چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
«جایگاه زن در مکاتب» به روایت علا مه طباطبایی
زنان به عنوان بخش مهمی از جامعه بشری در دین اسلام برخوردار از جایگاه، کرامت و ارزش والایی هستند که نمونه آن را در طول تاریخ و در میان دیگر ملل و اقوام کمتر شاهدیم. با توجه به اهمیت بحث در این نوشتار قصد داریم تا به سیر تاریخی جایگاه و منزلت زنان از دیدگاه علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان بپردازیم. علامه طباطبایی در بحث از سیر تاریخی جایگاه زنان، چند مرحله و مقطع را در جوامع گوناگون از پیش از اسلام تاکنون مطرح میکند که در محورهایی چون ملل عقبمانده و غیر متمدن، ملل پیشرفته قبل از اسلام، کلدانیان، آشوریان، رومیان و یونانیان قدیم، عرب پیش از اسلام و عصر ظهور اسلام به وضعیت زنان و نگاه جامعه به آنها میپردازد.
● زندگی زن در ملل عقبمانده
علامه طباطبایی در بحث پیرامون زندگی زنان در میان امتهای عقبماندهای چون ساکنان آفریقا، استرالیا و دیگر ملل و قبایل وحشی گذشته، با اشاره به این نکته که این ملل، بیشتر آداب و رسومشان بر اساس اقتضای منطقه و عادات موروثی بود، مینویسد مردان ساکن در این مناطق، به دلیل طبع استخدامی که در وجودشان بود به زنان نیز همچون دیگر موجودات زیردست خود نگاه میکردند و تمایل داشتند که آنها را در استخدام و خدمت خود داشته باشند. مردان آن عصر، زندگی زنان را پیرو زندگی خود میدانستند و بر این باور بودند که زنان برای مردان خلق شده و به وجود آمدهاند. به قول علامه، آنها بدون تفکر و سربسته میگفتند: «هستی و وجود زنان و زندگیشان تابع هستی و زندگی مردان است و عینا مانند حیوانات، هیچ استقلالی در زندگی و هیچ حقی ندارند و زن مادام که شوهر نکرده، تحت سرپرستی و ولایت پدر است و بعد از ازدواج، تحت ولایت شوهر است؛ آن هم ولایت بدون قید و شرط و بدون حد و مرز (علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ص ۳۹۵.) در میان این ملل عقبمانده، زن از هیچگونه حق و حقوقی برخوردار نبود و صرفا به منزله کالایی در دست مردان به شمار میرفت، به گونهای که آنها میتوانستند زن خود را بفروشند، ببخشند یا این که همچون کالایی در اختیار دیگران قرار دهند تا بقیه نیز از آنها هرگونه که میخواهند بهره ببرند. این مساله چنان در نزد اقوام و قبایل آغازین، عادی و معمولی بود که هیچ کس به آن اعتراضی نمیکرد و آن را همچون حقی طبیعی برای مردان میپنداشتند. تنبیه، مجازات، کتک زدن، زندانی کردن و حتی قتل زنان نیز برای آنها جایز بود و عجیبتر این که در مواقع قحطی یا جشنها، زنان خود را همچون گوسفندی قربانی کرده و از گوشت آنها میخوردند (همان، ص ۳۹۶).
اینها تنها گوشههایی از طرز تفکر و برخورد ملل عقبمانده پیشین در قبال زنان بود که موجب تنزل مقام زن تا حد پایینترین موجودات زیر دست بشر شده بود.
● زن در میان ملل پیشرفته قبل از اسلام
حضرت علامه در اینجا نیز همچون بحث از امم عقبمانده تاریخ، منظور خود را مللی میداند که تحت رسوم ملی و عادات محفوظ و موروثی زندگی میکردهاند، بیآن که رسوم و عاداتشان مستند به کتابی یا مجلس قانونی باشد همانند مردم چین، هند، مصر قدیم، ایران و سایر کشورهایی که در آن مقطع در این قالب میگنجیدند.
«در میان این ملل پیشرفته، زن هیچگونه استقلال، حریت و آزادی در اراده و اعمالش نداشت، بلکه در تمام شوون زندگیاش تحت قیمومت و سرپرستی بوده و نمیتوانسته هیچ کاری را از پیش خود منجز و قطعی سازد و حتی حق مداخله در هیچ کدام از شوون اجتماعی را نیز دارا نبوده است» (همان، ص ۳۹۶).
اگر چه وضع زنان در میان این ملل، از امتهای عقبمانده و قبایل وحشی بهتر شده بود و زن مثلا میتوانست مالک باشد یعنی ارث ببرد یا اختیار ازدواج داشته باشد و یا این که دیگر او را نمیکشتند و قربانی نمیکردند، اما با این حال باز هم زنان در وضعیت اسفباری زندگی میکردند به گونهای که آنها میبایست وظایفی از قبیل زراعت، کسب و کار، هیزمشکنی و... را که به عهده مردان بود را انجام دهند و اینها علاوه بر کارهای منزل و اداره امور خانواده و فرزندان بود.
به هر حال زنان در میان امتهای پیشرفتهای که در بالا به آن اشاره کردیم، وضعیت متفاوت، اما تقریبا یکسانی داشتند به صورتی که مناطق و اوضاع گوناگون موجب نگاههای متفاوتی به زنان میشد. مثلاً وضع زن در ایران باستان، با زن در چین یا هند باستان متفاوت بود، هر چند در همه آنها به زنها ظلم میشد. برای مثال در هند اگر مردی میمرد، همسرش حق ازدواج مجدد نداشت و حتی او را همراه با همسرش میسوزاندند.
در نتیجه زنان در این گونه جوامع در برزخ میان انسان و حیوان بودند که از آنها به مثابه یک انسان متوسط و ضعیف استفاده میکردند.
● زن در میان کلدانیان، آشوریان، رومیان و یونانیان قدیم
این ملل بر خلاف ۲ گونه سابق یعنی ملل عقبمانده یا ملل پیشرفته چین و هند و... تحت سیطره قانون یا کتاب بودند نه اقتضای منطقه، عادات موروثی و... .
در کلده و آشور که تحت حاکمیت قوانین حمورابی بود، زن بر اساس آن قوانین تابع همسرش بود و استقلالی از خود نداشت به گونهای که اگر زنی در امور معاشرت از شوهرش اطاعت نمیکرد یا این که عملی را مستقلا انجام میداد، مرد میتوانست او را از خانه بیرون و با او معامله یک برده را بکند یا همسر دیگری اختیار کند. اما در روم که حدود ۴۰۰ سال قبل از میلاد دست به وضع قوانین زد، طبق قوانین وضعی آنها زنان اصولا جزو جامعه به حساب نمیآمدند و به شکایات آنها رسیدگی نمیشد و معاملهای هم از آنها نافذ نبود، اما بعکس، جنس ذکور در میان این خانوادهها، طبق قوانین روم میتوانستند با کسب اجازه سرپرست خانواده مستقل شوند، اما این مساله در رابطه با زنان جاری نبود. در میان این امم، زن از هیچ کس ارثی نمیبرد، زیرا اصولا برای او خویشاوندی قائل نبودند، حتی در ارتباط با مادر و فرزندان یا زن و شوهر. همچنین قرابت میان آنها طبیعی بود نه یک قرابت رسمی، به همین دلیل در میان خانوادهها به دلیل سرپرستی مرد خانواده، مرد حق ازدواج با محارم و اهل خانواده را نیز داشت. به هر حال از نظر رومیان قدیم، زندگی زن تابع زندگی مردان بود و زمام زندگی و ارادهاش در دست سرپرست خانواده قرار داشت (همان، ص ۳۹۹).
وضع زن در میان یونانیان هم به این منوال بود، به گونهای که قوام و رکن اجتماع مدنی و اجتماع خانوادگی، مردان بودند و زنان تابع و طفیلی مردان محسوب میشدند، بنابراین زن در اراده و افعال خود هیچ گونه استقلالی نداشت و تحت ولایت و سرپرستی مرد بود. خلاصه این که در یونان حتی به قوانین خود هم گزینشی عمل میکردند، به گونهای که اگر زنی کار نیکی کرده بود، پاداشش برای مردان بود و اگر خطایی میکرد، باید خود زنان مجازات میشدند.
● وضع زنان در میان اعراب پیش از اسلام
عربهای پیش از اسلام در شبه جزیره عربستان که سرزمینی خشک و بیآب و علف بود، زندگی میکردند. طبیعتا اینها متاثر از سرزمینها و اقوام و ملل دیگر نیز بودند که حتی برخی از رسومشان نشات گرفته از دیگران بود. عربهای پیش از اسلام برای زن در زندگی نه استقلالی قائل بودند و نه حرمت و شرافتی. زن در میان اینها ارث نمیبرد، تعدد زوجات جایز بود، زن در مساله طلاق از خود اختیاری نداشت و دختران را زنده به گور میکردند. عمل زنده به گور کردن که یکی از اعمال وحشیانه آنها بود، در قرآن نیز آمده است: پدر دختر از شنیدن خبر ولادت دخترش خود را از مردم پنهان میکرد و بعکس، هر چه بیشتر دارای پسر میشد، خوشحالتر میشد (ر.ک: سوره نحل، آیه ۵۹).
بنابراین زن در میان اقوام پیش از اسلام که در این ۳ بخش برشمردیم، اول این که انسانی پست و ضعیف و در سطح حیوانات بیزبان بود و حق استقلال و حریت نداشت؛ دوم، این که زنان خارج از اجتماع انسانی تلقی میشدند. سوم این که محرومیت زنان در این جوامع همهجانبه بود و از تمامی حقوق محروم بودند و چهارم، رفتار مردان با زنان براساس غلبه قوی بر ضعیف بود؛ یعنی همان قریحه استخدام و بهرهکشی از زنان.
● تحول منزلت زنان در اسلام
برخلاف آنچه در بالا به آن اشاره کردیم، با ظهور دین مبین اسلام زن نیز دارای جایگاه و منزلت خاصی شد که در اینجا به بررسی آنها میپردازیم. از نظر اسلام زن نیز مانند مرد، انسان است و هر انسانی چه مرد و چه زن بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوا؛ یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی... ان اکرمکم عندالله اتقیکم (سوره حجرات، آیه ۱۳.) به قول علامه طباطبایی، علاوه بر آیاتی که بصراحت تساوی میان زن و مرد را اعلام میکند، آیات دیگری نیز در قرآن هستند که به طور صریح بیاعتنایی به امر زنان را نکوهش میکنند؛ ازجمله آیه ۵۹ سوره نحل.
از دیدگاه علامه، «اسلام میان زن و مرد از نظر تدبیر شوون اجتماع و دخالت اراده و عمل آن دو در این تدبیر، تساوی برقرار کرده و علت آن نیز این است که همان گونه که مرد میخواهد بخورد و بنوشد و... زن نیز همین گونه است. همان طور که مرد میتواند برای سرنوشت خودش تصمیم بگیرد و مستقلا عمل کند و نتیجه عمل خود را مالک شود، زن نیز چنین حقی را دارد. بدون هیچ گونه تفاوتی» (علامه طباطبایی، پیشین، ص ۴۰۹.) البته از آنجا که زن و مرد از لحاظ خلقت با یکدیگر متفاوتند طبیعتا وظایف اجتماعی آن دو نیز متفاوت است. برای مثال، جنس زن، لطیف و جذاب خلق شده تا جنس مخالف را جذب کند و زمینه توالد و تناسل در جنس بشر فراهم آید.
به طور کلی میتوان این گونه گفت که به تعبیر صاحب المیزان «در اسلام، زن در همه احکام عبادی و حقوق اجتماعی مرد شریک است. او نیز همانند مردان میتواند مستقل باشد و هیچ تفاوتی با آنها ندارد؛ مگر در مواردی که طبیعت خود زن اقتضا دارد که با مردان تفاوت داشته باشد همانند مسائلی چون قضاوت، جهاد، عهدهداری حکومت، مساله ارث و حجاب» (همان، ص ۴۱۱).
در نتیجه این که زن از برکت اسلام دارای استقلال نفس گشته و متکی به خود شده و در حقیقت صاحب کرامت انسانی شده است که نمونه فراوان آن را میتوان در گفتار و کردار پیامبر اعظم(ص) و سایر ائمه اطهار علیهمالسلام در قبال حضرت خدیجه، حضرت فاطمه و دیگر زنان مشاهده کرد که میتواند به عنوان الگویی در برخورد با این قشر محسوب شود. از دیگر مواردی که علامه طباطبایی، درخصوص زنان به آن اشاره میکند، بحث استقلال مالی کامل و تام در امور اقتصادی و مالی است (علامه طباطبایی، اسلام و انسان معاصر، ص ۱۳۲).
گفتنی است که در این نوشتار به دلیل عدم اطاله کلام، به بحث زنان در دنیای غرب معاصر نپرداختیم که بحث نسبتا مفصلی است و مجال دیگری میطلبد.
سیدجواد میرخلیلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست