یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

الموت, یادمان آشیانه عقاب


الموت, یادمان آشیانه عقاب

کشف اتاق ها, راهروها, ورودی ها, فضاهای پلکانی و اطاق فرماندهی قلعه حسن صباح, باعث شد تا بخشی از شکوه معماری دوره سلجوقی و آجرکاری های نفیس این دوره در قلعه الموت نیز نمایان شود به واقع باستان شناسان معتقدند که آنچه کشف شده لایق فرمانده ای صباح و یاران اش بوده و از همین رو به آن آشیانه عقاب و مهمترین مرکز مقاومت فرقه اسماعیلیه گفته می شد

کشف اتاق‌ها، راهروها، ورودی‌ها، فضاهای پلکانی و اطاق فرماندهی قلعه حسن صباح، باعث شد تا بخشی از شکوه معماری دوره سلجوقی و آجرکاری‌های نفیس این دوره در قلعه الموت نیز نمایان شود. به واقع باستان ‌شناسان معتقدند که آنچه کشف شده لایق فرمانده‌ای صباح و یاران‌اش بوده و از همین رو به آن آشیانه عقاب و مهمترین مرکز مقاومت فرقه اسماعیلیه گفته می‌شد.

قلعه الموت جزو مهمترین قلعه‌های ایرانی است که در منطقه رودبار قزوین واقع شده و به دلیل سکونت حسن صباح ، از بزرگترین مبلغان فرقه اسماعیلیه و مخالفین حاکمان بغداد و سلسله سلجوقیان به آشیانه عقاب شهرت دارد. این دژ که بر فراز صخره‌ای منحصر‌به فرد ساخته شده امروز جزء مناطق مهم گردشگری کشور محسوب می‌شود و سالیانه صدها هزار گردشگر داخلی و خارجی از آن دیدن می‌کنند.

قلعه الموت یکی از مهم‌ترین کانون‌های تاریخی - فرهنگی ایران از سده سوم هجری تا دوره صفویه محسوب می‌شود و به شماره ۷۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این دژ نخستین بار از سوی «ایوانف» شرق‌شناسی روسی تبار در سال ۱۳۳۶ از قسمت شمالی کشف شد و سپس سطح آن توسط پیتر ویلی شرق‌شناس در سال ۱۳۳۹ مورد کاوش قرار گرفت. قلعه الموت مجددا پس از انقلاب اسلامی نخستین بار از سوی فاطمه کریمی از باستان‌شناسان سازمان میراث فرهنگی وقت کشور در بخش شمالی مورد کاوش قرار گرفت و پژوهش‌های باستان‌شناسی این دژ در قالب پروژه فرهنگی - تاریخی از سال ۱۳۷۹ به حمیده چوپک به عنوان سرپرست سپرده شده و هنوز ادامه دارد.

کاوش‌های باستان‌شناسی قلعه الموت که تا کنون منجر به خوانا‌سازی بیش از ۴ هزار متر مربع از قلعه شده، امروز بخش‌های مهمی از قلعه را به ما نشان می‌دهد. پیش از این کاوش‌ها تنها روی قلعه برآمده‌گی‌های چند دیوار دیده می‌شد که چندان خوانا نبودند. اما کاوش‌ها باعث شد تا بسیاری از راه‌های قلعه، راه‌روها، دیوارها، جرزها و اطاق‌های آن نمایان شود. این کاوش‌ها باعث شد تا هر سال گردشگران با بخش‌های تازه‌ای از قلعه آشنا شوند و تصویر جدیدی از قلعه الموت را ببینند.

تاکنون هفت فصل کاوش در الموت سپری شده و اکنون پرونده ثبت جهانی این اثر ملی تهیه می‌شود. هرچند هنوز معلوم نیست که الموت کی به فهرست میراث جهانی می‌پیوندد اما به گفته رئیس سازمان میراث فرهنگی قزوین، پیش از این گروه‌هایی از یونسکو از هسته تاریخی قزوین و الموت بازدید کردند و مقدمات اولیه را انجام گرفته است.

قلعه‌الموت که دو قلعه بالا و پایین را در بر می‌گیرد، به صورت بنای سترگی بر فراز صخره‌ای سنگی بنا شده و دیوارهای چهارگانه آن به تبعیت از شکل و وضع صخره‌ها ساخته شده‌اند؛ از این رو عرض آن به‌خصوص در قسمت‌های مختلف فرق می‌کند.

از برج‌های قلعه، سه برج گوشه‌های شمالی و جنوبی و شرقی هم‌چنان برپای‌اند و برج گوشه شرقی آن سالم‌تر است. دروازه و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی قرار دارد. مدخل راه منتهی به دروازه، از پای برج شرقی است و چند متر پایین‌تر از آن واقع شده است.

در این محل، تونلی به موازات ضلع جنوب شرقی قلعه به طول شش متر و عرض دو متر و ارتفاع دو متر در دل‌سنگ‌های کوه کنده شده است. با گذشتن از این تونل، برج جنوبی قلعه و دیوار جنوب غربی آن، که روی شیب تخته سنگ ساخته شده، نمایان می‌شود. این دیوار بر دشت وسیع گازرخان که در جنوب قلعه قرار دارد، مشرف است؛ به نحوی که دره الموت رود از آن دیده می‌شود.

در حال حاضر، اهالی محل خرابه‌های این محوطه را دیلمان‌ده، اغوزبن، خرازرو و زهیرکلفی می‌نامند. همچنین در سمت غرب قلعه، قبرستانی قدیمی معروف به «اسبه کله چال» وجود دارد که در بالای تپه مجاور آن، بقایای چند کوره آجرپزی نمایان است. در قله کوه هودکان نیز پیه‌سوزهای سفالین کهن به دست آمده است.

قلعه الموت محل مبارزات حسن صباح بوده است. وی یکی از مخالفین خلفای بغداد و پادشاهان سلسله سلجوقیان بود. حسن صباح با استقرار در الموت طی ۳۵ سال هدایت فرقه اسماعیلیه و تبلیغ آن به مبارزات خود ادامه می‌داد. بر همین اساس قلعه الموت علاوه بر شگفتی‌های معماری که در ادامه به آن می‌پردازیم، به لحاظ تاریخی و معنوی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد.

گفته می‌شود که حسن صباح در قم و در خانواده شیعی به دنیا آمد. پدرش علی بن محمدبن جعفربن حسین بن محمدبن صباح حمیری، عربی از مردم کوفه بود که برای خود نسب یمنی ادعا کرد. در پی سفر خانواده صباح از قم به ری رفتند که آنجا مراکز فعالیت اسماعیلی بود. در آنجا مردی به نام «امیره ضراب» ؛ حسن را به کیش اسماعیلی کشاند. صباح در سال ۴۶۹ وی به مدت سه سال در قاهره تعلیم یافت، پس از آن به ایران بازگشت و فعالیت خود را با سفر در سراسر ایران آغاز کرد و با رفتن به الموت و گرفتن آن شاخه اسماعیلیان نزاری را پایه گزاری کرد.

دولت نزاری ایران را حسن صباح و هفت تن جانشینان وی که به خداوندگاران الموت معروفند اداره می‌کردند. صباح از سال ۴۸۳ تا زمان مرگ ۵۱۸ ه.ق به مدت ۳۵ سال در قلعه زیست و به فراخواندن مردم به کیش خود و مبارزه پادشاهان سلجوقی و خلفای بغداد ادامه داد.

می‌گویند حسن صباح مردی برجسته و شگرف بود. سیاستمداری مدیر و مدبر، سازمان دهنده‌ای توانمند، متفکر، پارسا و مردی پرهیزکار بوده است. وی را سید نا «سرور ما» می‌نامیدند. گویند حسن صباح کتابخانه ای در الموت داشته و دانشمندی بوده است که به دانش‌های ستاره‌شناسی و داروسازی گرایش داشته است. حسن صباح تا زمان مرگ به مدت ۳۵ سال در دژ الموت زیست و به مبارزه، مقاومت، آموزش، تبلیغ مرام و اندیشه خود پرداخت. وی و پیروان فدائی او در سراسر سرزمین‌های اسلامی در تاریخ سیاسی و نظامی این مقطع تعیین کننده و تاریخ ساز بوده‌اند.

پس از صباح جانشین او «بزرگ کیا امید» که ازمردم رودبار بود راه وی را تداوم داد و مدت ۱۴ سال حکومت کرد. وی در ۵۳۲ ه.ق درگذشت و در دوره او تغییراتی در معماری دژ انجام شد و تاسیساتی به آن افزود. پس از وی پسرش «محمد» فرمانروای الموت شد و تا سال ۵۵۷ ه.ق حکومت کرد. پس از او «حسن دوم» فرمانروایی الموت را بدست گرفت. وی در رمضان ۵۵۹ اعلام قیامت کرد و خود را امام خواند. حسن دوم درسال ۵۶۱ کشته شد. پس از او پسرش «نورالدین محمد» به مدت ۴۴ سال حکومت کرد. گفته می‌شود او راه پدر را ادامه داد. «محمد دوم» در ۶۰۷ ه.ق درگذشت و پسرش «حسن سوم» با لقب «جلال الدین» فرمانروای الموت شد. وی پس از ۱۱ سال حکومت درسال ۶۱۸ درگذشت و پسر او علاالدین محمد جانشین او شد. وی در سال ۶۵۳ در شیرکوه الموت کشته شد و پس از او پسرش «رکن الدین خورشاه» که آخرین فرمانروای الموت است به حکومت رسید. خورشاه‌ نیز در حمله هولاکوخان به قلعه الموت شکست خورد و به این ترتیب داستان فرقه اسماعیلیه در الموت پایان یافت.

دردوران صفوی ، دژ حسن صباح به عنوان تبعیدگاه مخالفان سیاسی استفاده شده است که درمتون از آن به نام فراموشخانه یاد می‌شود. در آن زمان روی ویرانه‌های دژ بناهایی ساخته‌اند که مانع شناسایی دقیق معماری آن می‌شود.

تا کنون صدها جلد درباره قلعه الموت و حسن صباح نوشته شده و منابع مفصلی دراین‌باره موجود است. از جمله این مکتوبات کتاب حمدالله مستوفی است که ساخت این قلعه را نخستین‌بار در سال ۲۲۶ ه.ق می‌داند و معتقد است که به دست «داعی الی الحق حسن بن زید الباقری» بنا شده است. یکی دیگر از کتاب‌هایی که درباره قلعه نوشته و حتی تصویری از آن را هم نشان می‌دهد جوامع‌التواریخ است.

طبق نقاشی مینیاتوری کتاب جوامع التواریخ، دژ الموت احتمالا پلکانی داشته که اسب از طریق آن وارد قلعه می‌شده است. به همین علت در سال ۱۳۸۳ ضلع غربی قلعه مورد کاوش قرار گرفت که طی آن پلکان اصلی ورودی قلعه کشف شد. کشف این پلکان نشان می‌دهد که یاران حسن صباح با اسب وارد قلعه می‌شدند. به گفته «حمیده چوبک» ، سرپرست پایگاه پژوهشی الموت و کاوش‌های باستان‌شناسی آن حسن صباح برای این منظور نوعی معماری خاص را در قلعه ایجاد کرده بود که به وسیله پله‌پله کردن سطح دره، اسب به راحتی از دیواره دژ بالا می‌آمد.

نکته حایز اهمیت در کشف این پلکان آن است که دو گلوله چدنی در کنار این پلکان و یکی از برج‌ها کشف شده است که نشان می‌دهد مهاجمین قصد تخریب پله‌های قلعه برای مسدود کردن یکی از راه‌های ورودی قلعه را داشته‌اند.

در همین کاوش‌ها اصطبل قلعه نیز پیدا شد که متاخرتر از دوره حسن صباح بوده است. به گفته چوبک، این مساله نشان می‌دهد که در دوره‌های صفویه که این قلعه زندان بوده است به شدت از آن حفاظت می‌شده و اسب نیز در قلعه نگهداری می‌شده است.

همچنین ادامه این کاوش‌ها در قلعه حسن صباح نشان داد که بر خلاف مکتوبات تاریخی که از این قلعه در دوره صفوی به عنوان زندان یاد کرده اند، الموت تبعید گاه شاهزادگان و حاکمانی بوده است که به این منطقه برای حکومت تبعید می شدند تا از حکومت مرکزی دور باشند.

چوبک دراین‌باره می‌گوید: «کشف کارگاه آهنگری، نجاری، کاشی کاری‌های دوره صفویه که عموما برای زندان استفاده نمی‌شده است، قلیان، تزیینات لباس و فلز به همراه سگک کمربند‌های کشف شده نشان از آن دارد که اشخاص مهمی در دوره صفوی، در این دژ زندگی می کردند.»

از جمله کشفیاتی که نشان از حضور اشخاص مهم در این دژ داشته است، می‌توان به کشف مقادیر بسیار زیادی از تکه سفال‌های چینی اشاره کرد که در آن زمان تنها بزرگان و شاهزادگان از این ظروف استفاده می‌کردند.

اما مهمترین بخش کاوش‌های باستان‌شناسی طی سه سال گذشته کشف بقایای دیوارها، اطاق‌ها و جرزهای دوره سلجوقی بوده است. با کشف این بقایا، رازهای سر به مهری از چگونه‌گی ساخت قلعه و استفاده از آن فاش شد. جالب آن‌که کاوش‌های باستانی‌شناسی قلعه تاریخی الموت منجر به کشف قطعات شکسته آجرهای کتیبه‌دار به خط کوفی شد که به سردرعالی قلعه مربوط می شود. این قطعات شکسته یادآ‌ور شکوه سردر در حدود ۹۰۰ سال پیش است.

چوبک می‌گوید: «این سردر آجرکاری‌‌هایی داشته است که بی‌شباهت به آجرکاری‌های برج‌های دوقلو خرقان نیست. کشف کتیبه‌های آجری به خط کوفی به ما یادآوری می‌کند که این سردر در زمان گذشته از چه شکوهی برخوردار بوده است.»

در پی این کاوش‌ها بیش از ۴ هزار متر از فضای مسکونی و بخش‌های قلعه نمایان شد و هیات کاوش پس از پایان کار مرمت این فضاها را آغاز کردند. اتاق‌ها، راهروها، ورودی‌ها، فضاهای پلکانی، و اطاق فرماندهی قلعه از جمله فضاهای کشف شده بود که توسط پایگاه پژوهشی الموت مورد مرمت قرار گرفت. هرچند هنوز بخش‌هایی از اطاق‌های کاوش شده به دلیل سختی عبور و مرور هنوز برای گردشگران باز نشده است اما پایگاه پژوهشی الموت همچنان به دنبال راه چاره‌ای برای بازدید عمومی این بخش‌ها است.

یکی دیگر از بخش‌های قلعه سردابه آن است که هنگام آواربرداری کشف شد. هدف از این آواربرداری، برداشتن برخی لایه‌های میان دوره صفویه الموت و دوره اسماعیلیه برای حفظ دوره صفوی بوده و از سوی دیگر هیات باستان‌شناسی قصد داشت به صحن دوره اسماعیلیه نیز دسترسی پیدا کند که دو سردابه نیز کشف شد.

به گفته مدیر پایگاه پژوهشی میراث فرهنگی و گردشگری الموت به نظر می‌رسد این سردابه بیشتر به منظور نگهداری آذوقه مورد استفاده قرار می گرفته و هیات کاوش اثری از بقایای انسانی در این دو سردابه یافت نکرده‌اند.

در هفتمین دوره کاوش‌های باستان شناسی قلعه الموت، ستون‌ها و سردر ورودی مسجد یا دارالعماره این قلعه تاریخی نیز کشف شد. این سردر که در دو طرف به صورت قرینه با تزئینات هشت گوش و آجرکاری و کاشی‌های فیروزه‌ای در وسط قرار دارد، در بخش شمالی این بنا واقع شده است و مربوط به بخش اصلی مسجد یا دارالعماره دژ حسن صباح با پنج متر پهنای ورودی است.

منطقه الموت تنها به قلعه حسن صباح ختم نمی‌شود. یاران این فرمانده فرقه اسماعیلیه، قلعه‌های بسیاری را در مناطق دیگر این الموت ساختند تا به این وسیله قدرت خود را افزایش دهند. چندی پیش مدیر پایگاه میراث فرهنگی الموت، اعلام کرد که در حال حاضر چندین بنا و قلعه تاریخی در محدوده محوطه باستانی الموت قزوین درحال مرمت است.

در کنار این موضوع کاوش در یکی دیگر از قلعه‌های حسن صباح که به قلعه لمبستر شهرت دارد نیز آغاز شد. با آغاز نخستین فصل کاوش در این قلعه تاریخی باستان شناسان به فضاهای معماری دست یافتند.

با کاوش در مساحتی به وسعت ۴۰۰ متر مربع در بخش شمالی بالای دژ مجموعه معماری مستقل با برج،‌ بارو و نورگیر شامل ۱۰ اطاق مستطیلی مرتبط به هم کشف شد. این اطاق‌ها فضاهای زیستی و انباری است و انباری بزرگ به منظور ذخیره‌سازی برنج با پلکانی به سمت داخل و ۴ پاخور پلکانی که در حال حاضر بیش از دو متر ارتفاع آن باقی مانده از جمله این فضاهای معماری به شمار می‌‌رود.

شکسته‌های سفالینه‌های ارزشمند سده‌های ۵ تا ۷ هجری همانند سفالینه‌های زرین فام (مینایی) قلم مشکی و نقاشی زیر لعاب گونه کاشان سده هفتم هجری که همزمان با دوره پایانی زیست دژ است، از دیگر یافته‌های این فصل کاوش بود. قطعات کاشی‌های لاجوردی و زرین فام نشانگر شکوه دژ در زمان برپایی و درخور جایگاه حکومتی نایب الحکومه و زمستانگاه فرماندهان الموت بوده است.

طرح بررسی موسیقی بومی منطقه الموت که از سال گذشته آغاز شده است، تا پایان امسال تمام نمونه‌های سازی و آوازی موسیقی این منطقه نیز جمع آوری و بررسی می‌شود.

گفته می‌شود تاکنون بیش از ۱۸ ساعت نمونه صوتی از موسیقی روستاهای مختلف منطقه جمع آوری شده و چندین ساعت نمونه تصویری هم گردآوری شده است.

اینکه موسیقی منطقه چه مایه‌ها، چه لحن‌ها و چه ریتم و ضرباهنگی دارد و به چه شکل اجرا می‌شود، مورد بررسی قرار گرفته است. و در کنار آن این‌که چه مقدار از این موسیقی، موسیقی کار است، چه میزان از آن توسط زنان اجرا می‌شود، بیشتر کاربرد لالایی دارد یا نه ، برای دختران خوانده می‌شده یا پسران از مسائلی است که در بررسی ها و طبقه بندی‌ها مورد توجه قرار گرفته است.

الموت هنوز هم یکی از بحث‌انگیزترین آثار تاریخی کشور است. این قلعه سال‌هاست که مورد توجه پژوهشگران و تاریخ نویسان بوده و هنوز هم بسیاری از پژوهشگران جدید به دنبال یافته‌های تازه و تحلیل‌های جدیدی از این قلعه و ساکنان تاریخی آن دارند. به نظر می‌رسد پژوهش در الموت پایان ندارد و همواره باید در انتظار نظریات جدید علمی و باستان‌شناسی آن بود.