پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
نوآوری های فکری ملاصدرا از نگاه فقه
نشست علمی ظرفیتهای روش فقهی ملاصدرا در پاسخ به مسائل جدید با سخنرانی حجتالاسلام دکتر احمد مبلغی، رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی ۱۳ بهمن برگزار شد. این نشست که از سلسله نشستهای وجوه سیاسی حکمت متعالیه بود، همچون سایر نشستهای این سلسله از جمله ا هداف تبیین فلسفه فقه سیاسی ملاصدرا و نیز تأسیس فلسفه سیاسی ـ اسلامی و همچنین تبیین فلسفی انقلاب اسلامی با حضور جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد. آنچه میخوانید بخشهایی از سخنرانی مبلغی در این نشست است.
پیش از ورود به بحث باید توضیح و تبیینی نسبت به ظرفیتهای روشی داشته باشیم. سخن از ظرفیت، گستردهترین واژهای است که همه چیز را توضیح میدهد. از این نظر مبانی کلامی هم میتواند یک روش باشد، حتی اندیشههای کلی نیز یک ظرفیت است یا یک ظرفیت اندیشگی است. با لحاظ این نکته باید گفت ما دو نوع اندیشه داریم که اینها در مرحله ماقبل روش هستند و موثر در روش هستند و تا این دو سنخ اندیشه شکل نگیرد روش در جایگاه بیپناهی شکل میگیرد یعنی متکی به چیزی نیست و از یک خاستگاه هوشمندانه برنخاسته و واجد عناصر منقحی نیست. این دو روش باید از این دو سنخ اندیشه برخاسته باشد تا بتواند آنچه هدف یک علم است را برآورده سازد. متاسفانه ما با دو نقص و کاستی در روششناسی دینی مواجه هستیم که عبارتند از: نبود نگاه روششناختی و فقدان اندیشههای متقدم بر روش و موثر در روش. ما یا اینها را نداریم یا اگر هم داریم غیرعلمی هستند.
این دو سنخ اندیشه، اندیشههای واجد اقتضائات منطقی استدلالی و نیز اندیشههای واجد اقتضائات بازتابی ـ ذهنیتی هستند. اندیشههای واجد اقتضائات منطقی استدلالی همان است که عمده آن را مبانی کلامی تشکیل میدهد. این مبانی در صورت وجود داشتن یا مورد توجه و استدلال قرار گرفتن، اقتضائاتی دارند که منطقی استدلالی هستند و ما در رصد کردن مبانی کلامی و استدلال ورزیدن برای تولید و تنقیح عناصر روشی کاری نکردهایم مگر جسته و گریخته.
دسته دوم، اندیشههایی هستند که دارای اقتضائاتی هستند که بازتابی و ذهنیتساز هستند و به صاحب اندیشه بازتاب میدهند. در سه محور میتوان این بازتابها را تعریف کرد؛ اول ایجاد قدرت برای درک درست از مراد و شرع، دوم جهت بخشی، یعنی مطالعات را به یک سمت و جهتی هدایت میکنید و غایتگرا میشوید؛ به خلاف فتواهای غایتمند و سوم انسجام بخشی، یعنی فتواهای شما مجمع الجزایر پراکنده از هم نیستند که بیارتباط از هم باشند بلکه فیمابین این فتواها یک انسجام در جهت خاص ایجاد میشود.
ملاصدرا بحثهای فقهی یا روشی چندانی ندارد، اما ما میتوانیم از حیث فقهی و روش فقهی به سراغ این دو سنخ از اندیشههای ملاصدرا برویم که در صورت فعال بودن، ما را به روش یا منظومهای از عناصر روشی خواهند رساند که اگر این منظومه را به فقه تزریق کنیم، فقهی بارور، پاسخگو، اجتماعی، منطقی و منجسم ایجاد خواهد شد که باید به سراغ اندیشههای او برویم و آن را باور کنیم و اقتضائات آن را از حیث استدلالی و نیز بازتابی مورد مطالعه قرار دهیم.
فقیه معاصر باید قدرت استدلال و بازتاب را رصد کند و به فقه امروزی تزریق کند.
چون ذهنیت ملاصدرا منسجم است بنده در اینجا بیشتر به دنبال رصد آن ذهنیتهایی هستم که در صورت تزریق آن به فقه، فقه دچار انسجام خواهد شد.
اگر بخواهیم به ذکر برخی از اندیشههای نوآورانه ملاصدرا بپردازیم یکی از آن موارد این است که ملاصدرا دارای نظریه درخصوص مدینه فاضله است که این نظریه عمدتا در سنخ دوم جای میگیرد که اگر داشت ذهنیت پیدا میکند و اگر پیدا کرد فقه را در جهت هوشمندانه هدایت میکند.
ملاصدرا درباره مدنیت و تمدن نظریهاش این است که یک مدینه فاضله دارای مولفههایی چون: حکمتها، آداب، اخلاق و مواعظ است. ملاصدرا نهتنها نسبت به مدینه فاضله نظریه دارد بلکه در هر یک از این مولفههای مدنیت اسلامی یا فاضله نیز نظر دارد. وی حتی به منابع فقه سیاسی چون سیاستهای شرعی و عقلی نیز نظر دارد. وی نسبت به علم و خروجی علم یعنی حکمت نیز نظریه دارد. برای نمونه ملاصدرا علم دینی و غیردینی(نه ضد دینی) را به رسمیت میشناسد و هر علمی را دارای شرافت ذاتی میداند. وی علم را لذتبخش دانسته و لذیذترین علمها را علم به خداوند و صفات وی میداند.
دومین مطلب ملاصدرا در این باب داشتن نظریه در پیوند معنویت و فعالیتهای دنیوی و دنیایی است. نظریه ملاصدرا در این خصوص، علم مکاشفت و علم معامله و حسن خلق و حسن سیاست است و تقرب در یک جامعه مدنی اسلامی را این علوم دانسته و فضائل مقرب الیالله میداند.
سومین اندیشه نوآورانه ملاصدرا توجه به بخشهای تاریک مانده فقه است. در پاسخ به این سوال که بشر تا چه حد توانسته به شریعت دست پیدا کند؟ میتوان گفت این یک نظریه تاریخی است و به نظر میرسد علمای اهل سنت، توانستند بخشی از فقه را رسمیت بدهند، ولی فقه ما ناظر به فقه اهل سنت است، فرصتها کم و خفقانها زیاد است و متاسفانه فرصتی نبود که به بخشهای تاریک مانده فقه بپردازند. مثلا به خیر یا عدل در فقه کم پرداخته شده؛ در حالی که در قرآن کریم بدان سفارش شده است، اما مرحوم ملاصدرا در این دو زمینه بحث دارد. این نظریه او میتواند در بخشی که به فقه جهت میدهد، قرار گیرد. مثلا نگاه وی بهخیر این است که خیرات ۳ دستهاند: خیر نافع، زیبا و لذیذ. راحتی خیر لذیذ در حال است، نافع در آینده و جمیل در هر حالی. کمتر فقیهی است که این گونه نگاهی داشته باشد.
نسبت به هر یک از اینها نیز وی دیدگاه دارد. مثلا زیبایی. وی در این خصوص بر این باور است که جمال برای دنیاست و همان خیری است که فقه بدان امر کرده است. وی بین زیبایی و معنویت رابطه برقرار میکند. ملاصدرا میگوید: توجه خداوند نسبت به حاجات و خواستههای زیبا(اعم از انسان و جامعه) بیشتر است و بیشتر بدان توجه میکند. وی بین زیبایی و صفای باطن قائل به ارتباط است. بنابراین در فقه نیز باید این مورد توجه قرار گیرد و در فتوا نیز. وقتی گفته میشود فقه پاسخگو هست باید همه چیز را در نظر بگیرد از جمله همین مورد را.
چهارمین اندیشه نوآورانه ملاصدرا نگاه اجتماعی وی به احکام است. جای علم جامعهشناسی فقهی، یعنی توجه به بازتابهای اجتماعی فتوا اکنون خالی است. این علم بدان معناست که به سمت شناختن بازتابهای یک فقه در جامعه و آن را آسیبشناسیکردن و به فقیه دادن برویم و فقیه ببیند کدام بعد را کم دیده یا در نظر نگرفته است. ملاصدرا دارای نگاه به این بازتابها بوده است، مثلا در خصوص امر به معروف و نهی از منکر. ما دارای ادبیات و محتوای بسیاری در باب این فریضه هستیم. نوآوری ملاصدرا در این خصوص این است که وی شرطی را برای امر به معروف در نظر گرفته است که آن را در قالب فقه بیان میکند و میگوید آمر و ناهی نباید مرتکب محرم شوند و همچنین ملاصدرا در رابطه با آمر و ناهی، عدالت آمر را شرط میداند. قائل به این است که هر کس، خود را در جایگاه آمر و ناهی قرار ندهد. این فقه خردورزانه است. او در رابطه با ادله نقلی این مساله به این آیه قرآن کریم که «چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید؟» (صف / ۲) استدلال میکند و اینکه گناه بسیار بزرگی است که آمر خودش به چیزی که میگوید عمل نکند. ملاصدرا علت سختگیری شرع (درباره شرایط امر به معروف) را این میداند که اگر کسی آمر غیرعامل بود وی بیشتر در تولید گناه و فحشا موثر میافتد چون از جایگاه غیرعامل در حالی امر و نهی است. زشتی فاصله بین قول و عمل وی باعث تنزل محتوای امر به معروف میشود. این در حقیقت نگاه اجتماعی و بازتاب اجتماعی و جامعهشناسی فتواست که ملاصدرا بدان توجه داشته است.
برخی از اینها مربوط به اندیشههای ماقبل اندیشه است که مثل سلولهای بنیادی است و ما باید اندیشههای وی را باز تقسیم و تکرار کنیم تا در مسیر تولید روش فقهی صحیح مورد توجه قرار گیرد. روش فقهی ما قوی است اما نیاز به افزودن دارد. هر یک از فقها مثل شیخ انصاری، امام و سایر فقها مواردی را افزودهاند اما باید فقه جواهری را با این افزودنیها، همچون موارد افزودنی ملاصدرا که در این نشست بدان پرداختیم، تکمیل کرد.
سیدجواد میرخلیلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست