پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

آمریکا و سیاست هایی که فقط قاب آن عوض می شود


آمریکا و سیاست هایی که فقط قاب آن عوض می شود

سران کاخ سفید امیدوارند از طریق گسترش درگیری ها در خاورمیانه, اهداف سیاسی خود را محقق کنند

آیا حقیقت سیاست خارجی آمریکا با تغییر دولت‌های این کشور تغییر می‌کند؟ آیا انتقال قدرت از رئیس‌جمهور وابسته به جمهوریخواهان به رئیس‌جمهور دموکرات بر این سیاست تاثیر دارد؟ آیا منافع ملی آمریکا یک اصل مشترک برای تمامی رؤسای جمهوری است که برای تحقق آن تلاش کرده و از آن دفاع می‌کنند؟

تجربه‌ها نشان می‌دهد اهداف و منافع و نهادهای ویژه‌ای در آمریکا وجود دارد که از رخدادهای زندگی سیاسی آمریکایی تاثیرپذیر نیستند و از تحولات انتخاباتی محلی در ایالت‌های مختلف آمریکا مصون هستند. شاید مهم‌ترین نگاه آمریکا در برنامه‌ریزی‌های سیاسی و استراتژیک به خاورمیانه دوخته شده باشد. خاورمیانه ضامن سیطره و سلطه آمریکا بر منابع نفت در آینده است؛ نفتی که یکی از مهم‌ترین منابع قدرت بین‌المللی طی دهه‌های آینده به شمار می‌رود و رقابت‌کنندگان جدید برای دستیابی به بزرگ‌ترین قطب بین‌المللی در توسعه اقتصادشان به نفت خاورمیانه تکیه کرده‌اند؛ علاوه بر منابع نفتی گسترده در منطقه خاورمیانه، این منطقه از جایگاه جغرافیایی ـ استراتژیکی برخوردار است که آن را از سایر مناطق دنیا ممتاز می‌کند.

جنگ آمریکا در افغانستان در پایان سال ۲۰۰۱ و سپس جنگ ایالات متحده در عراق در سال ۲۰۰۳، با انتشار نیروهای نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه و تاسیس پایگاه‌های نظامی گوناگون در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس که تاکنون نیز پابرجا بوده و در خدمت سیاست‌های آمریکا در بخش امنیتی و اقتصادی فعالیت می‌کنند، همراه شد. واشنگتن می‌داند نمی‌توان نفت را تنها از یک راه در منطقه خلیج‌فارس تامین کرد و نمی‌توان هم صادرکننده و هم نگه دارنده مهم‌ترین منبع انرژی جهان بود. اختلال در معادله صادرات نفت پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران به ایجاد نظریه مالکیت دوگانه و حمایت از نظام صدام حسین درجنگ ویرانگر علیه ایران در دهه ۸۰ قرن گذشته از سوی آمریکا انجامید. پس از سرنگونی نظام صدام در عراق از سوی واشنگتن، تمرکز آمریکا بر ایران بیشتر شد، اما آنچه آمریکا در عراق به دنبال آن بود، محقق نگردید. آمریکا با قدرت نظامی، عراق را اشغال کرد، اما به خواسته‌های خود دست نیافت. از آن سو، ایران از سقوط نظام صدام بهره‌برداری کرد و همچون ترکیه نفوذ سیاسی خود در عراق را افزایش داد. دولت جورج بوش در دور دوم ریاست‌ جمهوری خود برای گسترش نفوذ سیاسی، امنیتی و اقتصادی آمریکا در عراق و سایر کشورهای خاورمیانه تلاش کرد؛ در حالی که در دور اول تنها در بخش نظامی فعالیت می‌کرد. تلاش‌های آمریکا با وجود تغییر دولت در واشنگتن همچنان در بسیاری از کشورهای خاورمیانه ادامه دارد.

تنها حضور نظامی برای تحقق بخشیدن به برنامه‌های آمریکا در منطقه کافی نبود؛ به همین دلیل نهادهای آمریکایی برای ایجاد ۳ عنصر سیاسی به طور همزمان در کشورهای خاورمیانه تلاش کردند:

۱ ـ تغییر ترکیب سیاسی موجود در برخی کشورهای جهان اسلام که آمیخته با ابزارهای دموکراسی و بر پایه فدرالی بودن دولت و طائفه‌گری باشد. دموکراسی بدون ترکیب فدرالی تحقق نمی‌یابد. نتیجه آن، دوری و جدایی هر چه بیشتر مردم یک جامعه از یکدیگر است. آمریکا از این شگرد برای نظام‌ها و حکومت‌هایی استفاده می‌کند که با دولت آمریکا و برنامه‌های این کشور اختلاف‌نظر دارند. واشنگتن و برخی کشورهای اروپایی با حکومت ترکیه درخصوص جنگ با عراق در گذشته این کار را کرد.

۲ ـ تمرکز بر هویت خاورمیانه‌ای به عنوان چارچوبی جامع برای کشورهای منطقه، فعالیت کشورهای خاورمیانه به صورت یکپارچه و زیر سایه اتحادیه عرب و کنفرانس اسلامی مورد تمایل و رغبت آمریکا نیست و به ایجاد گروه‌ها و سازمان‌های بزرگ و موثری تبدیل می‌شود که مضامین فرهنگی مخالف با آنچه آمریکا در نظر دارد را تبلیغ می‌کنند. در اینجا حضور اسرائیل به عنوان عنصر مهمی در خاورمیانه بزرگ مورد نظر آمریکا، قابل توجه است. با حضور فعال این رژیم، هویت عربی و اسلامی کشورهای خاورمیانه به محاق می‌رود.

۳ ـ عنصر مهم سوم در نگاه آمریکا به خاورمیانه، ضرورت پایان درگیری اعراب و اسرائیل و عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با این رژیم است.

تصمیم‌گیران کاخ سفید عقیده دارند عادی‌سازی روابط اعراب با اسرائیل، تمامی طرف‌های درگیر را به سازش و پذیرش حداقل خواسته‌ها و شروط تعیین شده می‌کشاند و در حذف مقاومت در منطقه ـ حتی در صورت نبود سازش سیاسی کامل میان اعراب و اسرائیل ـ موثر است.

واشنگتن از جنگ‌هایی که در خاورمیانه با آغاز قرن بیستم (عراق و...) افروخته است، دموکراسی سیاسی در منطقه را می‌خواهد؛ البته نه به صورتی که از آمریکا و سران این کشور مستقل باشند. این جنگ‌ها، درگیری‌های سیاسی داخلی بر پایه اختلاف‌های نژادی و قبیله‌ای را تبلیغ و تشویق می‌کند، البته نه به صورت جنگ‌های داخلی. ما نشانه‌های این سیاست (گسترش اختلاف‌های داخلی)‌ را در عراق، لبنان و سودان مشاهده می‌کنیم؛ نبردها و درگیری‌هایی که به دنبال ایجاد جوامع فدرالی کامل با اجزای از هم گسیخته در تمامی کشورهای عربی است، البته نه در حد جنگ‌های داخلی و برهم خوردن امنیت ملی. آمریکا با ایجاد اختلاف به دنبال گسترش نفوذ نظامی و امنیتی خود در کشورهای منطقه است، ولی خواهان ایجاد جنگ‌های فرسایشی در این کشورها نیست تا مجبور شود بخش قابل توجهی از نیروهایش را تا زمانی نامعلوم در کشورهای مذکور نگه دارد.

این نگاه، مواضع آمریکا را در برخی از کشورهای منطقه و چگونگی رفتار ایالات متحده با گروه‌های مخالف در داخل سرزمین‌های عربی و مسائل مربوط به آن و حوادثی که در یک سال گذشته در کشورهای عربی با عنوان بهار عربی به چشم می‌خورد، روشن می‌کند. نمی‌توان پرونده بحران آمریکا با ایران را از سایر پرونده‌های ایالات متحده در خاورمیانه و در کشورهای عربی از یکدیگر جدا دانست. از درون بحران‌های موجود در کشورهای عربی، نگرانی‌‌های سیاسی و امنیتی بسیاری تولد یافته‌اند که مهم‌ترین آن نگرانی از درگیری‌های قومی، مذهبی و اختلاف‌های درونی در کشورهای عربی است.

با نزدیک شدن به زمان انتخابات رئیس‌جمهور آینده ایالات متحده درمی‌یابیم سیاست خارجی آمریکا در سرزمین‌های عربی بویژه کشورهای خاورمیانه تغییری نخواهد کرد کما این که سیاست آمریکا در زمان دولت اوباما همان بازگشت به گذشته بوده و هیچ تغییر محسوسی نکرده است.

با بررسی تجربه آمریکا در عراق، درمی‌یابیم سیاست آمریکا با طرح نمونه دموکراسی عراقی در منطقه خاورمیانه که از سوی دولت بوش اندکی پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ ارائه شد، با شعار آشوب و ناامنی سازنده و سپس با برنامه خاورمیانه جدید پس از جنگ رژیم صهیونیستی با لبنان سال ۲۰۰۶ همراه شد.

سیاست‌های بعدی آمریکا (در زمان اوباما)‌ در راستای همان سیاست‌هایی است که در گذشته اتخاذ می‌شد. نتیجه آن که، دولت اوباما تلاش بسیاری کرد تا سیاست‌های واشنگتن در بخش‌های امنیتی، نظامی و سیاسی را تغییر دهد، اما مضمون این سیاست‌ها یکی بود و تنها قالب آن تغییر کرد. تصمیم‌گیران حقیقی آمریکا امیدوارند از طریق گسترش درگیری و کشمکش‌های داخلی و منطقه‌ای در خاورمیانه، اهداف سیاسی خود را محقق کنند و به گونه‌ای رفتار کنند که دیگر مجبور نباشند به کشورهای منطقه لشکرکشی کنند یا وارد نبردهای طاقت‌فرسا شوند.

‌ روزنامه العرب

مترجم: محمدجواد گودینی