یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حقایقی در ناکجا آباد


حقایقی در ناکجا آباد

نگاهی به نمایش «یک سمفونی ناکوک» به کارگردانی «آتیلا پسیانی»

«شهرام ناظری» و «جعفر پناهی» با حضور در تالار مولوی به تماشای نمایش «یک سمفونی ناکوک» به کارگردانی «آتیلا پسیانی» نشستند. «یک سمفونی ناکوک» داستان کارگردانی است که در آستانه آغاز یک جشنواره تئاتری گروه خود را برای اجرای نمایش آماده می کند، اما این اثر مورد قبول گروه ارزیاب قرار نمی گیرد و به کارگردان اطلاع داده می شود اجازه اجرای نمایش را ندارد. زنی از میان بازیگران نمایش که عاشق کارگردان اثر است، به وی پیشنهاد می دهد با کمک گربه ها مجوز اجرا را به دست بیاورند.

«یک سمفونی ناکوک» به دنیای تئاتر تجربی و اختلاف نظرهایی می پردازد که در این حوزه بین صاحبنظران و کارگردانان مختلف تئاتر وجود دارد.

سال هاست برخی کارگردانان و کارشناسان تئاترتجربی و فعالیت های کارگاه نمایش را حرکتی شبه روشنفکری می نامند و برخی مواقع مخالفت هایی شدید نیز با آن دارند. در این بین گروهی از کارگردانان که به تئاتر تجربی می پردازند این برخورد را نشان از آشنایی نبودن با اتفاقات روز تئاتری در دنیا می دانند. در این بین کارگردانان جوانی نیز حضور دارند که با علاقه و پشتکار و بی توجه به این مخالفت ها به کار مشغولند و نمایش های خود را در تالار مولوی و کارگاه نمایش برای مخاطبان اجرا می کنند. شاید اگر به تاریخچه این مخالفت نگاه کنیم به این موضوع پی ببریم که عده کثیری از کارگردانان و نویسندگان تئاتر بر این عقیده اند که نمایش باید روند داستانی مشخص داشته باشد و از نقطه ای آغاز و به پایان مشخص ختم شود.

استفاده از طراحی صحنه، لباس و نور و حتی میزانسن بازیگر هم در این راستا باشد. در مقابل گروه علاقمند به کار تجربی، این گونه تئاتر را محلی برای تجربه ناشناخته ها می نامند که البته با استناد به متدهای علمی می توان به آن رسید; تجربه هایی جدید که در تئاتر به اصطلاح حرفه ای نمی توان داشت. نمایش «یک سمفونی ناکوک» کاری تجربی محسوب می شود که پسیانی با آوردن یک شخصیت کارگردان در قصه که به دنبال ارائه یک اثر تجربی است، اجحاف هایی که به وی شده را به تصویر می کشد. به عبارت دیگر، پسیانی به نوعی با شخصیت اصلی داستان خود همذات پنداری کرده و آنچه بیننده بر صحنه می بیند، روایتی است از مشکلاتی که برای کارگردان حقیقی نمایش به وجود آمده است. در اوایل این نمایش پسیانی از پخش دیالوگ هایی بین افرادی استفاده می کند که گویا کارگردان یا مدیر تئاتری هستند و با تئاتر تجربی و شخصیت کارگردان نمایش به خاطر فعالیت در این عرصه مخالفت می کنند.

حتی در این دیالوگ ها که در فضایی بدون نور پخش می شود تا تماشاگر کاملا به آن توجه کند، از شخصیت نمایش به نوعی به عنوان مدعی کار تجربی نام می برند. در قسمتی از کار که کارگردان خبر رد شدن کار خود را اعلام می کند، در گفتگو با زن حاضر در صحنه به این نکته اشاره می کند که کار تجربی یعنی زیبایی شناختی فردی و سلیقه کارگردان و حتی طراحی صحنه نمایش هم ملزم به داشتن تعبیر خاص نیست. پسیانی که خود در اکثر اوقات با مخالفت کسانی که تئاتر تجربی را قبول ندارند و حتی مخالفت برخی از همنسلان خود روبه رو شده، در نیمه اول نمایش به این امر اشاره می کند. وی حرف هایی را که در قبال تئاتر تجربی زده می شود و اینکه مخاطب نمی تواند با آن ارتباط برقرار کند در اثر خود گنجانده است. وی که جزو معدود کارگردانانی است که در مصاحبه های مطبوعاتی شرکت نمی کند، به نوعی در نمایش به پرسش ها در قبال کارش پاسخ می گوید و با نشان دادن کار با فضایی فانتزی هر اتفاق را در نمایش توجیه می کند.

کارگردان با مهارت و نام نبردن از فضا، کشور یا شخصیت خاص فضای نمایش را در ناکجاآباد قرار داده تا دست آویزی برای کسی نباشد. حتی پسیانی در صحبت های خود بعد از نخستین اجرا به این نکته اشاره کرد که در نمایش خود به نوعی با تئاتر و شرایط شوخی کرده است. اما موضوع شوخی ترفندی است که کارگردان از آن استفاده و اعتراض خود را بیان کرده است. همه مخاطبان تئاتری نسبت به برخی شخصیت ها و شرایط و حتی اماکن تئاتری کشور پیشزمینه ذهنی دارند و در جایی که حتی اسمی از افراد یا اتفاقات برده نشود به خاطر آشنایی با خصوصیات بارز فرد یا جریان، آنها را به خوبی می شناسند. تماشاگر با این پیشزمینه ذهنی وقتی روی صحنه آن خصوصیات و رفتار و اتفاقات را چه با گفتن دیالوگ یا با تقلید بازیگر یا بازیگران نمایش می بیند، به خوبی می داند جریان از چه قرار است.

حتی این امر باعث می شود به راحتی به این تقلید یا اشاره بخندد یا به خاطر این وضعیتی که روی صحنه می بیند به نوعی جبهه بگیرد. پسیانی وقتی در «یک سمفونی ناکوک» از گربه ها که نماد اعتراض هستند و حتی در ازا» غذایی که به آنها داده می شود نیز شکرگزار نیستند استفاده می کند، به هنرمندانی اشاره دارد که در وضعیت کنونی از طرف مدیران و مسئولان تئاتر به مثابه گربه هستند. این موضوع در قمستی از نمایش خود را به خوبی نشان می دهد و آن زمانی است که مدیران گرد هم آمده اند تا درباره معضل گربه ها تصمیم بگیرند.

یکی از مدیران که گویی بالاتر از دیگران است درباره مخالفت خاندان خود با گربه ها صحبت می کند و اینکه اجدادش چگونه گربه ها را از بین می بردند. وی برای مبارزه با گربه ها دامنی زنانه به تن می کند که نشان از مبارزه ای ناجوانمردانه دارد. سپس با شکلات هایی که آغشته به سم هستند از طریق دوستی به گربه ها نزدیک می شود و قصد کشتن آنها را دارد.

وقتی کارگردان نمایش در جلسه پرسش و پاسخ به این نکته اشاره می کند که گربه های تئاتر شهر را از آن بیرون کرده اند به نوعی اشاره به وضعیت هنرمندانی دارد که توسط مدیران تئاتری از کار در حیطه تئاتر به خاطر معترض بودنشان دور هستند. مدیرانی که با دوستی به صورت هنرمندانه، سر را با پنبه می برند. این جریان که کار با بازیگران عادی به اجرا درنمی آید و بازیگران نمایش به خاطر تاخیر در زمان اجرا کار را رها می کنند نیز بی دلیل نیست. هر روز شاهد تغییر در گروههای بازیگری هستیم که برخی اوقات به کیفیت کار لطمه می زند. اما گربه ها که از قصد و نیت مدیران تئاتر آگاه هستند و می دانند که قصد کشتن آنها را دارند، با مبارزه و چسباندن سر مدیر به میز، خود در نمایش بازی می کنند. اما شاید گربه و معنی وجودی آن در این نمایش هنگام خروج تماشاگر از سالن نمایش مشخص شود. وقتی تماشاگر وارد سالن می شود در قسمت انتظار بازیگران نمایش را در میان جمع می بیند و زمانی که سالن را ترک می کند به این فکر می افتد که گربه ها در میان ما بودند. پس هر یک از ما هم می تواند یک گربه باشد. گربه هایی که مورد آزار مدیران تئاتری قرار می گیرند.

پسیانی در «یک سمفونی ناکوک» از اعتراض به کارگردان شناخته شده تئاتر، مسئولان جشنواره تئاتر فجر و مدیران اداره کل هنرهای نمایشی دریغ نمی کند. شاید نامی از فردی به میان نیاورد، ولی وقتی اشاره به مدیر روابط عمومی و نوع تکلم وی می کند یا از زبان مدیر جشنواره به این نکته اشاره می کند که شاخصه جشنواره حضور پررنگ بخش بین الملل است و... حرف خود را زده است.



همچنین مشاهده کنید