زیدان و پاپ

ایندیپندنت, مارکو را همان ایتالیا دانسته است یعنی مارکو به نمایندگی از ایتالیا به زین الدین زیدان گفته تروریست یعنی ایتالیا مظهر هرزه گی است و ایتالیا مسلمان را تروریست می داند چون که زیدان در هیچ عملیات جنگی شرکت نداشته است این اتهام کشتن مسیحیان به دست زیدان از کجا آمده است

ماجرای رفتار زشت مارکو ماتراتزی ایتالیائی، این تربیت‌یافته مهد تمدن مسیحیت و گهواره تشعشع بعد روحانی فرهنگ بی‌بدیل‌ دنیای غرب، با زین‌الدین زیدان و پاسخ شایسته و الگوساز این مسلمان زحمتکش، در این آغاز قرن بیست و یکم تاریخ غرب، برای همه انسان‌های این عصر، ماجرائی شگفت‌انگیز و در ابعاد مختلف قابل تأمل و تحلیل است.

دم خروس این فرهنگ و تمدن منحط و نابودکننده بشر، در این ماجرا، یک بار دیگر آشکار شد! غربیان ده‌ها سال است که به‌جای مراسم دسته‌جمعی مذهبی که موجب آرامش و تمدد قوای روحی فردی و جمعی افراد بشر می‌گردد، برخی از انواع ورزش‌ها را جایگزین کرده‌اند تا ضمن تشفی کاذب نیازهای ”معنوی“ خود، فاصله خویش را از کلیسا و فضاهای مذهبی بیشتر و بیشتر نمایند. دقیقاً همان‌گونه که در سایر زوایای زندگی جایگزین‌های دیگری را تعبیه کرد‌ه‌اند تا تجلیات زندگی دینی را، به کل، از جریان زندگی بشر خارج و مظاهر جدید یعنی علم و فناوری و تفریحات و ورزش‌ها و ... را به‌جای عبات و زایرت و عرفان و ریاضت و ... مستقر سازند. وقتی شما دلایل این تلاش‌های پرهزینه، در طول ده‌ها سال را از آنان و متفکران انان و سیاستمداران آنان می‌پرسید، در مقابل رطب و یابس بافتن‌های فراوان، یکی از بارزترین این توجیهات این است که اینگونه فعالیت‌های دسته‌جمعی دور از تعصبات دینی و اعمال بی‌منطق مذهبی و سنتی است! این فعالیت‌ها دارای اصول و ضوابط علمی و منطبق بر استانداردهای اجتماعی و روانشناختی و تربیتی و ویژگی‌های متعادل فردی و جمعی انسان‌ها است و شما می‌دانید و می‌بینید که برای این جعلیات خود چه دم و دستگاه عظیم و عجیبی از تشریفات اداری و ”فنی“ و ”تخصصی“ و ”فوق‌تخصصی“ و ”کارشناسی“ و ... راه انداخته‌اند و علی‌الدوام آن را بسط داده و جهاتی کرده‌اند، حتی در کشورهای مظلوم اسلامی و از جمله در کشور خودان.

و هر روزه و هر ماهه و هر ساله چه هزینه‌های طاقت‌فرسائی را بر دوش این ملت گرفتار هزار مشکل ناشی از تمدن فصد غرب از ماشین گرفته تا ترافیک تا امراض مدرن تا بلایای سیل و خشکسالی تا مرگ و میر و جنگ و تجاوز و غارت همواره می‌کنند. و مگر شما جرأت داری بپرسی آقای سپ‌بلاتر تو در این دنیای سراسر ظلم و فساد و تبعیض و جنایت همکیشان خود چه غلطی می‌کنی؟ و چه غلطی می‌توانی بکنی؟

چرا که به محض پرسیدن این سؤال منطقی، همین بومیان افسون‌زده المپیک و فیفا و مراکز صدور ”سر“ و ”لرد“ و ... سر از تنت جدا می‌کنند.

ظهور شیطان، اکنون در سرتاسر جهان به‌مثابه یک دهکده با کدخدائی شیطان بزرگ، فرصت اندیشیدن را برای عامه، باقی نگذاشته است!

از ذهن همین تمدن فاسد، علی‌الدوام، تبلیغ می‌کنند که میادین ورزشی محل دوستی ملت‌ها و محل بروز صلح و سازش و ارزش‌های انسانی و سجایای اخلاقی و ... است. و شما دید‌ید و می‌بینید که در آغاز و انجام و در تمامی مراحل هر ”رویداد ورزشی“ چه بزک‌های تهوع‌آور از مراسم ”مذهب“ ورزش به‌جا می‌آورند و چه طبل و نقاره‌هائی در کوی و برزن‌های محلات، رادیو و تلویزیون و اینترنت و مطبوعات و فرهنگسراها و باشگاه‌ها و میادین و ورزشگاه‌ها و ... می‌کوبند!

پشت این مراسم و تشریفات چه آدم‌های وازده و از بند تعهد و اخلاق گریخته و بی‌خبر از رنج‌های بشری و بی‌خیال نسبت به تاراج معنویات و پشت‌کرده به حقیقت و خدا، پای می‌کوبند و سرمستی می‌کنند و دسترنج‌های ‌مردمان را مبادله می‌کنند و در عوض نفس دیو و شهوت را در کریستال چک می‌خرند!

در این میانه، از میان این هیاهوی کور و کرکننده غریبان و در انبوه مظاهر خیره‌کننده آنان، ناگهان ذات پلید و خیثاین دیو پوشیده در هزار پوشش رنگارنگ خدعه و تلبیس و نیرگ، جلوه‌گر می‌شود. حیوان چالاک، به‌صورت انسان ایتالیائی‌ که شب و روز در مهد تمدن و فرهنگ جهان راقیه غرب، آداب تربیت نوین جهان غرب را آموزش می‌بیند و مدام بازآموزی می‌شود و ”آپ تو دیت“ می‌گردد و کارگاه می‌بیند و در سمینار علمی شرکت می‌کند و آخرین مقررات و ضوابط سپ بلاتر را در امر ”بی‌طرفی ورزش“ مرور می‌کند، در اوج تلاش دست‌جمعی دو گروه جوان همبازی، به‌منظور حذف حریف و نیل به ”جام“، دست به شریرانه‌ترین عمل غیراخلاقی و غیرانسانی که فقط در چارچوب دنیای غرب و در فرهنگ و تمدن اروپائی قابل توجیه است، می‌زند.

او یعنی جانور ایتالیائی به همبازی خود در اوج یک رقابت و تلاش و هیجان و در چارچوب قواعد مورد توافق در متن فرهنگ غربی، آن هم فیمابین ۲ کشور ”متمدن“ مسیحی که یکی قدمگاه پاپ‌های تاریخ است و آن دیگری قدمگاه مربیان روح جدید بشری از روسو گرفته تا ژان پیاژه تا نوابغ اخیرالظهور و قلم طلائی به سینه تا ...، می‌گوید تروریست!

می‌خواهید من چشمانتان را بمالم! خوب، چشمان را باز کنید. این است فرهنگ و تمدنی که برای نیل به امیال و اهداف پست حیوانی، هیچ عمل زشت و بی‌شرمانه‌ای را ناپسند نمی‌شمارد!

اتفاقی نیست! ابداً اتفاقی نیست! این عین منش و کنش و روش و بینش در بزرگسالان غربی است! وقتی بوش رامسفلد و بولتون به دختربچه فلسطینی که وحشت‌زده از برابر گرازان صهیونیست که خانه و کاشانه‌اش را شخم زده‌اند و پدر و مادر و افراد دیگر خانواده‌اش را کشته‌اند، در بیابان‌های فلسطین فرار می‌کند، خطاب می‌کنند، ”تروریست!“ در واقع در هماهنگی کامل با مارکو ماتراتزی ایتالیائی عمل می‌کنند!

البته بوش و بولتون و رامسفلد برای مطامع شرکت‌های آمریکائی، کودکان عراقی را می‌کشند و مارکو برای دزدیدن جام جهانی، زین‌الدین زیدان را تروریست خطاب می‌کند!

اما زیدان حاضر نیست که از منطق بوش و مارکو تبعیت کند و به خاطر جام و منافع شرکت‌های آمریکائی آبرو و شرف انسانی خود را در بازار مکاره‌داو جونز به فروش برساند!

اینکه گاردین کار زیدان را احمقانه دانسته است، آن فقط در چارچوب فرهنگ تاجرمآبانه انگلیسی که صد البته با آخرین استانده‌های فرهنگ و تمدن غربی که تنها تمدن و فرهنگ ”برحق و مترقی“ بشری است، قابل توجیه است! والا اگر کمترین پسمانده‌ای از جوهر عقل و اخلاق و حیا و مدنیت در دنیای غرب و در انگلیس بود، گاردین و ایندیپندنت می‌بایست به نمایندگی از رسانه‌های غرب اطلاعیه به آخر خط رسیدن و فاتحه فرهنگ و تمدن فاسد غرب را چاپ می‌کردند!

شما به جمله ایندیپندنت نظر بیندازید: ”ایتالیا با حفظ خونسردی در پنالتی حریف را شکست داد و قهرمان شد اما زیدان کنترلش را ا زدست داد و اخراج شد“.

تنظیم این جمله و مفاهیم به‌کار رفته را مرور کنید! خیانت این رسولان فرهنگی و رسانه‌ای را تماشا کنید. این فاسدان تربیت‌یافته در فرهنگ و تمدن منحط و فتنه‌انگیز غرب را!

ایتالیا، خونسردی، حریف، شکست، قهرمان، زیدان، کنترل و اخراج!

آری؛ زیدان برخلاف مسیحیانی مثل شما، نیازی نمی‌بیند که با ظاهر دکلته و بریانتین زده و باقلاده ”سر“، ”لرد“ و ”شوالیه“ و ... با لبخند بی‌شرمانه، جگر مردمان آفریقا و آسیا را بدرد و به جام طلا برسد. زیدان مثل هر مسلمان دیگر به‌دلیل حقانیت مکتبی، تهاجم حیوان وحشی را به دفاع می‌ایستد خواه جام بیفتد، خواه بماند. هیچ‌گاه در تاریخ بشری یک حیوان درنده حتی اگر چندصباحی امپراتوری کند، قهرمان نمی‌شود. با بزک هم نمی‌توان حیوان وحشی را انسان متمدن جا زد. اگر این‌طور بود، برلوسکونی و بلر و دوستان آمریکائیشان، از بوش گرفته تا بولتون در مجامع بشری آفتابی می‌شدند و خود را عرضه می‌کردند!

روزنامه میرر، هرزه‌گوی دیگر از دنیای غرب، خواسته کالای دیگری از فریب فرهنگ غرب را به خورد مخاطبان خود بدهد و نوشته: ”زیدان می‌تواند با سربلندی برای همیشه زمین بازی را ترک کند اما، ماتراتزی هرگز. این مدافع هرگز نمی‌تواند در چشمانمان نگاه کند“.

چرا؟ چون که در فرهنگ غرب، تربیت‌یافتگان این فرهنگ، طبق یک قرارداد اجتماعی، با هم توافق کرده‌اند که کینه و خشم و دشمنی و شقاوت و منویات پلشت و .... خود را پنهان نگهدارند و همواره اشغال را به‌عنوان هدیه آزادی، استثمار ملت‌های دیگر را به‌عنوان دموکراسی، جلوگیری از بالندگی خودجوش ملت‌ها را به‌عنوان پیشگیری شرارت، جا بزند و در بوق و کرنای رسانه‌های جور واجور و دهن‌های آلوده تربیت‌یافتگان خودباخته خود پر کنند. ”مارکو“ خودش را لو داده و با لو رفتن مارکو هر چند ”ایتالیا“ قهرمان شده اما، زین‌الدین زیدان، قهرمان حقیقی میدان، این قهرمانی مسروقه را در ذائقه مسیحیان اروپا تبدیل به کوفت کرده است!

همین روزنامه میرر عمل زیدان را شرم‌آور خوانده اما، عمل مارکو را خلاف ”توافق“ برشمرده است و گفته چون مارکو رعایت مصالح غربی‌ها را نکرده است نباید در چشمان غربیان نگاه کند!

شما خیانت اینها را تماشا کنید! ببینید تا کجا حساب شده و بر طبق ”موازین علمی!“ مفاهیم و استعارات را چینش می‌کنند تا ”جام“ را به‌دست آورند.نکته بسیار مهم در مندرجات رسانه‌های غربی این است که نوشته‌اند:

”ایتالیا با حفظ خونسردی، در پنالتی حریف را شکست داد و قهرمان شد...“

ایندیپندنت، مارکو را همان ایتالیا دانسته است! یعنی مارکو به نمایندگی از ایتالیا به زین‌الدین زیدان گفته تروریست! یعنی ایتالیا مظهر هرزه‌گی است و ایتالیا مسلمان را تروریست می‌داند! چون که زیدان در هیچ عملیات جنگی شرکت نداشته است! این اتهام کشتن مسیحیان به دست زیدان از کجا آمده است؟!

جواب می‌تواند این باشد که چون زیدان مسلمان است و مسلمانان مکتباً تروریست هستند، پس زیدان تروریست است!

در بینش و منش و رش ”علمی“ غربیان، اینها هیچ کدام احمقانه نیست! اما، عمل طبیعی و انسانی زیدان در برابر تهاجم این جانور فاقد تربیت انسانی، عمل بی‌شرمانه تلقی می‌شود! چرا؟ چون که غربیان می‌گویند! مگر ملاک بد و خوب، زشت و زیبا، بی‌شرمانه و اخلاقی و علمی و غیرعلمی، فرهنگ و تمدن غربی نیست؟! مگر در دنیای امروز کسی حق دارد جز این بگوید؟! اگر گفت خودش می‌داند و جان بولتون، این غول بی‌شاخ و دم دنیای غرب!

مگر بوش وقتی که می‌گوید زندان ابوغریب یا گوانتانامو بهترین فضاهای موجود برای عرضه ابعاد انسان‌ساز فرهنگ و تمدن غربی است، کسی جرأت دارد بگوید نخیر این‌طور نیست؟ همین مطلب را بلر راجع به سربازان خبیث انگلیس در عراق می‌گوید و اولمرت راجع به سربازان صهیونیست که بااخلاق‌ترین سربازان کره‌زمین هستند در فلسطین می‌گوید!

همه باید بپذیرند! چطور هولوکاست را همه می‌پذیرند، این را هم همه باید بپذیرند!

این آن منطق بی‌بدیلی است که بعد از رنسانس، براساس جمع‌بندی غربیان از کل دانش بشری از آغاز تاکنون، به بشریت هدیه کرده‌اند! و اگر کسی در جهان امروز بخواهد از این منطق و اصول و موازین آن تخطی کند لابد مدرنیته و مدرنیزم و مدرنیزاسیون و پست مدرنیته و هر چه از این تراژهای ”ترقی“ است را نمی‌خواهد و لابد او پشت به ترقیات بشری کرده است و لابد او نمی‌خواهد از لایه سوراخ‌شده ازن بگذرد و به بهشت برین غربیان که در حوالی جهنم درست شده، برسد!

اما در دنیای غرب، جدای از متن عمومی زندگی غربیان، در گشوده‌ای از جغرافیای غرب، اتفاقاً در خود ایتالیا، بارقه‌ای از مسیحیت به حیاتش ادامه می‌دهد و پاپ رهبر این اندیشه، می‌تواند مورد خطاب واقع شود!

جناب پاپ! آیا به‌نظر شما، بی‌شرم زین‌الدین است یا مارکو؟ جناب پاپ شما فکر نمی‌کنید که عمل رسانه‌های دانمارکی و هلندی و انگلیسی و فرانسوی و ... که چندی پیش به بهانه واهی آمریکا ساخته به‌نام ”تروریسم“ اسلام و مسلمانان را تروریست خواندند و به ساخت آخرین پیامبر خدا و مطید دین مسیحیت که اگر نباشد مسیحیت کان لم یکن می‌گردد، ژاژخائی کردند، زمینه‌ساز علم بی‌شرمانه مارکو آن هم در منظری که چشم یک میلیارد انسان روی کره‌زمین به آن دوخته شده، بوده است؟! آیا دنیای مسیحیت نباید به اخلاقیات پست و غیرانسانی غربیان نقطه پایانی بگذارد؟ آیا وقت آن نرسیده است که کلیسا برای این همه جنایات و تجاوزات و غارتگری‌ها و هرزه‌گی‌های دولت‌های مسیحی و نمایندگان سیاسی و فرهگی و ورزشی و ... آنان صدای اعتراضی بلند کند؟ منطقاً پس انداختن وظیفه دور از عقل و حزم و مال‌اندیشی است تا بدانجا که فردا روزی قنداقه‌های غریبان نقاص جنایات پدران و اسلاف زشت کردار خود را بدهند و بی‌خبران فریاد برآرند که ... .