سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

باباقوری و سالك


خوشبختانه سال هاست كه بیماری های مسری و خطرناك در كشورمان مهار شده اند و اجازه «اپیدمی» شدن نیافته اند و شاید بتوان آخرین بیماری مسری در ایران را «وبا» دانست كه به صورت عام در دوران ناصرالدین شاه رخ داد و تقریباً از بیماری های همه گیر همچون طاعون كه عامل انتقال آن موش است در كشورمان سراغی نداریم باد عَرَض, باد نزله, تب مطبقه, تب نوبه, نوبه ی ربع, تب لازم, نوبه ی سه یك, نوبه ی غش, مشمشه, خناق, بَرَص, پیس و نام انواع و اقسام بیماری هایی بودند كه امروز یا نیستند و یا تغییر نام داده اند از دیگر بیماری های شایع در تهران آن هم در نوزادهای چند روزه بروز زردی یرقان بود كه آن را نتیجه «گرمی» خوردن مادر در دوران بارداری می دانستند و راه حل آن «شیر خشت» بود كه ه نوزاد می خوراندند

امروز در ضلع جنوب غربی میدان قزوین، یكی از قدیمی ترین مراكز چشم پزشكی ایران قرار دارد و بیمارستان فارابی شهره خاص و عام است و هنوز هم یكی از بهترین بیمارستان های چشم پزشكی در كشورمان است.

قدمت این بیمارستان به دوران پهلوی اول بازمی گردد و با آن كه طی سال های گذشته فضای این بیمارستان گسترش یافته و درمانگاه های جدیدی به آن افزوده شده است، ازدحام مردم در راهروهای آن، حكایت از روی آوری خیل جمعیت بیمار به آن را دارد و با آن كه چندین بیمارستان دیگر تخصصی چشم در تهران وجود دارد ـ همچون بیمارستان لبافی نژاد ـ همگان در تهران و شهرستان ها، فارابی را مساوی با چشم می دانند و به آن مراجعه می كنند.

امروز می خواهم به سراغ بیماری های مردم طهران بروم. بیماری هایی كه یا تغییر نام داده اند و یا آن كه دیگر وجود خارجی ندارند. تراخم، ناخنك، باباقوری و آبله از جمله اسامی شناخته شده در رابطه با بیماری های چشم بودند.

باد عَرَض، باد نزله، تب مطبقه، تب نوبه، نوبه ی ربع، تب لازم، نوبه ی سه یك، نوبه ی غش، مشمشه، خناق، بَرَص، پیس و ... نام انواع و اقسام بیماری هایی بودند كه امروز یا نیستند و یا تغییر نام داده اند. امروز ما تب لازم را سل می گوییم. مشمشه همان آنفلوآنزا است. خناق را دیفتری می گویند. نوبه ی ربع همان بیماری مالاریاست كه به وسیله پشه آنوفل منتقل می شود و مبارزه با آن سال ها پیش در شمال و جنوب كشورمان به صورت به كار بردن وسیع د.د.ت صورت می گرفت و آن گونه كه به نظر می رسد، این بیماری توسط «اداره ریشه كنی مالاریا» مهار شده و «تك و توك» بیمار مالاریایی به مراكز درمانی مراجعه می كنند. هرچند كه برخی از موارد این بیماری در جنوب شرقی كشور به علت مجاورت با دو كشور پاكستان و افغانستان طی سال های گذشته، جسته و گریخته دیده شده است. بیماریی كه سبب ساز بروز بیماری كم خونی تالاسمی می شود و نكته ناگفته، عوارض باقی مانده از به كار بردن د.د.ت است كه آثار تخریبی زیست محیطی آن، سال های سال باقی می ماند.

امروز مردم بیماری سل را به خوبی می شناسند و می دانند كه مسری است و به اصطلاح «واگیر دارد» و باید تمام وسایل فرد بیمار را از دیگر اعضای خانواده جدا كرد، اما در گذشته، این گونه نبود و آن كه «تب لازم» داشت، با دیگر اعضای خانواده اش زندگی می كرد و به تدریج آنها را نیز آلوده می كرد و از آن جا كه این بیماری عفونی، موجب تب و لرز شدید می شود، حالت این بیماران بسیار رقت انگیز بود و در صورت ابتلای اعضای خانواده، معلوم است وضع به چه صورت می توانسته است باشد.

خوشبختانه سال هاست كه بیماری های مسری و خطرناك در كشورمان مهار شده اند و اجازه «اپیدمی» شدن نیافته اند و شاید بتوان آخرین بیماری مسری در ایران را «وبا» دانست كه به صورت عام در دوران ناصرالدین شاه رخ داد و تقریباً از بیماری های همه گیر همچون طاعون كه عامل انتقال آن موش است، در كشورمان سراغی نداریم.

یكی از فراگیرترین بیماری های پوستی در طهران، همانا سالك بود. هنوز هم اگر به چهره برخی افراد سن و سال دار نظری بیندازید، شاید ردپای این بیماری را بتوانید پیدا كنید. منشا این بیماری در آب آلوده طهران بود. آب در فصول گرم سال، به علت راكد بودن به سرعت «می گندید» و بو می گرفت و انتشار حشرات موذی همچون پشه، طبیعی ترین واكنش آب آلوده بود و از آن جا كه طریق مبارزه با آن را نمی دانستند، كافی بود تا همراه با گزش پشه آلوده، پوست قرمز و متورم شود و با خارش آن وسعت یابد. پس از آن كه بر اثر مداوا و مقاومت بدن، زخم به وجود آمده، شفا می یافت آثار باقی مانده بر پوست نمایان می شد و از آن جا كه بیشتر صورت افراد گزیده می شد این اثر بیشتر بر روی آن هویدا بود و اگر به جز گونه، جای دیگری از آثار این بیماری به جا مانده بود، صورت فرد بیمار، به صورت زشتی درمی آمد.

مثلاً اگر بینی فرد گزیده و قرمز می شد و آماس می كرد، با تشكیل زخم و التیام آن، آثار سالك بر روی بینی باقی می ماند و به صورت زشتی بینی را جلوه گر می ساخت.از دیگر بیماری های همه گیر آبله بود. بیماری كه حداقل عوارضش، مُجدر شدن پوست و یا كوری بود. این بیماری به رغم آن كه مبارزه ای تقریباً جدی را از دوران امیركبیر با خود داشت، تا اواخر دهه ۱۳۴۰ وجود خارجی داشت و «مایه كوبی» یا واكسیناسیون آن اجباری بوده و مدارس سراسر كشور بهترین محل انجام این عمل به حساب می آمد.طریقه واكسینه افراد به این صورت بود كه با وسیله ای شبیه «سوزن ته گرد» پوست بازو را خراش می دادند و با كشیدن پنبه آلوده به میكروب ضعیف شده این بیماری، فرد در برابر این بیماری مصونیت می یافت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.