چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تماشای میوه های سنگی در باغ بی برگی


تماشای میوه های سنگی در باغ بی برگی

باغ سنگی در ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی سیرجان, در استان کرمان واقع است از جاده اصلی سیرجان ـ بافت یک جاده فرعی جدا می شود, چهار کیلومتر جاده خاکی را باید پشت سر بگذارید, در نزدیکی دهستانی به نام بلورد, در روستای میاندوآب به باغ سنگی می رسید

باغ سنگی در ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی سیرجان، در استان کرمان واقع است. از جاده اصلی سیرجان ـ بافت یک جاده فرعی جدا می‌شود، چهار کیلومتر جاده خاکی را باید پشت‌سر بگذارید، در نزدیکی دهستانی به نام بلورد، در روستای میاندوآب به باغ سنگی می‌رسید.

● دریچه‌ای به باغ بسیار سنگ

باغ درویش‌خان، فصل ندارد. نه بهار، نه تابستان، نه پاییز و نه زمستان؛ درخت‌هایش همیشه بار دارند، شاخه‌هایشان همیشه سنگین است، بی‌آن که نهری از میانشان بگذرد، بی‌آن که برگی داشته باشند، بی‌آن که میوه‌های رسیده‌شان از شاخه‌ها پایین بریزند.

باغ درویش‌خان دیوار ندارد. باغبانش دل‌نگران نبوده که شاید غریبه‌ای از راه برسد و میوه‌های باغش را بچیند و در این سال‌ها غریبه‌ای هم طمع نکرده برای چیدن میوه‌هایش چرا که، میوه‌های باغ پیرمرد، قلوه سنگ‌ها بزرگ و سنگینند.

حالا دیگر پنج سال از مرگ درویش‌خان اسفندیارپور می‌گذرد، اما هنوز هم گاهی اگر تا ۴۰ کیلومتری سیرجان به سمت بافت در استان کرمان بروی و آنجا میان درخت‌های خشک تنها شوی، اگر همان وقت بادی بوزد و بوی خاک را با خود بیاورد، اگر درخت‌های بی‌برگ طلسمت کنند، اگر غربت باغ سنگی بگیردت، آن وقت است که حس می‌کنی درویش‌خان هنوز زنده است و آن قبر کوچک در باغ، قبر او نیست و پیرمرد باید جایی همان نزدیکی باشد و در سکوت، احتمالا خیره شده به سنگی تا سبک و سنگینش کند و سر در بیاورد که می‌ارزد جزئی از میوه‌های باغش باشد یا نه.

درباره باغ سنگی و دلیل ساخته شدنش روایت‌های مختلفی نقل شده است که نزدیک‌ترین شان به حقیقت می‌گوید پیرمرد روزگاری در سیرجان زمین داشته است، اما در ماجرای اصلاحات اراضی، زمین‌هایش را از دست می‌دهد و بعد اعتراضش را قلوه‌سنگ‌هایی می‌کند آویخته بر شاخه‌های درختان خشک باغش.

هر آدمی خشمش را یک جور تخلیه می‌کند؛ خشم یکی، درهم کوبیدن و شکستن می‌شود، خشم دیگری فریاد، خشم آن یکی مشت و خشم کسی هم، هنری که می‌شکفد، میوه می‌دهد و باغی بی‌فصل می‌شود مثل باغ سنگی درویش‌خان که حالا محبوب خیلی از گردشگران است و آنها را می‌کشاند تا باغ که صاحبش مدت‌هاست دیگر نیست.

این باغ اثری هنری است که پشت دیوار گالری محصور نشده و هر کس به دهستان بلورد سیرجان برود می‌تواند به آنجا هم سری بزند و هنر دست درویش‌خان را از نزدیک ببیند.

باغ سنگی، مجسمه‌های شنی و یخی و حصیری و خیلی از آثار هنری خلاقانه دیگری که در سراسر دنیا ساخته می‌شوند و شاید حتی هزینه زیادی برای ساخت‌شان صرف نشده باشد، می‌توانند هزاران گردشگر را هر سال به خود جذب کنند و گاهی حتی برای آنها از آثار تاریخی چند هزارساله سرگرم‌کننده‌تر باشند.

گرچه این نوع آثار در کشورهای دیگری که مساله جذب گردشگران را جدی گرفته‌اند، زیاد دیده می‌شود و هر روز هم شمارشان افزایش می‌یابد، در کشور ما تعدادشان بسیار اندک است و کمتر به آنها توجه می‌شود و هنوز هنرمندان ترجیح می‌دهند آثارشان را در نمایشگاه‌ها و گالری‌ها محصور کنند.

فکر نکنید که ساختن باغ بی‌حساب و کتاب بوده. تقریبا بیشتر سنگ‌ها داستانی دارند؛ مثلا می‌گویند که هر وقت اتفاق مهمی در زندگی او می‌افتاد سنگی به درخت‌ها آویزان می‌کرد.

اهالی یادشان هست که وقتی نوه درویش‌خان به سربازی رفت، سنگ گردی به درختی آویزان کرد که شبیه یک کله تراشیده شده بود.

درباره سوراخ سنگ‌ها که طناب‌ها و سیم‌ها از آنها رد شده و سنگ‌ها را به درخت‌ها آویزان کرده هم داستان‌هایی گفته شده.

بعضی‌ها می‌گویند که درویش خان خودش آنها را سوراخ می‌کرد چون اهالی آشنا به منطقه، سنگی سوراخ‌دار در کوه ندیده‌اند، آن هم سوراخ‌هایی به این بزرگی که بشود طناب و سیم از آنها رد کرد.

سرانجام درویش‌خان، فروردین۸۶ در ۹۰ سالگی درگذشت و در همان باغ سنگی‌اش دفن شد.

می‌گویند که بعد از مرگ درویش خان یکی از درخت‌ها به زمین افتاد و آنقدر سنگین بود که چند نفر کمک کردند تا دوباره سر پا شود، کاری که خان خودش به تنهایی انجام می‌داد.

پرویز کیمیاوی در سال ۱۳۵۴ فیلمی ساخت با عنوان باغ سنگی، این عکس درویش​خان از همان فیلم ۳۷ سال پیش است.

جالب این‌ که این فیلم توانست برنده جایزه خرس نقره‌ای جشنواره فیلم برلین شود.

مریم یوشی‌زاده