یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

راپورت یكی بر سر شاخ بن می برید


در این دیار گل و بلبل كه فعلاً بلبلانش از گلستان هایش بیشتر است دیری است كه «تیشه» رابطه حسنه ای با «سكو » ها دارد نه خود سكو كه البته با آن كسی كه بر بالایش می ایستد

قهرمان نشده موجب «قهر»مان شده چنان با تیشه مباركه بر سر و رویش می زنیم كه دیگر نه از تاك نشان ماند و نه از تاك نشان!به بادی سرشكن «قلعه نویی» ها می شویم و به نسیمی سرفرازشان می كنیم، كه دیروزش كم بر پورحیدری ها چنین نرفت و بر حجازی ها چنان و ایضاً دیگران.البته جناب پروین همیشه سلطان هم كم نصیب از تیشه نبرده و خود كم بر باد رفته نبوده. اما امروز به مصداق پهلوان زنده را عشق است تا روزی كه همین «دایی » ها آخرین رمق شان را در میدان ها هزینه كنند زنده اند و چون افتاده شوند در دل بوق های توطئه و سرقلم های وابسته مرده اند.زنده بودن و مرده بودن نه در عمل آنان كه در ذهن ما. همین ذهن مخبطی كه زنده ها را به طرفه العینی مرده می كند!

تو گویی این سرنوشت محتوم بزرگان ماست كه نه با «دایی» آغازیده و نه پایانش اوست. كه دیگر نه «جدی كار» ها را می دانیم كجایند و نه كسی سراغ «بهزادی »ها را می گیرد.تنابنده ای هست كه بپرسد «موحد »ها در غربت چه می كنند و كجا رفتند «نصیری » ها چه شد كه این همه سرفراز در نسیان زدگی به دست ما مردم سرشكسته شدند!همین آخری «دبیر» كه روزی هزار بار قلم ها فریادش می زدند چگونه شد كه در غفلت و فراموشی ما پژمرد؟دایی ها می آیند و دایی ها می روند، سكو ها چیده و برچیده می شود، ولی سایه مستدام «تیشه» چون شمشیر «داموكلوس» همچنان بر بالای سرشان تاب می خورد.اینك هم تیشه ای كه امروز برای فردای همین «ساعی» ها تیز می شود دیر و زود دارد كه سوخت و سوز ندارد، دیگر نه جهانی و نه المپیكی و نه چشم و چراغی، كه چشم ها كور است و چراغ ها خاموش!كافی است یكی دو توپ همین «هاشمیان» به دروازه ای نرود، یكی دو پاس «زندی» به مقصد نرسد، «كریمی» در دریبل زدن حریفان ناكام بماند، تیشه مباركه است بر فرق آنان تا خونی در بی اعتباری تمنیات ما مردم ریخته شود.تمنیاتی با تاریخ مصرف یك هفته، یك ماه و یك سال. خواسته هایی كه در عمق اصالت ندارد و سطحی است به آبی می آید و چون سراب می رود با نماد ها و سمبل ها شكل بگیرند و خوشگل های اهل سكو و ایضاً اهل قلم شده آب از لك و لوچه شان راه بیندازد و دوباره فردا روز از نو و روزی از نو. روزی دگر و پهلوانی دگر كه باز سكو باشد و باز قهرمانی و باز تیشه مباركه در پس سرش همین و تمام.



همچنین مشاهده کنید