دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
نگاهی به زندگی امام موسی کاظم علیه السلام
●طلوع خورشید
ابوبصیر گفت: همراه امام صادق علیه السلام برای شركت در مراسم حج عازم مكه بودیم. وقتی به سرزمین ابواء رسیدیم، حضرت برای ما صبحانهای تدارك دید. مشغول صرف صبحانه بودیم كه كسی از طرف همسر امام صادق علیه السلام آمد و به ایشان خبر داد كه حال همسرتان دگرگون شده و درد زایمان آغاز شده است و چون فرموده بودید در این باره قبل از هر كار شما را مطلع كنیم، خدمتتان آمدم.
امام صادق علیه السلام همان لحظه برخواست و همراه فرستاده همسرش رفت و بعد از چند لحظه برگشت. ما كه چهره شاداب ایشان را دیدیم، شاد باش گفتیم و از وضعیت همسرشان پرسیدیم، فرمود: خداوند حمیده را به سلامت داشت و به من پسری عنایت فرمود كه در میان مخلوقاتش از همه بهتر است. همسرم درباره آن نوزاد مطلبی به من گفت كه گمان میكرد من از آن بیخبرم؛ اما من پیرامون آن موضوع از او آگاهتر بودم .
من (ابوبصیر) درباره محتوای آن مطلب سؤال كردم، ایشان فرمود: «حمیده گفت: هنگامی كه آن نوزاد متولد شد، دستهایش را بر زمین گذاشت و سر به سوی آسمان بلند كرد.» من به حمیده گفتم این كار نشانه رسول خدا صلی الله علیه و آله و نشانه وصی بعد از اوست. (۱)
و به این ترتیب بود كه ابوالحسن موسی كاظم علیه السلام در روز شنبه هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ ه ق در سرزمین ابواء (بین مكه و مدینه) به دنیا آمد. (۲)
عالم همه غرق زیب و زیور آمد
از جلوه نور حق منور آمد
آمد به جهان باب حوایج كاظم
محبوب خدا موسی جعفر آمد (۳)
●از تبار نور
پدرش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و مادرش «حمیده» (س) بود. این بانو در مكتب امام صادق علیهالسلام به چنان صفای باطنی دست یافت كه حضرت دربارهاش فرمود:
«حمیدهٔ مصفاهٔ من الادناس كسبیكهٔ الذهب ما زالت الاملاك تحرسها حتی ادیت الی كرامهٔ من الله لی والحجهٔ من بعدی»(۴) ؛ حمیده مانند طلای خالص از ناپاكیها، پاك است. فرشتگان او را همواره نگهداری كردند تا به من رسید، به خاطر كرامتی كه خدا نسبت به من و حجت پس از من عنایت فرمود.
●القاب امام موسی بن جعفر علیه السلام
نام حضرت، موسی، كنیههایش ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی، ابو ابراهیم، ابوعلی، ابو اسماعیل، و القابش كاظم، عبد صالح، نفس زكیه، زین المجتهدین، وفی، صابر، امین و زاهر بود. ابن شهرآشوب مینویسد: از این جهت كه حضرت با اخلاق بزرگوارانهاش درخشید، به «زاهر» و از این حیث كه خشم خود را فرو میبرد، به «كاظم» مشهور شد. (۵)
●از تولد تا امامت
امام كاظم علیه السلام همچون اجداد طاهر خود از همان كودكی به سان خورشیدی فروزنده در خاندان اهلبیت علیهم السلام میدرخشید. در این دوره دو موضوع «تثبیت امامت» وی بعد از پدر و بروز «جلوههایی از شخصیت» بیشتر از هر چیزی توجه ما را به خود جلب میكند.
●تثبیت امامت
۱- امام صادق علیه السلام از همان لحظه نخست تولد، شیعیان را نسبت به امامت فرزندش موسی آگاه ساخت و این گونه فرمود: «فعلقوا بابنی هذا المولود... فهو والله صاحبكم من بعدی» (۶) ؛ به فرزندم، این مولود بچسبید. به خدا سوگند او بعد از من صاحب شماست.
۲- علائم برتری این مولود پاك از همان روزها بر همگان آشكار شد. از جمله میتوان به سخن گفتن حضرت در گهواره اشاره كرد. یعقوب بن سراج میگوید: «به حضور امام صادق علیه السلام رفتم و دیدم حضرت در كنار گهواره پسرش موسی ایستاده و فرزندش در گهواره است. امام مدتی با او راز گفت. پس از آن كه سخنانش به پایان رسید، نزدیكتر رفتم. به من فرمود: نزد مولایت (در گهواره) برو و سلام كن. من كنار گهواره رفتم و سلام كردم.
موسی بن جعفر علیه السلام كه در میان گهواره بود با كمال شیوایی جواب سلام مرا داد و فرمود: «برو و نام دخترت [حمیرا] را كه دیروز برایش برگزیدهای، عوض كن، آن گاه نزد من بیا؛ زیرا خداوند چنان نامی را نمیپسندد. من هم رفتم و نام او را عوض كردم.» (۷)
●جلوههایی از شخصیت امام علیه السلام
۱- نبوغ حضرت در سنین خردسالی همگان را شگفت زده كرده بود؛ به عنوان نمونه وقتی «عیسی شلقان» از حضرت سوالی پرسید، چنان جوابی گرفت كه در جایش میخكوب شد. خودش میگوید: « روزی در جایی نشسته بودم، امام كاظم علیه السلام را [كه در آن وقت كودك بود] دیدم كه برهای همراه داشت و از كنار من عبور كرد، به او گفتم: ای پسر! میبینی پدرت [امام صادق علیه السلام ] چه میكند؟ نخست به ما دستور میدهد «ابو الخطاب» (محمد بن مقلاس اسدی كوفی) را دوست بداریم، سپس دستور میدهد او را لعن كنیم. فرمود: «خداوند بعضی از انسانها را برای ایمان آفرید كه ایمانشان دائمی است، بعضی دیگر را برای كفر دائمی آفرید. در این میان نیز به برخی ایمان عاریهای داد كه آنان را «معارین» (عاریه داده شدگان) میگویند و هر گاه خدا بخواهد، ایمان را از آنها بگیرد. «ابو الخطاب» از این گونه است و ایمان عاریهای به او داده بودند [در آن زمان كه ایمان داشت، امام صادق علیه السلام فرمود: او را دوست بدارید و اكنون كه مذهب باطلی اختراع كرده، امام فرمود، او را لعنت كنید]، من به حضور امام صادق علیه السلام رفتم و آنچه را كه به فرزندش گفته بودم و او جواب داده بود، به عرض حضرت رساندم. امام فرمود: «این پسر (یا این كلام پسرم) از جوشش نبوت است.» (۸)
۲- ابو حنیفه میگوید: به خانه امام صادق علیه السلام رفتم. در دالان خانه كودكی را دیدم. پرسیدم: بشر كه گناه میكند، گناه او را چه كسی انجام میدهد؟ فرمود: آن كه گناه میكند از سه حال بیرون نیست. یا خود گناه میكند، یا خدا، یا هر دو. اگر بگوییم خدا گناه میكند، او با انصافتر و عادلتر از آن است كه خود گناه كند و بندهاش را مجازات كند، اگر هر دو گناه كنند، خدا با بندهاش در گناه شریك است و شریكی كه از بنده قویتر است، مجازات قوی به خاطر گناه مقدمتر از مجازات ضعیف است. و اگر بنده گناه میكند، بنابراین رواست كه امر و نهی خداوند متوجه بنده شود و كیفر و پاداش نیز به او تعلق بگیرد و بهشت و دوزخ نصیب او شود. ابو حنیفه چنان مرعوب این استدلال شد كه گفت: «ذریهٔ بعضها من بعض والله سمیع علیم» (۹)؛ آنها فرزندانی هستند كه بعضی از بعض دیگر (در پاكی و كمال) گرفته شدهاند و خداوند شنوا و داناست. (۱۰)
●دوران امامت
دوران امامت حضرت موسیبن جعفر علیه السلام از ۲۵ شوال سال ۱۴۸ ه. همزمان با شهادت پدر بزرگوارش امام صادق علیه السلام آغاز شد. در این زمان حضرت ۲۰ سال داشت. در آغاز امامت، حضرت با قاتل پدرش، منصور دوانیقی رو در رو بود.
وی كه از سال ۱۳۶ خلافت اسلامی را پس از ابوالعباس سفاح به دست گرفته بود، به دلیل وصیت امام صادق علیه السلام در مورد تعیین جانشین خود و ملاحظات دیگر علنا تعرضی به امام نمیكرد. (۱۱)
ولی در خفا سیاست فشار بر حضرت را در دستور كار خویش قرار داده بود و دقیقا به همین علت بود كه امام صادق علیه السلام در وصیت خود خلیفه را به عنوان یكی از جانشینان خود معرفی كرد تا از فشارهای سیاسی بر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام حداقل در منظر مردم كاسته شود، از این رو وقتی منصور دوانیقی امام صادق علیه السلام را به شهادت رساند، به فرماندار مدینه محمد بن سلیمان دستور داد «اگر جعفر بن محمد شخصی را جانشین خود قرار داده او را حاضر كن و گردنش را بزن» اما فرماندار در پاسخش نوشت: «جعفر بن محمد در وصیت نامهاش پنج نفر را جانشین قرار داده است. منصور دوانیقی، محمدبن سلیمان (فرماندار مدینه)، عبدالله بن جعفر، موسی بن جعفر و حمیده.» وی آن گاه از خلیفه پرسید كدام را گردن بزنم!؟ در مقابل منصور كه آثار خشم از این كیاست امام در سیمایش هویدا بود، گفت: اینها را نمیتوان كشت (۱۲) . وی از این پس در صدد برآمد با شیوههای سیاسی، حضرت را در فشار قرار دهد. از این زمان به مدت سی و پنج سال امام موسی بن جعفر علیه السلام در منصب امامت قرار گرفت پس از مرگ منصور، نوبت به خلافت مهدی بن عبدالله منصور رسید وی كه در سال ۱۵۸ به خلافت رسید، وقت خود را عموما به حل منازعات داخلی و كشورگشایی گذراند، لذا امام اندك فرصتی برای بیان حقایق شرع و مظلومیت اهل بیت علیهم السلام یافت.
البته خلیفه نیز برای در امان ماندن از خطر احتمالی از سوی امام، حضرت را مدتی زندانی كرد و چون تضمین گرفت كه بر علیه او نشورد، حضرت را آزاد كرد. تفصیل واقعه به روایت فضل بن ربیع از پدرش چنین است: وقتی مهدی، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را زندانی كرد، یكی از شبها حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام را در خواب دید كه به او فرمود: « یا محمد فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامكم» آیا شما به این امید بودید كه اگر ولایت یافتید، در زمین فساد كنید و قطع ارحام كنید! به دنبال این خواب، خلیفه شبانه ربیع را خواست و گفت كه موسی بن جعفر علیه السلام را نزدش حاضر كند. او این كار را كرد و چون امام حاضر شد، خلیفه دست در گردن امام انداخت و جریان خواب خود را بازگو كرد و گفت: آیا به من اطمینان میدهی بر علیه من یا فرزندانم خروج نكنی؟! بعد از آن كه تضمین گرفت، از ربیع خواست امام را به مدینه بازگرداند و او نیز شبانه همین كار را كرد. البته این اعمال و فراخواندن مكرر حضرت، موجبات نگرانی خاندان و شیعیان حضرت را فراهم میكرد؛ از جمله صاحب كشفالغمه از كتاب دلایل از ابی قتاده قمی از ابی خالد زبالی نمونهای از این نگرانی یاران را نشان میدهد. این واقعه مربوط به زمانی است كه قیام شهید فخ سركوب شد و مهدی چون عامل تحریك را امام میدانست، قسم خورد حضرت را به شهادت برساند.
پینوشتها:
۱- شرح مفصل این خبر را در اصول كافی، ج۱ ص۳۸۵، حدیث ۱، باب موالید ائمهٔ بخوانید و المحاسن ص۳۱۴.
۲- سال ۱۲۹ هجری نیز نقل شده است به كافی، ج۱، ص۴۷۶/ بحارالانوار، ج ۴۸، ص۲/ ارشاد مفید ص۲۶۹/ كشف الغمه ج۲، ص۲۱۲ / اعلام الوری ص۲۸۶، و ۳۱۰، رجوع كنید.
۳- شعر از ابوالفضل آسمانی.
۴- اصول كافی، ج۱، ص۴۷۷.
۵- مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۳۸۲/ كشف الغمهٔ، ج۲، ص۲۱۲/ الارشاد مفید، ص۲۷۰ / فصول المهمهٔ، ص۲۱۴.
۶- محاسن برقی، ج۲، ص۳۱۴.
۷- اصول كافی، ج۱، ص۳۱۰.
۸- اصول كافی، ج۲، ص ۴۱۸ و همچنین در ج۱، ص۳۱۱.
۹- آل عمران، ۳۴.
۱۰- مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۱۴.
۱۱- مناقب ابن شهرآشوب، ج۴ ص۳۴۹.
۱۲- بحارالانوار، ج۴۷، ص۳/ مناقب ابن شهرآشوب، ص۳۲۰/ اصول كافی، ج۱، ص۳۱۰ (مالی الی قتل هولا سبیل. اعلام الوری، ص ۲۹۰) .
۱۳- اصول كافی، ج۱، ص۴۷۷ / بحار الانوار، ج ۴۸، ص۱۵۱.
۱۴- فصول المهمه، ص۲۷۱.
۱۵- عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۰۰.
۱۶- مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۳۴۹.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رهبر انقلاب رافائل گروسی حج مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت سیزدهم شورای نگهبان دولت حجاب ایران حسین امیرعبداللهیان رسانه
تهران هواشناسی شهرداری تهران فضای مجازی وزارت بهداشت قتل آموزش و پرورش سلامت شهرداری سازمان هواشناسی باران پلیس
ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت تورم
تئاتر محمدعلی علومی نمایشگاه کتاب تلویزیون سریال مهناز افشار دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما سینما صداوسیما مهاجرت
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه آمریکا فلسطین حماس جنگ غزه روسیه اوکراین طوفان الاقصی طالبان رفح
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران نساجی رئال مادرید بازی بارسلونا سپاهان جواد نکونام باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی اپل سامسونگ فناوری آیفون گوگل باتری مایکروسافت اندروید ناسا ماهواره ویندوز
رژیم غذایی مواد غذایی بیمه چای زیبایی ویتامین دندانپزشکی کاهش وزن آلرژی سبزیجات