پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

توضیحات کرباسچی پیرامون بخشی از خاطرات منتشره سردارصفوی


توضیحات کرباسچی پیرامون بخشی از خاطرات منتشره سردارصفوی

در مورد انتصاب فرمانده ی لشگر امام حسین ع بعد از شهید خرازی تا آنجا كه من به خاطر دارم اتفاق در شهرك لشگر امام حسین ع همان محل انرژی اتمی كه اشاره كرده اند در نزدیكی آبادان بود در حالی كه در نوشته طوری عنوان شده كه گویا در نزدیكی استانداری بوده كه من و جناب آقای روحانی از استانداری به آنجا رفته ایم و

در پی درج قسمتی از مطالب جلد دوم* از كتاب خاطرات سردار رحیم صفوی كه به خاطراتش از دوران جنگ تحمیلی و حضور وی در استان اصفهان اختصاص داشت، غلامحسین كرباسچی با یادآوری چگونگی انتصابش به عنوان استاندار اصفهان به خبرنگارایسنا گفت:« امام خمینی (ره) با هدف حل مسائل اختلافی استان اصفهان من را به عنوان استاندار به این استان فرستادند تا استان را به سمت كار و فعالیت سوق دهم كه البته ناموفق هم نبودم و از اواخر سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۶۸ در این استان بودم و بیشترین پشتیبانی از جنگ و بعد از آن بیشترین سازندگی و توسعه در استان اصفهان رخ داد. به نحوی كه عمران و آبادانی این استان به عنوان الگویی برای عمران و آبادانی دیگر استان‌ها از جمله تهران محسوب شد.»

وی در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس تاریخ خبرگزاری دانشجویان ایران، با بیان این مطلب و با اشاره به آن بخش از كتاب خاطرات سردار صفوی كه در آن به مراسم معارفه علی زاهدی به عنوان فرمانده‌ی جدید لشگر امام حسین (ع) اصفهان اختصاص داشت، گفت:« در این نوع خاطره‌گویی‌ها آن هم بعد از حدود ۲۰ سال معمولا خطاها زیاد است و اگر عمدا نباشد، خیلی وقت‌ها جزییات را افراد اشتباه می‌گویند، لذا شاید بهترین روش برای تحقیق تاریخی از این نوع تحقیقات و بازگویی تاریخ، خاطره‌گویی جمعی با حضور افراد حاضر در صحنه‌ها باشد.»

وی افزود:« در مورد انتصاب فرمانده‌ی لشگر امام حسین(ع) بعد از شهید خرازی تا آنجا كه من به خاطر دارم اتفاق در شهرك لشگر امام حسین(ع) (همان محل انرژی اتمی كه اشاره كرده‌اند) در نزدیكی آبادان بود در حالی كه در نوشته طوری عنوان شده كه گویا در نزدیكی استانداری بوده كه من و جناب آقای روحانی "از استانداری به آنجا رفته‌ایم و..." و آنچه من به یاد دارم قضیه اینطور بود كه بعد از شهید خرازی عده‌ای از فرماندهان گردان كه برخی شهید شده‌اند ولی برخی هستند و برخی از فرماندهان دیگر لشگر از جمله جناب آقای ابوشهاب، جناب آقای حاج حسین رضایی وبرادر دیگری مشهور به حاج حسین تانك و سید موسوی نظراتی در مورد فرماندهی محترم سپاه وقت و حضرت امام(ره) منتقل كنیم و نوعی اعتراض در مسموعات آن موقع مطرح بود من و جناب آقای روحانی و حضرت آیت‌الله طاهری هم آن موقع درهمان موقعیت لشگر و نزدیك آبادان بودیم كه آقای صفوی از طرف فرماندهی سپاه برای معرفی آقای زاهدی آمده بودند در جلسه‌ای كه نشسته بودیم من كه اصولا زیاد مداخله نمی‌كردم و حرفی نمی‌زدم ولی جناب آقای روحانی فرمودند منظور ما حفظ روحیه‌ی لشگر و وحدت و یكپارچگی آن است و ما دل‌مان برای لشگر و نیروهای مخلص آن می‌سوزد و اصولا جمله‌ای كه ایشان نقل كرده‌اند به هیچ‌وجه مطرح نشد و كلا از فرهنگ كلامی حضرت آقای روحانی كه معلم بزرگ اخلاق و معنویت برای همه هستند این نوع سخن گفتن به دور است نمی‌دانم چطور در ذهن ایشان چنین جمله‌ای جا گرفته؟»

وی یادآور شد:« بعد از صحبت آقای روحانی هم ایشان شروع كردند به تعریف آقای زاهدی و اینكه ما خودمان به ایشان زیاد سفارش كرده‌ایم و مواظب حفظ وحدت نیروهای لشگر و دلگرمی آنها هستیم و خلاصه توجیهاتی كردند كه نهایتا هم آقای روحانی پذیرفتند و دیگر سخنی رد و بدل نشد نمی‌دانم، این نوع ذهنیت و تغییرات چطور در خاطره‌ی ایشان مانده است؟»

وی اضافه كرد:«اصولا در آن زمان فضا و موقعیت لشگر امام حسین(ع) و اصفهان و آقای طاهری و آقای صفوی اینگونه نبود كه ایشان اینطور صحبت‌هایی بكنند و چنین پرخاش‌هایی را روا دارند.»

كرباسچی با اشاره به فرمایشات حضرت امام (ره) كه همواره نظامیان را از دخالت در امور سیاسی برحذر می‌داشتند، گفت: «مطابق این فرمایشات نظامی‌ها همواره باید در عرصه‌های نظامی فعالیت كنند و در آن دوره نیز باید این چنین می‌بود.»

وی اضافه كرد: «آقای صفوی برخلاف آنچه در كتاب خاطرات‌شان آورده‌اند آگاهی كاملی نسبت به ارتباطات بین من، حضرت آیت الله طاهری و سایرین نداشتند. كار من اداری بود و من به عنوان استاندار مدیر اداری استان اصفهان بودم و اصفهانی و جزو افرادی كه شمرده‌اند نبودم در حالی كه شاید ایشان در ذهن‌شان به دلیل حضور طولانی من در اصفهان مساله به گونه‌ای دیگر شكل گرفته است. بنابراین می‌توان گفت كه این بخش از خاطرات یاد شده بدون درك صحیح از جایگاه و دیدگاه من، آقای نوری و آیت‌الله طاهری منتشر شده است.

دیدگاه من در آن موقع در بسیاری موارد با دوستانی كه شمرده‌اند متفاوت بود، من خود عضو حزب جمهوری در تهران بودم و در آنجا كار می‌كردم. البته جو حزب اصفهان آن موقع با جو تهران كاملا متفاوت بود و گرایش‌هایی از محافل ویژه منتسب به انجمن حجتیه در آنجا وجود داشت كه باعث مشكلاتی شده بود و اتفاقا آنها مداخلاتی قبل از من در امور اداری و سیاسی استان داشتند كه باعث عدم ثبات مدیریت استان شده بود و گاهی عمر كاری استاندار تا حدود یكی دو ماه كاهش پیدا كرده بود و علت مداخله‌ی امام (ره) نیز همین اهتمام ایشان به ایجاد مدیریتی با ثبات و مستقل بود كه گرایش سیاسی ویژه‌ای را در امور اجرایی دخالت ندهد.»

كرباسچی با یادآوری اینكه در آن مقطع به عنوان استاندار چند بار از امام (ره) درخواست واگذاری سمتم را كردم و ایشان نپذیرفتند، خاطرنشان كرد: «امام (ره) در پاسخ من فرمودند "در اصفهان بمانید" و من تا پایان حیات ایشان در این استان بودم و وضعیت استان در آن زمان و آنچه كه امروز است معلول كارهایی است كه در آن زمان انجام گرفت یا پی‌ریزی شد.»

گفتنی است آن بخش از كتاب خاطرات سردار رحیم صفوی كه دوشنبه هفته‌ی جاری در یكی از روزنامه‌ ها درج شده بود به این شرح است:

«نیروهای انقلابی و سیاسی شهر(اصفهان) از همان ابتدا به دو گروه تقسیم‌ می‌شدند: یك گروه نزدیك به مرحوم آیت‌الله خادمی بودند كه بعضی از آنها سابقه انقلابی و همراهی با امام (ره) و شهید بهشتی را داشتند و از جمله بنیانگذاران دفتر حزب جمهوری اسلامی در استان اصفهان بودند و به تبعیت از دفتر مركزی در تهران قرار داشت و به فعالیت‌های خود ادامه می‌دادند. تفكر مقابل یا گروه مخالف آنها نیروها و افرادی بودندكه با آیت‌الله طاهری در اصفهان ارتباط داشته و هماهنگ بودند.

افرادی چون؛ آقای شیخ عباسعلی روحانی، حجت‌الاسلام عبدالله نوری، آقای قمصری، آقای عطریانفر، آقای كرباسچی و آقای ساطع از آن جمله بودند. طیف مزبور به عنوان یك جناح مخالف علیه حزب‌جمهوری اسلامی و موسسین اصلی آن در تهران و اصفهان دست به تبلیغ و فعالیت می‌زدند. شهر اصفهان میدان تاخت و تاز این گروه بود و مواضع ایشان نه دوستانه بلكه خصمانه بود و در سخنرانی‌ها صریح و بی‌پرده علیه مسئولین حزب سخن می‌گفتند و بعضی از طرفداران آشكارا به شهید بهشتی اهانت می‌كردند. افرادی كه نام بردم با نفوذی كه بر بیت آیت‌الله طاهری امام جمعه اصفهان داشتند، در كارهای دولتی و اداری و انتصاب و تعیین مدیران اجرایی مراكز مختلف استان دخالت كرده و از نیروهای همفكر خودشان در پست‌های مدیریتی استفاده می‌كردند. البته شخص آیت‌الله طاهری فردی انقلابی و زندان ‌كشیده بود و فرزند عزیزش در جبهه‌های جنگ در منطقه چزابه شهید شد و در طول سال‌های دفاع مقدس آیت‌الله طاهری بارها در جبهه‌های جنگ حضور داشتند اما مشكل اساسی وی این بود كه از خود استقلال رای نداشت و تحت تاثیر افكار آقایان حجت‌الاسلام عباسعلی روحانی و حجت‌الاسلام عبدالله نوری قرار می‌گرفت.

این وضعیت حتی در دوران جنگ و سال‌های دفاع مقدس وجود داشت، خاطرم هست كه بعد از شهادت حاج حسین خرازی، در سال ۶۵ فرمانده لشگر امام حسین (ع)، برادر محسن رضایی كه در آن زمان فرماندهی كل سپاه را به عهده داشت به من گفت: آقای علی زاهدی را به عنوان فرمانده جدید لشگر معرفی كنید و خوب است كه از ‌آیت‌الله طاهری هم در معارفه فرمانده لشگر دعوت به عمل آورید.

من هم تلفنی از آقای طاهری دعوت كردم كه برای معرفی فرمانده جدید به ساختمان انرژی اتمی كه محل استقرار لشگر امام حسین بود بیایند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.