یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

مراد از تعریف دین


مراد از تعریف دین

دین حب است، تسلیم است، عبودیت است، اسلام است، عهد است، اینها همه درست است اما تعریف نیست. اگر اقوال و اعمال دینی دیندار را هم در نظر آوریم و وصف کنیم باز آن وصف را نمی‌توان تعریف …

دین حب است، تسلیم است، عبودیت است، اسلام است، عهد است، اینها همه درست است اما تعریف نیست. اگر اقوال و اعمال دینی دیندار را هم در نظر آوریم و وصف کنیم باز آن وصف را نمی‌توان تعریف دین دانست. مردم شناسان و جامعه شناسان و روانشناسان و فیلسوفان معمولا از بیرون به دین نگاه می‌کنند و هر یک از طریقی خاص می‌کوشند اوصاف کلی آن را به دست آورند. حاصل جمع و خلاصه اوصافی را که این طوایف گرد آورده‌اند می‌توان در دو کلمه خلاصه کرد وگفت که دین اعتقاد به امر قدسی و عمل به احکام دینی و مناسک مقرر است ولی مشکل درک معنی اعتقاد و مخصوصا اعتقاد به امر قدسی است. امر قدسی چیست و ما چگونه و از چه راهی به امر قدسی و متعالی می‌رسیم و به آن ایمان می‌آوریم. آنکه فی المثل منشا اعتقاد به دین را ترس می‌داند از امر قدسی چیزی می‌فهمد و آن‌که بشر را فطرتا موجود دینی می‌شناسد امر قدسی در نظرش چیز دیگر است. پیش از آن‌که دین را تعریف کنیم باید بدانیم بشر با دین چه نسبتی دارد. اگر نسبت بشر با دین و بی‌دینی مساوی است واین نسبت اتفاقا برقرار شده است در واقع آنها دو موجود مستقل از یکدیگرند و بشر با نگاهی که از بیرون به دین می‌اندازد می‌تواند تا حدی آن را درک کند. اما گر خمیره آدمی با دین سرشته شده باشد در شناخت دین وجود شخص دیندار نیز در میان است و با نظر به دین به عنوان امر بیرونی نمی‌توان به تحقیق در آن پرداخت. با این بیان در حقیقت تصدیق کرده‌ایم که دین به ما تعلق ندارد بلکه ما به دین تعلق داریم و متعلق چگونه می‌تواند امری را که به آن تعلق دارد تعریف کند.