پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سحرخوانی پابرجا در رقابت با ابزارهای مدرن


سحرخوانی پابرجا در رقابت با ابزارهای مدرن

سحرگو شخصی مشهور و معروف در ایام ماه رمضان است که گویی با هلال ماه در خیابانهای شهر ظاهر می شود و با به پایان رسیدن ماه رمضان از کوچه ها ناپدید, چرا که کارش در این ایام است و سپس به پایان می رسد

سحرخوانی از جمله رسومی است که با پیشرفتهای اخیر به حاشیه رفته اما همچنان در رقابت با ابزارهای مدرن در بسیاری از کشورهای اسلامی مورد توجه است .

فرا خواندن به سحر و اعلام زمان آن از سوی سحرگویان از عادات دیرینه و سنتی کشورهای عربی است که امروز با وجود تکنیکها و تکنولوژی فراوان هنوز هم در برخی از این کشورها رواج دارد.

سحرگو شخصی مشهور و معروف در ایام ماه رمضان است که گویی با هلال ماه در خیابانهای شهر ظاهر می شود و با به پایان رسیدن ماه رمضان از کوچه ها ناپدید، چرا که کارش در این ایام است و سپس به پایان می رسد. او در خیابانها، کوچه ها و محله های شهر با فانوسی کوچک و طبلی در دست می گردد و در مقابل هر خانه ای که می رسد، افراد خانه را برای سحری از خواب بیدارمی کند و می گوید: "ای انسان خوابیده بیدار شو، بیدار شو ماه رمضان آمده، ای بنده خدا، سحر شده، ای روزه بیدار شو" که البته به طور عمده فعالیتهای آنها به یک شکل است، اما در طول سالها شیوه ها و ادوات آنها و حتی جملاتی که به کار می بردند، تغییر کرده است.

سحرگوها طبلهای مخصوصی به نام " بازه " با دست چپ می گیرند و با دست راست با چوبی بر آن می کوبند. سحرگوها برای بیدار کردن مردم برای سحر هزینه ای نیز دریافت می کنند که بخشی از این هزینه ها به طور کلی غذای سحری دادن به آنها است که از اعمال نیک ماه رمضان آن را به حساب می آورند و یا در پایان ماه رمضان در عید فطر به آنها دستمزد می دهند که ممکن است ذرت، حبوبات، گندم و یا پول باشد که البته مزد مشخصی ندارند.

امروزه بیشتر سحرگوها در روستا یا شهر وظیفه اساسی و سنتی خود را در هنگام سحر همچنان حفظ کرده اند و با جلبابی که می پوشند و استفاده از دف مردم را برای خوردن سحری از خواب بیدار می کنند. بنابراین سحرگوها از شخصیتهای مهم و محبوب هستند .

در دوران حضرت محمد (ص) شیوه ای که برای بیدار کردن مسلمانان به کار گرفته می شد، صدای بلال بود که برای هشدار دادن به آنها و بیدار کردن فعالیت می کرد. در مکه نیز افراد خاصی برای سحری گروه دیگر را از خواب بیدار می کردند، آنها ریسمانی در دست داشتند که دو قندیل یا دو چراغ بر آن آویزان بود که بر بالای مسجد می گذاشتند تا با نور آن بیدار شوند.

مورخان می گویند که سحرگوها از حدود قرن سوم آمدند . در دوران والی مصر عتبهٔ بن اسحاق که وسیله ای برای با خبر کردن مردم از زمان سحر نبود، عده ای خاص مأمور این کار شدند.

در دوران دولت فاطمی در زمان حکومت امرالله فاطمی، او سپاهی را تشکیل داد که به خانه ها رفته تا با کوبیدن بر درها آنها را از خواب بیدار کنند. پس از آن به جای اینکه با دست بر در بکوبند عصایی داشتند و با آن بر در خانه می زدند. با گذشت زمان و پیشرفت بشر، آنها با در دست داشتن طبل که صدای منظمی داشت از خواب بیدار می کردند.

پس از آن سحرگوهایی آمدند که به جای استفاده از عصا و طبل، طبلهایی در حجم و اندازه کوچکتر استفاده می کردند که اشعار محلی و خاص را به این مناسبت می خواندند.

در عصر عباسی در بغداد "ابن نقطه" مشهورترین سحرگوی خلیفه عباسی بود که ناصر لدین الله عباسی را از خواب بیدار می کرد و با خواندن شعری که مخصوص سحر بود، خلیفه را به وجد و سرور می آورد.

سحرگو ویژگی خاصی داشت که تنها در یک شهر در طول سال می توانست کار کند تا مزدی بگیرد. در نیمه قرن ۱۹ اجرت او متناسب با طبقه ای که آنها را از خواب بیدار می کرد تفاوت یافت. برخی اشخاصی که از طبقه متوسط بودند شب عید به او ۲ تا ۴ قروش می دادند و عده ای دیگر مبلغی را هر شب به او می داند. بنابراین مزد ثابت و مشخصی نداشت. اما صبح روز عید و یا شب عید خوشحال بود که هدیه و یا مزد خود را دریافت می کند.

اما حرفه سحرخوانی از مصر به دیگر کشورهای اسلامی در شرق و غرب نیز اشاعه یافت که هر یک با اشکال و روشهای خود به این کار اقدام می کردند. مردم شام دارای شیوه خاصی بودند که سحرگوها در نی و فلوت خود می دمیدند، با آوازهای آرام مردم را از خواب بیدار می کردند. در عمان کسانی که خواب بودند برای سحری با طبل و یا ناقوس بیدار می شدند که ای مسلمانان ای روزه داران سحر است. در کویت سحرگوها را "پدر طبل" می گفتند که او با فرزندش علاوه بر بیدار کردن مردم، دعاهایی نیز می خواندند. در یمن یکی از اهالی منطقه با عصا به در خانه ها می زد و می گفت: "برخیز و سحری بخور." در سودان سحرگوها با فرزندان کوچک خود که فانوسی را حمل می کرد، در خانه ها را می زد و می گفت: "ای بندگان خدا رمضان کریم آمده است."

این حرفه دهها سال بلکه صد سال است که زیر چرخه تغییر و جهانی شدن دوره انقراض راطی می کند و عملا کارایی خاصی ندارد اما همچنان در مناطقی خاص کاربرد داشته و موردتوجه است . منقرض شده است و عملا هیچ کارایی ندارد. اما همچنان این سحرگوها در روستاها و برخی از شهرها به منظور حفظ سنت دیرینه خود مشغول فعالیت هستند تا ارزشهای کهن خود را حفظ کنند.

حرفه سحرگویی در بیشتر کشورهای عربی به وسیله یک مرد انجام می شود، اما در دو کشور کامرون و ترکیه بیشتر از یک نفر به این کار اقدام می کنند.

در کامرون سحرگو یک نفر است، یک گروه ۱۰ تا ۱۵ نفری همراه او هستند که طبلهای مخصوص آفریقایی که مشهور هم هست را حمل می کنند و ساکنان مسلمان را از خوب بیدار می کنند؛ چرا که در پایتخت این کشور مسلمانان زیادی زندگی می کنند.

این در حالی است که در ترکیه زنان حصار مرد گرایانه این سنت را شکسته اند و در حرفه سحرگویی شرکت کرده اند که از ۳ سال پیش و برای اولین بار در تاریخ ترکیه این اتفاق رخ داده است. در آنتالیا حدود ۵ زن در این زمینه آموزش دیده اند تا در خیابانها در شبهای ماه رمضان بگردند و روزه داران را به سحر و سحری خوردن دعوت کنند، سپس بر طبلها می نوازند و اشعار اقتباس شده از ادبیات ترکی را می خوانند.