جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به كارنامه نیروهای چند ملیتی در مأموریت افغانستان


نگاهی به كارنامه نیروهای چند ملیتی در مأموریت افغانستان

همانند عراق دراینجا نیز آتش ناامنی, دامن آمریكایی ها راگرفته است به همین دلیل خانم رایس بیش ازدیگران فرماندهان ناتو را شماتت وحتی تهدید می كند این درحالی است كه فرمانده ناتوهمچنان ازكاخ سفید ودولت های خط مقدم, برای شكست طالبان و تأمین امنیت در افغانستان فرصت می خواهد

موقعیت ناتو درافغانستان چندان تفاوتی باوضع ماشین جنگی بوش در عراق ندارد. اكنون بیش از یك سال از زمانی كه ناتو رهبری نیروهای بین المللی را دراین نقطه بحرانی دردست گرفت می گذرد. موج ناامنی به صورت همه گیر درحال پیشروی ازسمت جنوب وشرق به نواحی مركزی وقلب افغانستان است. رشته حمله های انتحاری اخیر در مراكز استقرار نیروهای دولتی و اردوگاه های نظامیان خارجی زنگ هشدار جدی به كسانی بودكه هنوز به امید بازگشت امنیت زیر چتر ناتو دل خوش كرده اند.

همانند عراق دراینجا نیز آتش ناامنی، دامن آمریكایی ها راگرفته است. به همین دلیل خانم رایس بیش ازدیگران فرماندهان ناتو را شماتت وحتی تهدید می كند. این درحالی است كه فرمانده ناتوهمچنان ازكاخ سفید ودولت های خط مقدم، برای شكست طالبان و تأمین امنیت در افغانستان فرصت می خواهد.

فرماندهان ناتو در افغانستان، امیدوارند كه افزایش نیرو، آنان را به آغاز عملیات بیشتر و گسترده تر علیه طالبان قادر سازد. فرماندهان ناتودرآخرین اقدام ، درخواست اعزام نیروی بیشتر و اعطای كمك های مالی تازه به دولت كرزای را كردند . رایس این خواسته آنها را نیز با كمك حلقه شریكان اروپایی آمریكا امكان پذیر ساخت.

اما با وجود آن كه كشورهای عضو ناتوپذیرفتند كه اعزام نیروی تقویتی لازم است، ولی تمایلی به استقرار بیشتر منابع خود در این بخش خطرناك از افغانستان نشان نمی دهند و جالب تر این كه در اغلب موارد این كشورها حتی با تغییر وظایف سربازان شان و اعزام آنها از مناطق امن تر به خط مقدم جنگ در جنوب موافقت نكرده اند.

اگر ازاین منظر به جبهه جنگ افغانستان نگاه شود، نیروهای بین المللی دراین بحران بخشی ازمشكلات ساختاری ائتلاف حاكم برعراق را به ارث برده است. در رأس هرم مشكلات، بحث نبود نیروهای رزمجو و آماده جنگ قرار دارد. به عبارتی درافغانستان نیز مسأله بزرگ بلوك نظامی غرب، این است كه چه كسانی پس ازاین همه تلفات وكشتارحاضربه حضور درمیدان جنگ خواهند شد؟

این نگرانی نیز به طور جدی وجود دارد كه تعداد سرباز تقاضا شده، اصلاً اعزام نشوند و نیروهای یاری امنیتی (ایساف)، باید با ناوگان از نفس افتاده خود مأموریتش را انجام دهد. به عبارتی معمای بزرگ این است كه هنوز معلوم نیست كه این نیروی تازه نفس و حیاتی، چگونه و از كجا باید تأمین شود.

● نخستین نشانه های ناكامی

برای نخستین بارزنگ ناكامی ناتو درآستانه اجلاس جهانی این سازمان در ریگا به صدا درآمد. البته پیش ازآن نیز فرماندهان ناتو از كمبود نیروی ذخیره و هلیكوپتر و برخی تجهیزات شكایت داشتند. اما به صورت نمادین این اجلاس برشكست مأموریت ناتو مهر تأیید نهاد. از آلمانی ها تا ایتالیایی ها اقرار كردند كه مأموریت ناتو در افغانستان دچار بحران است. اما توجیه مشترك آنها این بود كه قوای ناتو در افغانستان از لحاظ ساختاری و نیروی انسانی برای چنین جنگی آمادگی نداشت .

ناتو اكنون در افغانستان حدود ۴۰ هزار نفر نظامی خارجی - ۲۰ هزار نفر آمریكایی و ۲۰ هزار نفر سربازان و افسران ناتو و متحدین آن در چارچوب ایساف ـ نیرو گردآورده است.

اما عجیب است كه همانند عراق یك معادله معكوس میان میزان پدیده ناامنی با فرآیند تصمیم های ناتو، برقرارشده است. یعنی هرگامی ناتو به جلو برداشت شعله های بحران بیشتر زبانه كشید. چنان كه توافق سران ناتو دراجلاس ریگا در مورد اعزام نیروهای تازه، درافغانستان كاری پیش نبرد. اكنون كه نزدیك دوماه از این اجلاس می گذرد، تردیدها نسبت به این كه این سازمان تنها با اتكا بر اقدام های نظامی بتواند مشكلات امنیتی افغانستان راحل كند، بیشتر شده است.

در یك مرحله، صدراعظم آلمان پیشنهاد تازه ای دادكه برخی رجال افغان نیزاستقبال كردند. طرح مركل شامل تدوین استراتژی نو در ابعاد نظامی و اقتصادی برای سامان امورامنیتی ومعیشتی افغانستان می شد.

اما نكته جالب دربازتاب طرح مركل، این بودكه استراتژی قبلی برای افغانستان را آمریكا و انگلیس تنظیم كرده بود. به همین جهت آلمان و فرانسه در اجلاس ریگا تمایلی برای اعزام نیرو به جنوب افغانستان نشان ندادند. به ظاهر بوش و بلر از این شانس برخوردار بوده اندكه ذهن رقیبان داخلی آنها بر بحران عراق مشغول است وچندان فرصت پرداختن به ماجرای افغانستان را نیافته اند. اما درمقابل، آنها با چالشی كه هنوز ابعاد عمیق آن ناپیدا است در درون جبهه غرب روبه رو هستند. باید منتظر ماند تا با آشكارشدن دامنه شكست ناتو، این رشته از اختلاف ها نیز گریبان دو رهبر انگلوساكسون را بگیرد.

● واقعیت هایی كه برزبان نمی آیند

پرسش جدی دركارنامه یك ساله ناتو این است كه آیا به راستی تنها مشكل كمبود امكانات و ضعف نیرو موجب ناكامی ناتو وتوقف ماشین جنگی بزرگترین سازمان امنیتی غرب دراین نقطه آسیای مركزی شد ؟ یا آن كه این اتفاق عوامل دیگری غیر از آنچه امثال رایس می گویند داشته است؟

بی گمان جبهه مقابل ناتو وآمریكا از پدیده ترس این نیروها و اختلاف درونی سازمان ناتو بیشترین بهره رابرای تاخت وتاز دوباره درصحنه افغانستان برده است. اما پاسخ واقعی چالش های ناتو، در سؤالی نهفته است كه ستادمركزی نیروهای ائتلاف حاضربه شنیدن و اندیشیدن به آن نیست. آن سؤال آزاردهنده این است كه چرا بهبودی در اوضاع اجتماعی واقتصادی افغانستان به عنوان زیرساخت بحث امنیت این كشور پدید نیامد و چه چیزی سبب شد تا طالبان باهمان شعار برقراری رفاه وامنیت، دوباره وارد صحنه شدند. چرا ناتو وآمریكا دست متحد آشنای خود دراسلام آباد را در تشویق و تجهیز دوباره طالبان و به تزلزل كشاندن حكومت كرزای باز گذاشتند .

شاید طنزآمیز ترین بخش ماجرا این باشدكه فرمانده ناتو و یا رابرت گیتس درسخنان آتشین خود ازمماشات وكوتاهی دولت مشرف درمقابله باطالبان اعتراض سردادند. پرسش بهت آور افكارعمومی دراین ماجرا این است كه به راستی آیا دستگاه های اطلاعاتی آمریكا و ناتو ازائتلاف مشرف باطالبان بی خبر بودند و نمی دانستند طالبان در پاكستان نه تنها پناهگاه دارند، از پایگاه های آموزشی و مراكز سیاسی و فرماندهی لجستیك نیز برخورداربودند.

دولتی بادستان خالی: اما قصه ناكامی آمریكا وغرب درافغانستان از یك خلف وعده بزرگ شروع شد. خلف وعده یا خیانت به دولتی كه با اراده وپشتوانه سیاسی آنها واردكابل شده بود. آنها دست كرزای را با ندادن كمك هایی كه باید می دادند بستند و گریبان او رادرچنگ جامعه فقیر افغان گرفتاركردند. پنج سال پیش مردم افغانستان از حضور جامعه بین المللی بااین امید كه تعهدات بین المللی ضامن تأمین صلح، امنیت و دموكراسی خواهد بود، استقبال كردند؛ آنان وعده آمریكا مبتنی بر « طرح مارشال برای افغانستان» را جدی تلقی كردند. اما طرح مارشال هنوز از قفسه مصوبات كنفرانس برلین خارج نشده است.

بنابراین اكنون كه زمان حسابرسی درمیدان بحران فرارسیده است، باید به یادآوردكه جامعه جهانی برای بازسازی افغانستان وعده هایی داده بود كه مردم افغانستان را سخت امیدوار ساخته بود ؛ ولی این وعده های بلند بالاهیچ كدام تحقق نیافته است. به تعبیر دوستان كرزای، روند «بازسازی» آن قدر كند ، ناموفق و بیمار است كه مشكل است بتوان آن را بازسازی خواند ؛ بخصوص از دید توده مردم كه هیچ گشایشی در زندگی خود حس نمی كنند.

● هنجارشكنی حافظان صلح وتقویت روحیه بیگانه ستیزی افغان ها:

كارنامه اجتماعی نیروهای ائتلاف در۴ سال حضور نظامی درافغانستان كارنامه ای پر اشتباه وآمیخته به رفتارهای مغایر فرهنگ وسنت های اجتماعی این كشوراست. می توان گفت كه آمریكایی ها ازهمان سوراخی گزیده شدند كه روس ها دودهه پیش درافغانستان شكست خوردند. آنهاهیچ یك ازظرافت های فرهنگی و مذهبی این كشور را در تعامل خود حفظ نكردند. نتیجه این بی اعتنایی و ندانم كاری یك فاجعه بود. رسوایی هایی كه دراثر رفتار اهانت آمیز سربازان آلمانی با جسد افغان ها یا برخوردهای خشن و اهانت آمیز نیروهای آمریكایی ، ارتكاب جرایم گوناگون ازسوی نیروهای ناتو همگی دست به دست هم داد كه از لشگر حافظان صلح، سیمای یك نیروی بی ضابطه و بی اخلاق ساخته شود .

بحران اخلاقی - انسانی دیگری آنجا بروز كردكه ناتو به حمله های بدون ضابطه دست زد. حمله هایی كه سبب مصدوم شدن و آواره شدن اهالی شهرها و روستاهای بسیارشد. پیامد همین رشته ازحمله های كور بود كه انگیزه های مخالفت با حضور نیروهای خارجی را تشدید بخشیده و زمینه نفوذ دوباره طالبان را فراهم ساخت.

محمد بخشنده


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.