دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
اقتصاد به زبان ساده ناهار مجانی
آیا راجع به «کارما» شنیدهاید؟ بر اساس آن، اعمال خوب و بد ما، در آینده به خودمان بازمیگردند یا به قول بعضی انعکاس مییابند. این نوشتار راجع به «کارما» نیست! شاید بعضی قسمتهای این مقاله بسیار واضح و بدیهی به نظر برسد و شاید در بعضی موارد عجیب بنماید. اما توجه داشته باشید که هدف ما در اینجا، هیچ موضوع ماورایی یا اخلاقی نیست و صرفا برای اهداف مادی این را بخوانید!
یک ضربالمثل مشهور اقتصادی میگوید: چیزی شبیه ناهار مجانی وجود ندارد:
«There doesn texist such a thing as a free lunch» در واقع این بیان سادهای از قانون آربیتراژ میباشد. گذشته از بیان ریاضی این قانون، به یک مثال ابتدایی از کاربرد آن میپردازیم؛ در فروشگاههای بزرگ دارای چند در خروجی (مثل والمارت در آمریکا یا شهروند)، طول صفها تقریبا با هم برابرند و شما نمیتوانید تشخیص بدهید که در کدام صف زودتر نوبتتان خواهد شد (چرا؟.) همین حالت در مورد صفهای بنزین یا گیتهای کنترل پاسپورت در فرودگاه است. این از آنجا ناشی میشود که تمام تصمیم گیرندگان به دنبال بیشینه کردن منافع و کمینه کردن هزینهها هستند و در این راستا از تمام فرصتهای برتر استفاده خواهد شد.
حال بر میگردیم به مساله اصلی، ناهار مجانی! تصور کنید یک سرویس یا کالا مجانی باشد. تقاضا برای آن آنقدر زیاد میشود که یا به سرعت عرضه آن صفر خواهد شد یا فرآیند استفاده از آن به قدری پیچیده و پرهزینه میشود که هم هزینه با قیمت بازار تعادلی خواهد بود. یک مثال ملموس آن، وامهای با بهره پایین بانکها میباشد. از آنجا که این بهره از بهره تعادلی بازار کمتر است قسمتی از وام، مجانی (بدون بهره) خواهد بود. در نتیجه همانطور که میبینیم عموما هزینههای جانبی دسترسی به این وامها، قیمت واقعی آنها را قابل رقابت با بهره بازار آزاد پولی میکند.
بیایید ابتدا به یک مثال سادهتر بپردازیم؛ بسیاری از شرکتها طی مراحل استخدام و جذب نیرو، از تعداد زیادی متقاضی برای مصاحبه دعوت به عمل میآورند، در حالیکه اکثر آنها در چند جمله اول مصاحبه مشخص میشود مناسب شغل مورد نظر نیستند که البته آن چند جمله میتوانست پشت تلفن یا ایمیل باشد.
معمولا شرکت به اتلاف وقت و هزینه این دعوتشدگان اهمیتی نمیدهد، زیرا ظاهرا شرکت هزینهای متحمل نشده و این یک ناهار مجانی است! اما اگر به دقت بررسی کنیم متوجه میشویم که تعدادی از دعوتشدگان، به مصاحبه نیامده و حاضر نمیشوند که این ریسک را بپذیرند که وقتشان برای مصاحبهای نامعلوم هدر شود. جالب اینجاست که معمولا مناسبترین افراد، در بین همینها هستند (چرا؟.) در واقع شرکت برای جمعآوری رزومهها و دعوت عده زیادی هزینه کرده است، اما هیچ تلاشی برای جلب اعتماد دعوتشدگان نکرده تا در مصاحبه حضور یابند. به اصطلاح، در این مرحله از بازی، نوبت شرکت بوده که برای قانع ساختن مصاحبه شونده (به قبول ریسک) تلاش کند. پس باید هزینههای دعوتشونده را نیز لحاظ میکرد.
برای روشن شدن مطلب به چند مثال روزمره توجه کنید:
کسی که تصور میکند گران فروشی به نفعش است، باید به مشتریهای از دست رفتهاش بیشتر فکر کند. همین طور کسی که دوست ندارد جواب مشتری را بدهد. وقتی شما حاضر نیستید با قشری خاص معامله کنید دارید برای این روش زندگی یا اعتقاد(Attitude )خود هزینههایی پنهان میپردازید که همان فرصتهای از دست رفتهتان هستند.
میتوانید حدس بزنید که جریمهها و مجازاتهای بیش از اندازه سنگین چه پیامدهایی (هزینههایی) برای پلیس خواهند داشت. در واقع با افزایش شدت تنبیه، تلاش مجرمین برای فرار از قانون بیشتر خواهد شد.
اگر شما اعتقاد دارید باید دوستتان هر روز به شما زنگ بزند، دوستان زیادی نخواهید داشت. (مگر آنها که هر روز برایشان کادو میخرید!) و اگر اعتقاد دارید لباس ظاهر نشان چیزی نیست، لطفا پهلوی من ننشینید!
اگر میخواهید با یک میلیاردر ازدواج کنید باید تحمل بعضی رفتارها (!) را داشته باشید. البته ممکن است که یک خانم / آقای تحصیلکرده، پولدار و هرچه میخواهید با شما ازدواج کند، اما ممکن است ۲۰ سال منتظر بمانید. (مگر آن که برای پیدا کردن آن تلاش و هزینه کنید!)
اگر کسی به شما پیشنهاد بسیار خوبی داد. حتما به منافع وی نیز فکر کنید. اگر متوجه شدید که به نفع طرف مقابلتان نیست آن را رد کنید! مخصوصا وقتی این پیشنهاد میتوانست به دیگران هم بشود. البته ممکن است ضریب هوشی پیشنهادکننده نصف شما باشد، که در آن صورت سریعتر فرار کنید!
پرواضح است که استفاده از یک ملک، هرگز مجانی نیست، حتی اگر ملک خودتان باشد. پس اگر نمیتوانید درآمد خوبی از یک مغازه داشته باشید، آن را اجاره دهید! و اگر نمیخواهید خانه بلااستفاده خود را اجاره دهید، حتما آن را بفروشید و هرگز تصور نکنید که براحتی میتوانید رشد قیمت ملک خود را پیشبینی کنید (که مثلا از تورم بیشتر است)، مگر آن که تجربه و اطلاعات بخصوصی داشته باشید که آن مطمئنا هزینه دارد.
شاید پنهانترین هزینه فرصت زمان است. وقتی در صف یک کالا (شیر، نان، اتوبوس...) منتظر هستید یا به دنبال استفاده از یک فرصت مالی هستید، به این فکر کنید که (با توجه به شغلتان) دقایق شما چقدر میارزند. شاید به نفعتان نباشد که در موقع خرید چانه بزنید یا وقت باارزشتان را پشت تلفن مجانی تلف کنید.
در سازمانهای بدون ابزارهای نظارتی، تصور برخی از کارمندان اینست که کارکردشان در درآمدشان تاثیری ندارد و با اتلاف زمان حضورشان در محل کار، چیزی از دست نمیدهند. در حالی که هر لحظه میتواند فرصتی برای خلق ایده جدید و پیشرفت شغلی باشد و البته در بلندمدت عملکرد هر فرد، موقعیت کاری وی را ایجاد خواهد کرد. این باور را داشته باشید که باید ثروتی تولید کنید تا ثروتمند شوید. لازم به ذکر است بیشترین رشد و بالندگی با فکر و تلاش برای حل مساله و انجام کار است و به کار نبستن هر توانایی و استعدادی آن را کور خواهد کرد.
همان طور که میبینید مهمترین و بیشترین هزینههای پنهان (Hidden Costs )، هزینههای فرصت (Opportunity )و هزینههای اعتقاد(Attitude ) هستند. حال خودتان سعی کنید چند ناهار مجانی پیدا کنید، و سپس هزینههای لحاظ نشدهاش را بیابید. شاید کارما، در همین دنیای ساده اقتصادی وجود داشته باشد و برای اثبات آن، نیازی به متافیزیک نباشد.
یک بیان خلاصه از قانون آربیتراژ: با دسترسی صرفا به اطلاعات عمومی، نمیتوان فعالیت یا رابطه اقتصادی یافت که دارای امید ریاضی سود مثبت (بیش از متوسط) باشد.
حامد خالدی
کارشناس ارشد سیستمهای اقتصادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست