Literacy) استفاده کند.
تکرار میکنم باید در عرصه آموزش رسانهای و سوادرسانهای تولید ادبیات کنیم تا در گام اول مشخص شود دامنه و چارچوب سواد رسانهای چیست. باید ترجمه کنیم تا بتوانیم زمینه یک مطالعه تطبیقی را فراهم کنیم و به معیارهایی برای تعقیب اهداف سواد رسانهای دست یابیم. وضعیت سوادرسانهای در غرب به دلیل آن که تکنولوژی های مدرن تمرکز و غلظت بیشتری دارند، باعث شده تا تئوریسین ها و مخاطبان زودتر خطر مسلح نبودن به سواد رسانهای را درک کنند. بنابراین مطالعات و تجارب بسیار خوبی هم در این زمینه دارند که میشود از آنها استفاده کرد. همچنین حمایت نهادهای آکادمیک از طریق گنجاندن مفاهیم سواد رسانهای در کتب درسی دانش آموزان، و دروس دانشکدههای ارتباطات میتواند مفید باشد.
حتی خود رسانهها به خصوص روزنامهها نیز با توجه به جغرافیای مخاطبان خود، میتوانند مفاهیم مرتبط با سواد رسانهای را منعکس کنند. منتقدان نیز میتوانند به ادبیات سوادرسانهای از طریق نقد سینمایی و نقد ادبی دامن بزنند و حتی فصلنامه تخصصی رسانه نیز میتواند با همین گونه حرکت ها در این زمینه مفید واقع شود
دکتر یونس شکرخواه
منبع: فصلنامه رسانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست