فرار به آفریقا و آموزه های جذاب و تاثیرگذار

انیمیشن ماداگاسکار

بعد از اکران موفق ۲ انیمیشن دست اول و زیبای وال- ای (محصول پیکساز استودیوز) و پاندای کونگ فو کار (محصول کمپانی دریم ورکز) در فصل تابستان، کمتر کسی فکر می کرد که در اکران پاییزی هم شاهد نمایش موفقیت آمیز یک انیمیشن دیگر باشیم (به قول معروف همگی فکر می کردند چوب خط انیمیشن سال تمام شده است).

اما با توجه به شواهد معلوم و نگاهی به جدول پرفروش ترین فیلم های هفته آمریکا می بینیم قسمت دوم انیمیشن ماداگاسکار تحت عنوان ماداگاسکار، فرار به آفریقا کاری از کمپانی دریم ورکز و همچنین چهل و هشتمین فیلم کارتونی کمپانی والت دیسنی به نام بولت در رده بالای جدول جا خوش کرده اند.این طور که مشخص است مردم آمریکا از دنیای پر زرق و برق هالیوود خسته شده اند و به انیمیشن ها روی آورده اند،هر چند که انیمیشن های نام برده در سطح و جایگاهی قرار دارند که علاوه بر کودکان، بزرگسالان هوشمند را نیز جذب می کند و با آن ها نیز ارتباط برقرار می‌کند.

این طور که مشخص است تولیدات انیمیشنی و پخش آن دیگر فصل و زمان خاصی ندارد و شرکت های پویای انیمیشن سازی همچنان در حال تولید می باشند (قابل توجه طرفداران این ژانر)البته این وسعت تولیدات تنها به پویایی و یا دغدغه های شرکت ها بستگی ندارد بلکه بیشتر جنبه رقابتی و تبلیغاتی دارد، باید بدانید ومتوجه باشید که دو کمپانی پیکساز و دریم ورکز به شکل جالب و عجیبی در تولیدات و کیفیت کارهای شان با هم رقابت دارند (البته خوشبختانه این رقابت برخلاف جوامع هنری ما برای این دو شرکت خوش فکر و غول انیمیشن سازنده و مفید بوده است)

همیشه دنیای حیوانات و روابط تنگاتنگ شان دیدنی و جذاب بوده است، به همین دلیل است که انیمیشن های متکی بر کاراکترهای حیوان قوی تر و پر مخاطب تر می باشد.

ماداگاسکار، فرار به آمریکا نیز از انیمیشن هایی می باشد که شخصیت هایشان را حیوانات مختلف جنگل تشکیل داده اند.

شروع این فیلم، جذاب تر از گذشته و با هیجان و شیطنت می باشد.

گروه پنگوئن های با هوش و بازیگوش باغ وحش پارک مرکزی نیویورک، از همان ابتدای فیلم شخصیت خود را معرفی می کنند و با شیطنت وارد صحنه (آرم کمپانی دریم ورکز) می شوند و پسرک معروف این کمپانی که روی ماه نشسته است را از روی صحنه خارج می کنند.

این المان و آرم کمپانی دریم ورکز یکی از جذاب ترین وخاطره انگیزترین صحنه های موجود در ذهن کودکان می باشد زیرا همگی شرک را با همین پسرک به تماشا نشسته اند.

با این شوخ طبعی و هیجان توسط پنگوئن های این انیمیشن وارد دنیای ماداگاسکار ۲ می شویم اولین چیزی که توجه بیننده را جلب می کند،ابداع این شرکت خوش فکر در نام فیلم می باشد تا جایی که به جای حرف اضافه TWO در نام آن از ۲(دوانگلیسی) استفاده کرده اند با این کار به سری دوم بودن این انیمیشن اشاره می کند.(Madagascar . escape۲ africa ) داستان فیلم با بازگشتی به گذشته روزهای طفولیت الکس شیره (با صدای بن استیلر) را روایت می کند و از همان اول ایده اصلی داستان را لو می دهد؛ زوبا، پدر الکی (یا همان الکس خودمان) می خواهد نحوه مبارزه را به فرزندش یاد بدهد اما بچه شیر ماجراجوی ما ، روحیه لطیفی دارد و نبرد و مبارزه سرش نمی شود.(این کابوس جنگیدن و مبارزه دست از سر دنیای کودکان بر نمی دارد)صدا پیشگی زوبا (پدر الکسی) را برنی مک انجام داده است، برنی مک کمدین سیاه پوست آمریکایی می باشد که چندی پیش در سن ۵۰ سالگی درگذشت.

پدر الکی پس از درگیری پر ماجرا و سختی که با مانکونگا داشته است متوجه می شود که وقتی او درگیر این نبرد بوده انسان ها الکسی را گرفته و با خود برده اند.

الکسی ماجرای ما به طور معجزه آسایی به نیویورک می رسد و بعد با اجرای نمایش های موزیکال، مفتخر به کسب لقب سلطان حیوانات باغ وحش پارک شهر نیویورک می شود.جالب است که در این انیمیشن به زبان کودکانه ای با جنگ و دنیای آن مبارزه شده است و به گونه ای به حواشی نبرد و غفلت از اطرافیان اشاره کرده است.

در قسمت ابتدایی در سکانس پایانی تمام حیوانات سعی در فرار کردن و آزادی دارند و در همین راستا سوار کشتی می شوند و می خواهند ازجزیره ماداگاسکار دربروند و به نیویورک باز گردند، (این جاست که شرکت کریم ورکز سعی در آموزش مبارزه با سختی را دارد) آن ها سوار کشتی می شوند که سوخت ندارد و آن ها را در نیمه راه می گذارد.

در سری دوم ماداگاسکار نیز با بحران سوخت مواجه هستیم؛ این بار وسط همان جنگل، پنگوئن های باهوش و کار بلد داستان به سرکردگی اسکیپر (یکی از پنگوئن ها)؛ هواپیمای درب و داغانی را که در جزیره بوده، تعمیر کرده اند (این هم از سنجش مهندسی انیمیشن) و حالا همراه الکس شیره، مارتی گورخر (با صدای کریس راک) و ملمن زرافه (با صدای دیوید شیومر) و گلوریای اسب آبی (با صدای جیلا پینک اسمیت) و به کمک تیر و کمان غول پیکر می خواهند با آن پرواز کنند و به نیویورک بروند.مشکل این جاست که در بین راه باز هم سوخت شان تمام می شود (فرهنگ سازی در کودکان برای بهینه سوخت) این طور که از شواهد مشخص است این پنگوئن ها و اسپیکر بلد نیستند سوخت را چک کنند.

خلاصه این که این کاراکترهای جذاب سقوط می کنند و می افتند وسط منطقه حفاظت شده حیات وحش در قاره آمریکا.در پی این پرواز نا فرجام و سقوط هواپیما هر کسی به سوی همجنس و هم شکل خود می رود و با هم نوعانش دوست می شود، به جز پنگوئن ها و دو میمون با نمک که احساس مسئولیت می کنند و مدام در فکر تعمیر هواپیما می باشند در همین راستا آن ها درصدد سرقت اتومبیل توریست ها بر می آیند تا بتوانند قطعات لازم برای تعمیر هواپیما را جور کنند و باز به هوا بپرند.

اصل ماجرای این انیمیشن از این جا شروع می شود که الکس، پدر و مادرش یعنی زوبا و فلوری (با صدای شری شپرد) را پیدا می کنند و مثل روز روشن است که پدرش می خواهد او را جانشین خود کند (آرزوی پدر برای پسر).

اما از آن جایی که الکس از ابتدا به جز حرکات موزون، هنر دیگری نیاموخته، مطمئنا در نبرد تن به تن با شیرهای دیگر شکست خواهد خورد.

هر چه باشد به قول زوبا پسرش الکسی یک شیر قدر و با ابهت نیست و به گونه ای اصلا شبیه شیرهای دیگر نمی باشد.

مشکل الکسی این کاراکتر دوست داشتنی فیلم در قسمت ابتدایی ماداگاسکار این بود که چطور غریزه حیوانی اش را کنترل کند تا به عنوان یک شیر مبادا مارتی را بخورد و حالا در این جا مجبور است که از آزموده های قبلی و لطافت هایی که در سیرک آموخته (به تعبیری قرتی بازی) دست بردارد و دوباره حیوانی درنده خو باشد تا بتواند فرزند خوبی برای زوبا شیری که لوطی و قلدر جنگل است، باشد و به گونه ای او را سرافراز کند.

در نگاه اول به نظر می رسد که انتظار زیادی از الکسی داریم و از پس این کار بر نمی آید اما با گذشت مدتی متوجه توانایی های این شیر بی هویت می شویم و درک می کنیم که غرایز حیوانی و درنده خویی او قوی تر از آموخته های اجباری می باشد.

▪ الکسی: او در ماداگاسکار (۲) می فهمد که شاید خانه واقعی او ، آن باغ وحش تمیزی نباشد که استیک های آبدارش حرف ندارد.

الکسی پدر و مادرش را در آفریقا پیدا می کند و آنجاست که می فهمد سلطان جنگل بودن در صحرای آفریقا با سلطان بودن در باغ وحش فرق می کند و اینجا دیگر حرکات نمایشی و خود نمایی به کارش نمی آید.

▪ مارتی: گورخر خیلاتی و ماجراجوی ماداگاسکار(۱).

در آفریقا نیز به خودش بد نمی گذراند.

مارتی این جا یک گله گورخر پیدا می کند که همه دقیقا شبیه خودش هستند و می توانند شیرین کاری های مارتی را تکرار کنند.

▪ ملمن: زرافه افسرده و وسواسی ماداگاسکار(۱) که مدام دمای بدنش را با درجه اندازه می گرفت و شهر را مثل کف دستش می شناخت هم در آفریقا فامیل پیدا می کند و حتی به سمت دکتر قبیله منصوب می شود.

▪ گلوریا: به اسب آبی هم حسابی خوش می گذرد.

گلوریا با جذاب ترین اسب آبی آفریقا به نام موتوموتو آشنا می شود و قرار است با او ازدواج کند اما اتفاقاتی پیش می افتد که همه چیز مطابق میل آقای موتوموتو پیش نرود.

▪ زوبا: قوی ترین شیر آفریقاست که پسرش را بعد از سال ها دوباره پیدا می کند.او حس می کند که پسرش را نمی شناسد و نمی فهمد.این مسئله روابطش را با الکسی کمی تیره وتار می کند اگر چه الکسی راهی پیدا می کند که دل پدرش را دوباره به دست آورد.

هنوز خیلی از اکران ماداگاسکار ، فرار به آفریقا نگذشته اما از همین حالا می شود به امید قسمت سوم وعده داده شده آن نشست.هرچند که این قسمت دوم نسبت به قسمت اول شادابی و طراوت کمتری داشته است و بیشتر شبیه شیر شاه بود.امیدواریم قسمت سوم سرحال تر از این حرف ها باشد.

البته تماشای قسمت دوم هم خالی از لطف نیست چون صحنه های با مزه زیادی دارد، اصلا این سیاست دریم ورکز است که کاستی های تکنیکی اش را (نسبت به پیکسار) با طنزآلود کردن انیمیشن هایش بپوشاند.