جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
«سمندریان» شخصیتی غیرقابل تکرار
تردید نمیتوان کرد که یکی از ماندگارترین چهرههای هنری تئاتر ایران در عرصه شناخت و معرفی نمایشهای جدی، هنری و فرهنگی اروپا در پنج دهه اخیر، استاد «حمید سمندریان» است. همه ما او را هنرمندی میشناسیم که با کار و حضورش بین دو دوره خلاقیتهای نمایشی ایران در دوران جدید، خط فاصله انداخته است: بین کارهای دورهای که به نوعی میتوان آن را «اقتباسی» دانست و دورهای که میتوان آن را «تالیفی» نامید.
به استثنای دوره کوتاه و پرآشوب بعد از شهریور ۱۳۲۰ که «عبدالحسین نوشین» کوشید تا با دقت، قریحه و توانایی یگانهاش کارهای شتابزده، شبه رمانتیک و تبلیغی دوران خود را با اجرای آثاری برتر و هنری پسزند و به نمایشهای صحنهای آن دوره نظمی منطقی و هنری ببخشد، تقریبا هیچ هنرمند خبره و توانایی دیگر را نمیشناسیم که از سطح فهم و درک «بومی» و «خودآموخته» خود دور شده و در راه شناخت و آرای آثار برتر تئاتر جهانی و اروپایی گامی جدی و مهم برداشته باشد. بدبختانه تلاشهای نوشین، که به دلیل سیاسیکاریهای احساساتی او دچار آفت زودهنگام بلایای اجتماعی شد، چندان دوام نیاورد و به بار جدی ننشست. حتی پس از کودتای ۳۲ نیز آموزههای «شاهین سرکیسیان»، به رغم اصول و طراواتی که داشت، در عرصه کارگردانی راه به جایی نبرد و به خلاقیت صحنهای معتبری منجر نگشت. به همین دلیل جای خالی نسلی آگاه و تازه نفس، که هم مسلح به آموختههای اصولی و تاریخی تئاتر اروپا باشد و هم آشنا به مبانی فنی و علمی روز، تا بین ما و اروپا پلی هنری_ فرهنگی معتبر و تازه بزند، از هر نظر خالی بود.
یکی از نخستین کارگردانانی که در این دوران و در این عرصه با اعتبار تمام ظاهر شد و توانست خونی تازه در پیکر نحیف هنر بازیگری کارگردانی ما در آن دوره بدمد، حمید سمندریان بود. او که دانشآموخته فرهنگ نمایش آلمان بود، با خود فهم و درکی تازه آورد و این فهم صحنهای را در سبک و سیاق کارگردانیهای خود در آن دوره به نمایش گذاشت. همه میدانند رابطه او از همان ابتدا با هنر نمایش نه از طریق نظریهپردازی، نوشتن، یا بحثهای صرفا زیباشناسانه، بلکه در ارتباط با «وجه عملی» یعنی ابعاد فنی بازیگری و کارگردانی خود را در دو عرصه بروز داد و در هر دو مورد هم در برهههای مختلف زمانی بسیار تاثیرگذار و کامیاب ظاهر شد. این دو عرصه عبارتند از:
۱- تدریس اصول بازیگری و کارگردانی؛ ۲- کارگردانی.
طرفه آنکه در طول دههها هرگز سمندریان میان این نوع فعالیت عملی فاصلهای نینداخته است و یکی را همواره در تکمیل دیگری به کار گرفته است؛ همچنانکه امروز نیز چنین میکند.
۱ در عرصه آموزش، سمندریان پیگیرانه همه توان خود را در دانشکدههای هنری متعدد مانند هنرهای زیبا، هنرهای دراماتیک، دانشگاه آزاد و غیره، بر تربیت بازیگر بهخصوص تواناییهای تکنیکی او گذاشته است. یعنی با یک روش آموزش کلاسیک و مبتنی بر واقعیتگرایی احساسی نقش، او به هنرجوی مشتاق میآموزد چگونه از همه امکانات فنی خود، یعنی بیان، صدا، تربیت حس و حافظه عاطفی، برای رسیدن به ابعاد روانشناسی شخصیت و اصالت درونی نقش کوشا باشد. در این جا باید یادآوری کرد روشها و فرمولهایی که سمندریان بهخصوص برای تربیت بیان و صدای بازیگر ابداع، پیشنهاد و تدریس کرده است، هنوز بیمثال و درستترین است. بیگمان تسلط فنی او در این رشته یاریرسان چند نسل از بازیگران تئاتر ایران بوده است و هنوز نیز پس از سالها تلاش در دانشگاه و رسیدن به دوران بازنشستگی اداری، تدریس آن در آموزشگاه بازیگری خصوصی خود با جدیت تمام دنبال میکند.
۲ در عرصه کارگردانی اولین نکته ارزشمند کارهای سمندریان «گزیدهکاری» اوست. یعنی او بیشتر از هرچیز اهمیت را به کیفیت داده است و نه کمیت. برای نمونه در ۳۰ سال پس از انقلاب او تنها پنج نمایش برای صحنه (مردههای بیکفن و دفن، بازی استریندبرگ، دایره گچی قفقاز، ملاقات بانوی سالخورده و ازدواج آقای میسیسیپی) و یک نمایش را برای تلویزیون (به سوی دمشق) کارگردانی کرده که تازه سه اثر از این شش اثر تکرار کارگردانیهای او در دوران پیش از انقلاب است. بازیهای نیرومند، استحکام بیان، تحلیل درست، دقت در زیباییشناسی صحنه، قدرت تاثیرگذاری و در یک کلمه «کیفیت هنری» وجه مشخصه همه این آثار است.زیرا هرگز هیچ کار او شتابزده، بدون اهمیت، بیارتباط با مسایل هنری روز و جدا از تحولات زمانه خود نبوده است. به نحوی که حتی از طریق کارهای ناتمام او مانند «گالیله» برشت میتوان دریافت او همواره کوشیده است تا بین تئاتر و مجموعه مسایل دوران خود پیوندی عمیق و منطقی ایجاد کند. از این رو میتوان تئاتر او را تئاتری کاملا «اجتماعی» و در عین حال «هنری» نامید. نکته درخور ذکر دیگر در مورد کارگردانیهای سمندریان علاقه، آشنایی و تبحری است که او در خود نسبت به تئاتر آلمان و فرهنگ تئاتر آلمانیزبان احساس میکند. شناخت او در این زمینه کامل و دلبستگی او نسبت به آن غیرقابل انکار است. از همینرو بیشترین آثاری که بر صحنهها آفریده است، نمایشنامههای برشت، فریش، فردریش دورنمات و استریندبرگاند. هرچند پیشتر و به شکلی محدودتر، دفعاتی نیز به آثار نمایشی دیگر فرهنگ اروپا، بهخصوص فرانسه، با نمایشنامههای «مردههای بیکفن و دفن» سارتر، «طبیب اجباری» و «خسیس» مولیر علاقه و توجه نشان داده است. بجاست که از تنها فیلم بلند او «همه وسوسههای زمین» نیز نام ببرم و یادآوری کنم آن نیز برداشتی نو از نمایشنامه «فاوست» گوته شاعر و درام نویس بزرگ آلمانی بود. تردید نمیتوان کرد که در این پنج دهه خلاقیت، جای آثار ایرانی در کارنامه هنری او سخت خالی است. هرچند میدانیم در اوایل دهه۷۰ برای مدتی نمایشنامه «فتحنامه کلات» بیضایی را هم با گروهی تمرین کرد، که پس از مدتی آن نیز نیمهکاره ماند و هرگز به صحنه نیامد. اما همین یک اثر «ناتمام» نیز نشاندهنده این واقعیت است که او تنها آثاری را کار میکند که از نظر ارزشهای دراماتیک ممتاز میشمارد و قلبا دوست دارد؛ امری که به خودی خود برای هر کارگردان جدی، حسن بزرگی محسوب میشود. از یک ویژگی دیگر و زیباشناسانه کارهای سمندریان اگر سخن به میان نیاوریم هر مطلبی درباره او ناتمام خواهد بود. آن ویژگی در حقیقت برترین جنبهای است که کلیت کارگردانی او در پایان هر اجرا در ذهن تماشاگر باقی میماند. این ویژگی که من آن را «بازی گرفتن» از بازیگر مینامم، برخاسته از خصلت معلمی او در تدریس بازیگری است. اغلب او در هدایت بازیگر و به دست آوردن آنچه که مورد نظر اوست، بسیار جدی، سختکوش و ثابتقدم است؛ به گونهای که موجب میشود تا بازیگران مرحله به مرحله و به هر شکل ممکن به «خواست»، «تحلیل» و «تصویر» کارگردان نزدیک و بر ضعف کمکاری خود چیره شوند. نتیجه آن است که در همه آثار او بازی بازیگران، اندیشیده شده، درست، دقیق، نیرومند و یکدست است. از این رو میتوان گفت مهمترین عنصر تاثیرگذار، زیباییشناسی و انسجام صحنهای، کارگردانیهای سمندریان، بازیگر و کار اوست. به عبارت دیگر خلاقیت صحنهای برای سمندریان از کار و ابداع بازیگر عبور میکند و مرکز همه توجه، معنا و تعادل هم اوست.
۳ یقینا آنچه خلاقیت، کار و تدریس سمندریان را تا امروز ممتاز، کامل و پیوسته کرده است، تنها کیفیت آثار او نیست، بلکه شخصیت «هنری» و خصلت انسانی و دوستداشتنی اوست که در عین سادگی، صمیمت و فروتنی، هرگز موجودی «دم دست» را به نمایش نگذاشته است. او طبع بزرگی دارد که به او آموخته است در بسیاری جاها آدمی باید شرف «نه گفتن» داشته باشد و در برابر هر میز، هر پول و هر کاری دست و دلش نلرزد تا بتواند حد و حرمت هنر و فرهنگ نمایش دوران خود را نگه دارد و با دوری قاطعانه از هر نوع کار سبک، عوامانه، سفارشی و بازاری، از خطر «ابتذال» و «عوامزدگی» دور بماند. در فرهنگ آشفته تئاتر این دوران هنرمندان جوان ما به چنین شخصیتهایی که الگویی سازنده و محکم و فرهنگیاند، شدیدا نیازمندند، تا فراگیرند به دور از هرگونه «راه میانبر»، «فرصتطلبی» و «شهرت کاذب»، اساس کار و هنر خود را صرفا بر تلاش مستمر، پیوسته، تدریجی و مشروع بگذارند؛ و بیاموزند جایگاهی را که به دست میآورند ثمره دهها سال خلاقیت، آزادگی و حرمت انسانی آنهاست.
بیگمان مجموعه ویژگیهای چندگانه فوق است که از حمید سمندریان استاد و کارگردان تئاتر شخصیتی بارز و «غیر قابل تکرار» ساخته که از دیرباز مورد احترام همگان، از پیر و جوان است.
این مقاله بازخوانی مقالهای از دکتر قطبالدین صادقی است که برای مراسم بزرگداشت استاد حمید سمندریان نوشته و در ویژهنامهای که به مناسبت این مراسم منتشر شده است و توسط خود دکتر صادقی، در اختیار شرق قرار گرفت.
قطبالدین صادقی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه ایران روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت سیزدهم روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
سلامت یسنا آتش سوزی قوه قضاییه تهران بارش باران پلیس شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش فضای مجازی
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو
نمایشگاه کتاب سریال کتاب مسعود اسکویی تلویزیون سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه حماس نوار غزه چین اوکراین ترکیه انگلیس نتانیاهو ایالات متحده آمریکا
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی تماس تصویری گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
خواب بیمه فشار خون کبد چرب کاهش وزن دیابت