سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

صلح یا جنگ


صلح یا جنگ

ایران هسته ای یعنی سهم خواهی از قدرت جهانی که این برای قدرتمندان غربی مطلوب نیست

چرا قدرت های اول دنیا مدعی اند فعالیت های هسته ای ایران صلح آمیز نیستند؟ آیا واقعاً ایران خارج از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) فعالیت می کند؟ آیا ایران دستیابی به اهداف نظامی را در سر می پروراند؟ اینها سؤالاتی هستند

که در دهه اخیر، ذهن عموم تحلیل گران و کارشناسان را در سرتاسر جهان به خود مشغول ساخته اند که البته بنا به تفکرات و نگرش های گوناگون، جواب های متفاوتی هم به آنها داده شده اند.

در بین مخالفان، برخی با استناد به این که ایران مالک چاه ها و میدان های مملو از نفت و گاز است، حرکت هسته ای کشورمان را عبث دانسته و حتی بعضاً آن را دلیلی بر غیرصلح آمیز بودن فعالیت های ایران برمی شمارند. رد این ادعا بر مبنای این تحلیل، کار چندان سختی نیست. چون ایران تنها کشوری نیست که علاوه بر منابع عظیم فسیلی، برای استفاده از انرژی هسته ای تلاش می کند. کشورهای روسیه و ایالات متحد که سهم بزرگی در تولید نفت و گاز جهان دارند، با در اختیار داشتن به ترتیب ۳۲ و ۱۰۴ رآکتور فعال، از بزرگان باشگاه هسته ای جهان هستند و حرکت های گسترده ای را در راستای استفاده از انرژی هسته ای آغاز کرده اند.

● غنی سازی، ریشه اختلاف؟

به طور قطع، قدرت های غربی که خود سرمایه گذاری های عظیمی روی انرژی هسته ای انجام داده اند، نسبت به این مسأله واقف اند که مالکیت منابع فسیلی، دلیلی بر غیرصلح آمیز بودن فعالیت های ایران نیست. حال سؤال آن است که چرا با توسعه فعالیت های هسته ای در ایران مخالف بوده و حتی با صرف بودجه های کلان، به دنبال همسو کردن نظر دیگر کشورها جهت توقف فعالیت های هسته ای ایران هستند؟

بخشی از مخالفت این کشورها بر خلاف بسیاری از تحلیل ها، ترس از دستیابی ایران به جنگ افزار هسته ای نیست؛ ترس از الگو شدن ایران برای دیگر کشورهای منطقه و جهان است. یقیناً اگر دستیابی به فناوری هسته ای برای ایران ممکن شده است، برای دیگر کشورهای جهان هم ممکن خواهد بود. این مسأله می تواند قدرت محوری کشورهای غرب را تحت الشعاع قرار دهد. طرف دیگر این مسأله، تفکر "توسعه یک بُعدی" است.

به طور قطع، کشورهای قدرتمند که ابزار حرکت اقتصادی و سیاسی جهان را در دست دارند، تمایلی به اضافه شدن عضوی جدید به چند ضلعی قدرت جهان ندارند. حال اگر اضلاع توسعه اقتصادی و سیاسی را به تصویر بکشیم، علاوه بر موارد مهمی چون نیروی انسانی متخصص و عامل سرمایه، بدون شک باید یک ضلع را به انرژی اختصاص دهیم.

کشورهای صاحب انرژی، این توان را داشته و دارند که بر روند اقتصادی دیگر کشورها تأثیر بگذارند. بنگرید به بحران نفتی دهه ۷۰ میلادی که تحریم نفت چه بلایی بر سر اقتصاد جهان آورد. اصلاً به دنبال همین اتفاق بود که بحث جایگزینی نفت خاورمیانه مطرح گردید و استفاده از انرژی هسته ای در کنار انرژی های نو در دستور کار قرار گرفت.

حال اگر دو بُعد مطرح شده را کنار هم قرار دهیم، به راحتی درمی یابیم که چرا ایران هسته ای خطرناک است. ایران هسته ای، مساوی است با سهم خواهی از قدرت اقتصادی و سیاسی جهان. البته شاید در اینجا این مسأله به ذهن خطور کند که امروز، کشورهای زیادی وجود دارند که نه به اندازه مثلاً آمریکا توسعه یافته اند و نه نقش زیادی در سیاست گذاری دنیا ایفا می کنند، اما بدون مخالفت کشورهای قدرتمند غربی از انرژی هسته ای استفاده می کنند. برای روشن شدن این مسأله، تنها کافی است این را مدّ نظر قرار دهیم که هسته ای شدن این کشورها، بر خلاف ایران و به صورت وارداتی از کانال قدرت های غرب محقق شده است که این نمی تواند تهدیدی برای صاحبان فعلی این تکنولوژی باشد.

● امپریالیزم نوین

بحث دیگر، تفکر استعمار است. این تفکر همواره در طول تاریخ، به دلیل محدودیت منابع وجود داشته و خواهد داشت که تنها با گذر زمان، نوع آن تفاوت پیدا می کند. بر خلاف دهه ها و سده های گذشته، استعمار در دنیای امروز به معنای غیرمستقیم آن، به صورت کنترل کالا، هدایت مواد خام به کانال های از پیش تعیین شده، توسعه صنعتی در کشور ضعیف تر با استفاده از نیروی کار ارزان و عدم لحاظ استانداردها و ملاحظات کامل زیست محیطی و اجتماعی و در نهایت بهره مندی از بازار بدون دغدغه فروش کالا است. حال اگر این مسأله را در نظر بگیریم، درمی یابیم که تفکر قدرت یابی در میان کشورهای در حال توسعه، تا چه اندازه برای قدرت های کنونی نامطلوب است.

● ابزاری برای توسعه

انرژی هسته ای، جدا از آن که یکی از صُوَر انرژی می باشد، به دلیل آن که از موقعیتی متمایز در قیاس با سایر انرژی های تأثیر گذار (همچون نفت و گاز) بهره می برد و به نوعی یک کالای استراتژیک محسوب می شود، می تواند نقش زیادی در توسعه یک کشور ایفا نماید. یقیناً تقاضای روز افزون جهان برای استفاده از فناوری هسته ای، این فرصت را در اختیار صاحبان این فناوری قرار می دهد که بتوانند با مدیریت این بازار، ارز قابل توجهی به دست آورند. صادرات تکنولوژی هسته ای، صادرات نرم افزاری و سخت افزاری از ساخت و نصب سانتریفیوژ گرفته تا تأسیس نیروگاه - و ارسال مهندسین متخصص - می توانند ضمن فراهم سازی زمینه دستیابی به مواردی همچون ارز پایدار، رشد اشتغال، سرمایه گذاری و حاکمیت ژئواستراتژیکی، رکنی برای توسعه یک کشور باشند. همچنین کشورهای بهره مند از این تکنولوژی، در بُعد سیاست گذاری جهانی، این پتانسیل را در اختیار دارند که با وضع قوانین جدید، منافع اقتصادی خود را نسبت به زمان تضمین کنند.

● سیاست ایرانی

با توجه به مطالب مذکور، کشورمان باید با درایت کامل از فرصت های موجود در این مسیر برای پیشبرد اهداف اقتصادی خود استفاده کند. البته علیرغم آگاهی از این که دستیابی به فناوری تولید این انرژی تا چه میزان بر قدرت رو به رشد اقتصادی و به تبع آن سیاسی کشور تأثیر خواهد گذاشت، باید نسبت به اتفاقات بیرونی کاملاً حواسمان جمع باشد. در شرایط حاضر که بسیاری از کشورهای جهان – به دلیل تبلیغات گسترده غرب - اعتماد کمی نسبت به فعالیت های هسته ای ایران دارند و عموماً اقدامات ایران را با سوء ظن ارزیابی می کنند، بهتر است با دیپلماسی کارآمد، روند آرام، اما پیوسته ای را در دستور کار قرار دهیم. همچنین باید پیامد تمام تحرکات خود را از جوانب گوناگون ارزیابی کرده و در این تحرکات، برای به کرسی نشاندن حرفمان از ابزار درستی استفاده کنیم. این ابزار هم چیزی جز مهره های سیاست خارجه، رایزنی های مناسب بین الملل، انعقاد قراردادهای سودده دو طرفه و میزبانی مجالس منطقه ای و جهانی نمی باشد.