یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

سینمای دینی و رویکرد های آن


سینمای دینی و رویکرد های آن

رویکرد علمی به سینمای دینی ایجاد همگرایی و جلوگیری از تشتت فکری

توسعه فرهنگی در هر جامعه ای نیازمند داشتن استراتژیهای مشخص فرهنگی است. این استراتژیها اهداف، مکانیسمها و شیوه های توسعه در فرهنگ آن جامعه رامشخص می نمایند. نکته حائز اهمیت این است که بدون به کار گیری تخصصهای علمی و بدون استفاده از نتایج مطالعات و تحقیقات گوناگون علمی در عرصه توسعه فرهنگی، نمی توان امیدی به موفقیتهای برنامه ها و فعالیتهای فرهنگی داشت. این اتفاق مهم در سایر حوزه های جامعه همانند اقتصاد، صنعت، سیاست، آموزش و پرورش و... افتاده است و تجربه مفید به کارگیری علم و اصول علمی در خدمت توسعه، در آن حوزه ها فراوان وجود دارد. از طرف دیگر، امروزه همه می دانیم که در عصر جهانی شدن که بسیاری از صاحب نظران معتقدند همچون سیلی خروشان می آید که همه چیز را با خود ببرد؛ آن جامعه ای می تواند مقاومت بیشتری از خود نشان دهد که تکیه بیشتری بر «فرهنگ» خود نماید. اما این تکیه بر فرهنگ و حمایت آن در برابر امواج خروشان و قدرتمند جهانی، زمانی مفید و امکان پذیر است که در محتوا و درون فرهنگ، ظرفیتها و تواناییهایی برای مقابله و مقاومت و حتی فراتر از آن، برای تولید فرهنگی وجود داشته باشد و این همه را از حالت بالقوه به صورت بالفعل درآورده باشد.

یک سوال اساسی در این مجال مطرح می گردد؛ چگونه می توان به این حد بالای ظرفیتها و تولیدات فرهنگی و هنری رسید به گونه ای که دیگر از حالت «تدافعی تاثیرپذیر» خارج شده و حالت «تهاجمی تاثیرگذار» به خود بگیریم؟ واقع این است که نباید خیلی شتابزده به این سوال بنیادی پاسخ گفت. اصولا هر گونه پاسخی به این سوال مستلزم یک بازنگری اساسی در دید گاه های ما نسبت به مقوله فرهنگ و هنر است. در این بازنگری، در عین تا کید بر تولید اندیشه و محصولات فرهنگی و هنری، لازم است که به یک دیدگاه جدید برسیم. در این دیدگاه جدید در عرصه فرهنگ و هنر، نیازمند به یک ادبیات و واژگان جدید با تعاریف نوین و متفاوت از آنچه که در گذشته بوده است، می باشیم. وقت آن رسیده که خلق و تولید آثار جدید فرهنگی و هنری، بر اساس تعاریف اندیشمندانه (با استفاده از ذخایر علمی و فلسفی در سنت گذشته و نیز دستاوردها و مکاتب جدید فکری- هنری) دست یازیم.

از جمله این مفاهیم کاربردی جدید، مدیریت فرهنگی است که ظهور آن نوید دهنده یک جریان فکری نو و یک رویکرد جدید در عرصه فرهنگ و هنر می باشد. در واقع عصر مدیریتهای سنتی که عموما به فرهنگ و هنر از دید سیاسی یا اقتصادی می نگرند، دیگر به سر آمده است. هنگامه آن رسیده که امور فرهنگی به دست کاردانان و آ گاهان با افکار نو و با روحیه شالوده شکنی در این حوزه سپرده شود. از این رو بایسته است که مدیریت فرهنگی، خود به عنوان یک تخصص جدی درآمده، تخصصی که باید توسط متخصصانی از داخل همین حوزه اداره گردد. بر اساس این رویکرد عام نسبت به مدیریت فرهنگی در عرصه هنر و با نیم نگاهی به جریانات جهانی، سینمای دینی در داخل جامعه ما، اهمیت مضاعفی می یابد. در جامعه ای که از یک فرهنگ چند هزار ساله دینی برخوردار بوده و صاحب متفکران و اندیشمندان فراوانی است که در بستر و دامن همین فرهنگ دینی رشد و نمو داشته اند؛ هنگامی که مقوله تلفیق یک هنر نسبتا جدید با مقوله دین مطرح می گردد، به طور طبیعی انتظار این است که این فرهنگ با دستان پر و با حرفهای بسیار زیادی که برای گفتن دارد، در عرصه سینمای دینی وارد گردد.

در واقع سینمای دینی با تمام ابهاماتی که پیرامون مفهومش وجود دارد، با تاخیری پس از ظهور جهانی مفاهیمی همانند سینمای معناگرا و سینمای دینی، پا به عرصه ادبیات سینمایی کشور گذاشت. این پدیده نسبت به سایر گونه های سینمایی نسبتا نوظهورتر بوده و لذا بسیار لازم و ضروری است که با توجه به حساسیتهایی که در قبال آن وجود دارد، ابتدا در عرصه اندیشه و نظر، مورد بررسی و موشکافی و نقد قرارگیرد تا بتوان بر اساس تولیدات اندیشه ای به دست آمده، سبکها و روایتهای سینمایی گوناگونی را در خصوص سینمای دینی تولید نمود. رهاورد این تحقیق، هر چه باشد و با هر بضاعت علمی که به دست می دهد؛ در واقع دعوت و فراخوانی است به یک بازنگری اساسی، از یک طرف در مدیریت فرهنگی سینمایی کشور و از طرف دیگر بازگشایی افقی جدید در نگاهی علمی و روشمند نسبت به سینما و مقوله سینمای دینی.

موضوع سینمای دینی از جمله موضوعهای پر مناقشه در ادبیات سینمای معاصر بوده است به گونه ای که همواره از طرف صاحب نظران، هنر مندان، اصحاب سینما و منتقدین و نیز برخی از تماشاگران و به اصطلاح سینماروها؛ تعاریف و تلقیهای مختلفی از این مفهوم ارائه گردیده که هر یک به فراخور تخصص و دید گاه حرفه ای خود، به این مهم اشاره نموده اند. اگر از یک دیدگاه روش شناسی به این انبوه تعاریف و رویکردها بپردازیم، اکثر این تلقیها با «روش فلسفی» تدوین و ارائه شده اند. به بیان دیگر دیدگاه فلسفی - کلامی حضور پر رنگتری در این تعاریف داشته است. این تعاریف و تلقیها، از سطوح کلیات منطقی و فلسفی در خصوص دین و مذهب شروع شده، گاهی از فلسفه هنر نیز نکته هایی را برداشت نموده و سپس سعی گردیده است که در قالب ترکیب «سینمای دینی» به یک تلفیقی برسند. لذا اختلاف نظرها در تعاریف پیشین «دین» و «هنر» و «سینما» به اختلاف نظرها و برداشتهای متفاوت از سینما ی دینی منجر می شده است.

حتی برخی از اظهار نظر کنندگان، اصل سینمای دینی را به چالش نظری کشیده و در تحقق چنین سینمایی که دین را بتواند در خود جای دهد، شک و تردید روا می داشته اند. این در حالی است که برخی نیز بر اساس تجربه های شخصی خود، تعاریف و تلقیهای تنگ و کاملا محدود و خصوصی از سینمای دینی ارائه می داده اند که به هیچ عنوان نه قابل توافق ا کثریت بوده و نه می توانسته است به یک پدیده هنری تبدیل گردد (زیرا یک پدیده هنری در عین وجود ویژ گی برداشت خاص و تجربه شخصی هنرمند که در آن پدیده و اثر هنر ی مستتر است، دارای خصلت جمعی بوده و لذا هم متاثر از فرهنگ و شرایط فکری و اجتماعی عصر خود می باشد و هم قابل انتقال به دیگران، پس میزان زیادی از فهم جمعی و عمومی در هر اثر هنری الزامی است و الا معنای آن فهمیده نخواهد شد). شاید یکی از بهترین و مفید ترین راههای برون رفت از چنین وضعیتی، استفاده از روش علمی در بررسی و وا کاوی مفهوم سینمای دینی با تاکید بر واقعیت موجود و وضعیت حاضر سینمای دینی در جامعه می باشد. در واقع هدف از رویکرد علمی نسبت به سینمای دینی، نه رسیدن به یک تعریف واحد و خاص از سینمای دینی است و نه گم شدن در انبوه دید گاهها و تعاریف گوناگون است، بلکه هدف آن ایجاد یک همگرایی مفهومی و یک وحدت کار کردی در خصوص سینمای دینی است. این رویکرد مبتنی بر اصول زیر است؛

اصل تکرارپذیری که بیشتر مبتنی بر روش علمی است. یعنی این رویکرد به طریقی به سراغ سینمای دینی می رود و اطلاعات خود را به گونه ای جمع آور ی و نتایج را به شیوه ای جمع بندی و ارائه می دهد که همگان بتوانند این شیوه را به کار گرفته و کم و بیش به همان نتایج برسند. به بیان دیگر، بر خلاف سایر رویکردها، رویکرد علمی، شخصی، فردی، خصوصی و خاص نیست، بلکه عمومی، همگانی، عام و قابل انتقال و قابل فهم دیگران می باشد.

اصل تحقق پذیری به این مهم اشاره می کند که وضعیت موجود سینمای دینی در درجه اول چیست؟ در حال حاضر چه رویکردها و تعاریفی و همچنین چه فعالیتهایی در تولید آثار منسوب به سینمای دینی وجود دارد؟ رویکرد علمی در وهله اول شناخت وضعیت موجود را هم از حیث نظرات و هم از حیث فعالیتهای تولید ی در سینمای دینی مد نظر قرار می دهد. اصل روشمند بودن در خصوص سینمای دینی، قائل به روش علمی است تا روش فلسفی. همان گونه که قبلا نیز ذکر گردید، روش فلسفی قائل به تعاریف ذاتی بوده و از ابتدا یک سری مفاهیم کلی را در خصوص دین و هنر، مطلق فرض می گیرد و سپس به سراغ تعریف سینمای دینی می رود، اما در روش علمی در واقع ما با نوعی استقرای تحلیلی روبرو بوده و لذا بر شماری دید گاههای گوناگون، با هدف دسته بندی و جمع بندی تعاریف مختلف شیوه انجام کار است و سپس سعی می گردد که به وسیله مفهوم سازی در قالب چند رویکرد یا روایت در خصوص سینمای دینی، نتایج بررسیها ارائه گردد.

در رویکرد علمی هر چند که برخی از این روایتهای سینمای دینی قابل نقد و ارزیابی است، اما فی نفسه هیچ رویکردی قبل از بررسی و نقد، درست یا غلط و بهتر یا بدتر نیست. همه این روایتها و رویکرد های موجود نسبت به سینمای دینی که در چند دسته کلی جای می گیرند، بهره هایی از حقیقت سینمای دینی به نسبتهای متفاوت برده اند. در واقع این اندیشه ورزیها و نقد های منطقی و تخصصی بعدی که توسط خرد جمعی متفکرین و صاحب نظران انجام می گیرد، نشان خواهد داد که کدام روایت از سینمای دینی، جامعتر و عمیقتر نسبت به سایرین می باشد.

در هر صورت یاد آور می شویم که هدف اصلی در رویکرد علمی نسبت به سینمای دینی؛ ایجاد همگرایی و جلوگیری از تشتت فکری و کاهش آن است. واقع این است که افکار و اندیشه های جدید، اصولا بر یک همگرایی، بهتر ایجاد می گردند. آن همگرایی که در داخل خود روایتهای مختلف دارد (که گاهی منتقد یکدیگر نیز می باشند) در واقع نشانه ای است از اینکه باید از دو دیدگاه افراطی و تفریطی در خصوص سینمای دینی پرهیز نمود؛ یک دید گا ه افراطی که معتقد است باید یک تعریف واحد و خاص از سینمای دینی وجود داشته باشد که کاملا درست است و لذا مابقی تعاریف و رویکردها غلط و غیرحقیقی اند.

پس در عمل نیز هر کسی می خواهد فیلم دینی بسازد «باید» از این تعریف استاندارد واحد پیروی نماید و الا فیلم او دینی محسوب نمی گردد. دید گاه تفریطی که درست نقطه مقابل این دیدگاه افراطی است معتقد است هیچ تعریف مشخص یا حتی هیچ روایت خاصی در خصوص سینمای دینی وجود ندارد و هرگونه بررسی با هدف همگرایی محکوم به شکست است. سینمای دینی فقط و فقط اگر بخواهد تحقق بپذیرد در تجربه شخصی و منفرد هنرمند و فیلمساز بوده و او یک روایت شخصی از دین و هنر و سینما و... دارد و همان را نیز می سازد. لذا در عمل ما با انبوه مصادیق سینمای دینی مواجهیم و هر کس می تواند از دید گاه خود یار سینمای دینی باشد. این دیدگاه تفریطی در عمل به تشتت و پریشانی فکری می انجامد. در این دید گاه تفریطی «مدیریت فرهنگی» دیگر هیچ معنایی ندارد، همان گونه که در دیدگاه افراطی «خلاقیت و آزادی» فکری هنرمند در تولید آثار سینمای دینی هیچ جایگاهی ندارد.

رویکرد علمی سعی می کند که از هر دو دید گاه افراطی و تفریطی پرهیز نماید و راه اعتدال و میانه روی را پیش بگیرد. همگرایی، شعار اصلی رویکرد علمی در خصوص سینمای دینی است و در طی این مسیر از هر گونه واگرایی پرهیز می نماید. در همگرایی است که روایتها و مکاتبات فکری - هنری گوناگون در خصوص سینمای دینی پدیدار می شوند و در همین رویکرد همگرایی است که هم خلاقیت فکری و آزادی احساس هنرمند محترم شمرده می شود و هم مدیریت و ساماندهی فرهنگی در جهت اعتلا و تولید اندیشه و هنر، محقق می گردد.

امیر حسین خلیل زاده