پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
چرا بعضی ها تمایلی به بچه دار شدن ندارند
این روزها مسائل مالی در زندگیها آنقدر مهم شده که گاهی همان ابتدای زندگی مشترک پای مسائل مالی و اقتصادی به میان میآید و گاه تا جایی پیش میرود که از شرایط تعیینکننده در مسیر همسرگزینی و ازدواج میشود...
اگرچه نمیتوان گفت پول خوشبختی به همراه میآورد و نمیتوان پذیرفت که مسائل مالی و اقتصادی در همه زندگیها نقش کلیدی دارند اما نمیتوان منکر شد که میزان رضایتمندی زوج از وضعیت اقتصادی و مالیشان نقش مهمی در شکلگیری روابط موفق آنها ایفا میکند.
تاثیر پول، این برگههای کاغذی، به اینجا ختم نمیشود و هر فردی استرسهایی با طعم اسکناس را حتما تجربه کرده و این استرسها فقط محدود به رضایت زوج از وضعیت اقتصادی و مالی نیست، بلکه دامنه تصمیمهای او را هم محدود کرده؛ تصمیمی که میتواند نوید تولد دوباره از وجودت باشد. بهطورکلی، مواردی که در تصمیمگیری والدین برای فرزنددارشدن تاثیر میگذارد، در مجموع به دو دسته تقسیم میشوند؛ یکی عوامل اجتماعی-اقتصادی است که میتواند موثر باشد. این عوامل ناآگاهانه در تصمیمگیری خانوادهها تاثیر دارد و ممکن است خانوادهها از آن تصویر واضح و شفافی نداشته باشند؛ مثلا تبلیغات تلویزیون و دسته دوم، مواردی است که بهطور آگاهانه بر این تصمیمگیری اثر میگذارد، مانند درآمد خانوادهها که آن را باید با عامل هزینه بچهها در نظر گرفت. اگر هزینه بچهها نسبت به درآمد خانوار بالا برود، احتمال دارد خانوادهها بچهدارشدن را به تعویق بیندازند تا زمانی که وضعیت اقتصادی آنها بهتر شود. مسائلی در مورد بچهها وجود دارد که روی تصمیمگیری زن و مرد دراینباره موثر است. مثل اینکه میخواهند فرزندشان را با چه کیفیتی بار بیاورند، یعنی آن مقدار هزینهای که خانوادهها صرف جنبههای مختلف بچهها میکنند، مثلا برای تحصیلاتشان میخواهند چقدر هزینه کنند یا برای سلامتشان و... این مساله مقدار زیادی هم برمیگردد به ارزشهای والدین که چه باورها و ارزشهایی دارند.
پول لازم است ولی کافی نیست
هرچند یکی از مهمترین عوامل در عدم تمایل به فرزندآوری، مسائل اقتصادی است اما همه چیز به آن منتهی نمیشود. کسی منکر این مساله نیست که برای تربیت و بزرگ کردن کودک به پول نیاز است و فرد باید از نظر مالی به حدی برسد که توانایی هزینه کردن برای کودکش را داشته باشد درغیر این صورت به دنیا آمدن کودک میتواند مشکلات را برای زوج بیشتر کند اما اینکه صرفا بخواهیم به دلیل اینکه در شرایط اقتصادی خوبی نیستیم، بچهدار نشویم هم کمی بزرگنمایی در این مساله است. گاهی زوجی هم که در وضعیت معیشتی خوبی هستند، تصمیم به بچهدارشدن ندارند. علاوه بر این، خیلی از خانوادهها وضعیت مالی خوبی دارند اما کودکشان در شرایط نامناسبی پرورش مییابد حال آنکه خانوادهای هم با آنکه شرایط خوبی ندارند، فرزندش را به درستی تربیت و بزرگ میکند. پس اینکه صرفا بخواهیم علت را به مشکلات اقتصادی محدود کنیم، درست نیست. زن و مرد هر زمان که خواستند و توانستند، میتوانند بچهدار شوند. البته این «توانستن» باید از جنبههای مختلف بررسی شود و جدای از بحث مالی ببینند که از نظر عاطفی و روانی، مسئولیتپذیری، صرف وقت و... توانایی بزرگ کردن بچه را دارند یا نه!
تاثیر شرایط شغلی
از دیگر عللی که علاوه بر مسائل اقتصادی، مانع تصمیمگیری زوج برای بچهدارشدن میشود، شرایط شغلی خانم یا آقاست. در این شرایط، زن و مرد با هم قرار میگذارند که مثلا ۳ یا ۵ سال بعد بچهدار شوند. گاهی هر دو در این زمینه با هم به توافق میرسند اما گاهی هم یکی از طرفین چندان از این تصمیم دل خوشی ندارد. از ایرادهایی که میتوان به چنین تصمیمهایی گرفت، این است که گاهی فرد وقتی تصمیم به بچهدارشدن میگیرد که مشخص میشود یکی از طرفین یا شاید هر دو دچار مشکلاتی در باروری هستند. از سوی دیگر، گاهی زمان طلایی برای بارداری خانم از دست میرود. قطعا در این شرایط، چه زن و چه مرد، از نظر روانی تحت فشار خواهند بود و همین مساله تبعاتی را در زندگی مشترک برایشان خواهد داشت. گاهی یکی از طرفین، این شرایط را میپذیرد اما گاهی نارضایتی از این مساله خود را در قالب خشم، عصبانیت، بیتفاوتی به یکدیگر و... نشان میدهد.
بچهدار نشدن توافقی
برای همه پیش آمده در طول زندگی تصمیمهایی گرفتهایم که پس از گذشت چند سال، با خود گفتهایم اگر زمان به عقب بازمیگشت، در آن تجدیدنظر میکردیم. این مساله درخصوص زندگی زوجی که تصمیم به بچهدارشدن ندارند هم صدق میکند. با گذشت زمان، ممکن است هر دو یا یکی از طرفین، از تصمیمی که برای بچهدارنشدن گرفته پشیمان شوند. متاسفانه گاهی شاهد هستیم فرد با آنکه از این تصمیم پشیمان شده، آن را بیان نمیکند و پنهان ماندن این راز بهتدریج میتواند باعث بروز طلاق عاطفی شود.
تاثیر سن همسران
در ارتباط با سن والدین، سن زن خانواده، تاثیرگذار است زیرا زنان فقط در محدوده سنی خاصی میتوانند بچهدار شوند. یعنی حداقل از ?? سالگی و حداکثر تا ?? سالگی. البته در سنین خیلی پایین و خیلی بالا هم مشکلاتی برای بچهدارشدن وجود دارد. میزان اقدام به بچهدارشدن در سنین ?? تا ?? سالگی به حداکثر میرسد. اگر به واسطه تحصیلات ازدواج عقب بیفتد و زن در سنین بالاتری ازدواج کند، طول مدتی که میتواند بچهدار شود کاهش پیدا میکند اما مردان بهطور کلی، در سنین پایین تمایل کمی به بچهدارشدن دارند ولی بعدها این تمایل افزایش پیدا میکند.
فرزندپروری یک مهارت است
در مقابل این مثل که «هر آنکس که دندان دهد، نان دهد» ضربالمثل «از تو حرکت از خدا برکت» هم وجود دارد. شکی نیست که خدایی هست که به همه ما کمک میکند و توجه او شامل حال همه ماست اما زمانی چنین جملهای معنی میگیرد که فرد توانایی و از آن مهمتر وقت کافی برای تربیت بچه داشته باشد. برخلاف تصور برخی افراد، فقط پول نقشی در تصمیمگیری افراد برای بچهدارشدن یا نشدن ندارد. مهمتر از آن صرف کردن زمانی برای تربیت کودک است. مسالهای که شاید کمرنگتر از دیگر مسائل به چشم میخورد و کمتر به آن توجه میشود. زوجها باید قبل از بچهدارشدن به این موارد فکر کنند؛ اینکه با بچهدارشدن نقش زن و مرد، به پدر و مادر بودن هم تغییر مییابد و با مسئولیتهایی همراه است، اینکه بدانند از نظر عاطفی و روانی با کودک چگونه برخورد کنند و چقدر وقت برای تربیت او بگذارند، آیا توانایی و آگاهیهای لازم برای تربیتش را دارند یا نه؟ و...
کودک به این نیاز دارد که مادر و پدر هر کدام، وقتی را برای تربیت و بودن در کنار او در نظر بگیرند. بیتوجهی به همین مساله باعث میشود کودک در سنین پایین، بداخلاق، تندگو، پرخاشگر، سرکش، بینزاکت و... بار بیاید و همین مسائل در بزرگسالی زمینه را برای روی آوردن او به اعتیاد، بزهکاری و... فراهم میکند.
از طرف دیگر، این نکته را فراموش نکنید که تولد فرزند عاملی برای ثبات پایههای زندگی و روابط بهتر زوجین نیست. اگر زن و مردی در زندگی مشترک دچار مشکلاتی هستند، نباید تولد فرزند را راهحلی برای مشکلات بدانند. در چنین شرایطی تولد فرزند ممکن است باعث ایجاد مشکلات ارتباطی بیشتر شود. مثلا اگر زوجی زمانی را برای یکدیگر صرف نمیکردند، حالا با تولد کودک ممکن است اصلا برای هم وقتی نگذارند و بیشتر توجهشان به کودک باشد. ممکن است با تولد کودک زندگی چنین زوجی ادامه پیدا و کمتر هم با هم دعوا کنند اما به چه قیمتی! در این شرایط، علاوه بر این که کودک هم به خوبی تربیت نمیشود، زن این تصور را دارد که مرد فقط بچه را دوست دارد و دیگر برای او مهم نیست. عکس این قضیه هم صدق میکند. زوجها باید قبل از اینکه صاحب فرزندی شوند خود و همسرشان را به خوبی بشناسند و رابطه میان آنها صمیمانه و کاملا باثبات باشد. در غیر این صورت ورود یک تازه وارد بر مشکلات ارتباطی میافزاید.
دکتر حامد محمدیکنگرانی
روانپزشک، عضو کمیته رسانه و کمیته رواندرمانی انجمن روانپزشکان ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست