سه شنبه, ۲۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 18 June, 2024
مجله ویستا

و روش ها ی نگهداری آن


و روش ها ی نگهداری آن

امروزه الماس بیانگر ثروت, بقا و پایایی, مقام و یگانگی است درگذر از تمدنها و دوره های مختلف نیز همواره بعنوان مظهر روشنایی, آسیب ناپذیری, سحر و جادو, شفا و بهبودی وحفاظت شناخته شده است

امروزه الماس بیانگر ثروت، بقا و پایایی، مقام و یگانگی است. درگذر از تمدنها و دوره‌‌های مختلف نیز همواره بعنوان مظهر روشنایی، آسیب‌ناپذیری، سحر و جادو، شفا و بهبودی وحفاظت شناخته شده است.

برای پی بردن به تاریخ و مفهوم كلمه الماس، لازم‌است ابتدا تاریخ لغات وابسته به آن را بدانیم و ببینیم كه آیا لغات بكار گرفته شده برای الماس توسط هندوها و یونانیان باستان، همان چیزی است كه آنها امروزه استفاده می‌كنند یا به چیز دیگری اطلاق می‌شده است. واژه الماس، از واژه یونانی آداماو ( Adamao ) گرفته شده است كه مفهوم آن این است‌كه من رام می‌كنم،" من مطیع می‌سازم". صفت این واژه آداماس (Adamas )به معنای شكست‌ناپذیر است كه برای بیان سخت‌ترین ماده شناخته‌شده در زمان یونانیان باستان، بكار برده می شده است و در نهایت این واژه مترادف با الماس (Diamond) شناخته شد. البته تعیین اینكه دقیقا در چه زمانی این صفت برای الماس استفاده شد، مشكل است، زیرا ممكنست قبل از یافتن الماس، این واژه به دومین كانی سخت یعنی كروندوم ( گوهرهای آن سافیراست)، یا به چیزی غیر از اینها، منسوب می‌شده است. بنابراین پیدا كردن تاریخ دقیق الماس، با این مشكل در نام آن، پیچیده خواهد بود.

الماس، نخستین بار در رسوبات رودخانه‌ای متعلق به هزاران سال پیش درهند و بورنئو كشف شد. باستان شناسان تعداد زیادی از آنها را در چشمهای مجسمه‌ها و پیكره‌های هندی یافتند. یونانیان باستان، الماس را تشعشعات و نورهای ستارگان می‌دانستند كه به زمین پاشیده شده‌اند. افلاطون (Plato ) فیلسوف یونانی، در نوشته‌های خود، الماس را موجود زنده‌ای تصور می‌كرد كه از روح آسمانی برخوردار است. همچنین باستانیان معتقد بودند كه الماس انسان را از آسیب مصون می‌دارد و برای صاحب خود پیروزی و اقبال به ارمغان می‌آورد. بعلاوه فكر می‌كردند الماس به صاحب خود جذابیت بخشیده و باعث جلب نظر و توجه دیگران می‌شود. گفته می‌شود كه نوك پیكانهای كوپید (Cupid)، خدای عشق كه بصورت كودكی برهنه مجسم شده است از الماس ساخته شده، لذا اشتیاق و علاقه ‌شدیدی ایجاد می‌كند و چیزی نمی‌تواند با آن برابری كند. در طول قرنها، حاكمان برای بدست آوردن گوهرهای قیمتی تازه و بیشتر ، باهم رقابت می‌كردند و از این گوهرها بعنوان ابزارهای سیاسی استفاده می‌كردند. جواهرات به عنوان سمبل و نشان قدرت شناخته شده و وقتی برروی لباسها و كلاهها، تزئینات شمشیر، غلاف و گرزها قرار می‌گرفتند، نمایانگر مقامی والا و بلند مرتبه برای صاحبانشان بودند. در عصر رنسانس، حلقه‌های مرصع به الماس، به عنوان طلسمی كه به صاحب خود قدرتی جادوئی می‌دهد، شناخته می‌شدند. الماس، بعنوان هدیه‌ای كه نشاندهنده اوج عشق و علاقه زیاد است، در اواخر سالهای ۱۴۰۰ میلادی شناخته شد، زمانی كه ماكسیمیلیان امپراطور اتریش حلقه‌ای با نگین الماس به مری ملكه بورگاندی Burgundy هدیه داد و از آن زمان تاكنون الماس بعنوان مظهر عشق و علاقه شناخته می‌شود.

زمان دقیق كشف اولین الماس مشخص نیست، چیزی كه ما می‌دانیم اینست كه تا قرن ۱۸ میلادی، تمام الماسهای موجود در دنیا از كشور هندوستان می‌آمدند. در آغاز قرن ۱۶ میلادی، معاملات تجاری بین اروپا و آسیای شرقی پیشرفت كرد. یكی از دو مسیر اصلی تجارت الماس، از شهر ونیز می‌گذشت و با گذشت زمان این شهر مهمترین مركز تجاری دنیای غرب شد. آخرین شهری كه این مسیر تجاری به آن منتهی می‌شد شهربروژ)Bruges شهری در بلژیك ) بود كه با مرور زمان بعنوان مركز برش وتراش الماس توسعه یافت و پیشرفت كرد و شهرت آن رو به ازدیاد گذاشت، اما پس از گذشت ۵۰ سال، این شهر موقعیت خود را به شهر آنتورپ یا آنورس Antwerp ( ایالت و بندری در بلژیك )بخشید كه امكانات بهتر و تازه‌تری جهت ارتباطات و داد و ستد در آن وجود داشت. این شهر در قرن ۱۶ میلادی، شهر توسعه یافته و پررونقی گردید، بطوریكه برای مثال فرانسوای اول ( پادشاه فرانسه )، الماس خود را برای تراش به صنعتگران فرانسوی نداد بلكه آنرا به صنعتگران آنتورپ سپرد و در این زمان آنتورپ قلب تجاری اروپا گردید و تقریبا ۴۰ درصد معاملات جهانی،‌ این شهر می‌گذشت.

تا نیمه‌های قرن هفدهم میلادی، با وجود ستیز‌های داخلی بین اصناف تراش‌دهنده الماس و تجار آن،شهر همچنان موقعیت خود را حفظ كرد ولی در پایان این قرن، آمستردام(مركزهلند)پیش افتاد.آمستردام در آن زمان، شهری بود با امتیازات زیاد زیرا هم مذهبی بود و هم شهری بود كه ستیز‌ها و كشمكشهای داخلی در آن وجود نداشت و در قرن هجدهم، نه تنها انحصار تراش الماس را بدست آورد بلكه تجارت و معامله‌ آن را نیز بدست گرفت. در این زمان بود كه هلندیها الماسهای كیفیت پایین را به صنعتگران شهرآنتورپ می‌سپردند و الماسهای مرغوب را نزد خودشان نگه می‌داشتند. با وجود سختیهای بیشماری كه صنعتگران آنتورپ در این سالها دیدند ولی تجارب با ارزشی بدست آورده و حتی توانستند الماسهای كوچك و با كیفیت پایین را چنان ماهرانه تراش دهند كه تبدیل به گوهرهای اعلایی گردند. پس از كشف الماس در سال ۱۸۷۱ در كیمبرلی آفریقای جنوبی، حجم وسیعی از الماسهای سخت و با كیفیت پائین به سمت اروپا سرازیر شد و صنعتگران آنتورپ كه تجارب بسیاری كسب كرده بودند، فرصتهای شغلی زیادی بدست آورده و این شهر مجددا رونق گرفت. بعد از جنگ جهانی اول، ركود سالهای دهه ۱۹۳۰،‌بشدت برروی معاملات الماس تأثیر گذاشت، بطوریكه تعداد زیادی از صنعتگران شهر فروشگاههای خود را تعطیل كردند و این ركود تا وقوع جنگ جهانی دوم ادامه یافت. در این زمان بسیاری از تاجران یهودی ، كشور خود را ترك و به كشورهای پرتغال و آمریكا و انگلستان پناه بردند و در آنجا به فعالیت مشغول گردیدند. این تجار برای حفظ الماس از متجاوزان آلمانی، آنها را با توافق دولت بریتانیا در سازمانی كه بعنوان دفتر مراسلات الماس نامیده می‌شد، قرار دادند كه این سازمان الماسها را ثبت كرده و تا پایان جنگ نگهداری كرد. پس از اتمام جنگ، الماسها به صاحبانشان بازگردانده شد و بدین ترتیب شهر شكوفایی خود را از سر گرفت و از آن زمان به بعد، انجمن الماس تأسیس گردید كه مسئول كارهای فروشندگان وتاجران الماس می‌باشد.

افسانه‌هایی راجع به الماس

رومی‌ها باور داشتند كه درزمان جنگ،‌الماس برای آنها جرأت و شجاعت می‌آورد. كاهنان اعظم یهود،‌ الماس را در هنگام تصمیم‌گیری در مورد گناهكاریا بیگناه بودن متهمان بكار می‌بردند. اگر شخص گناهكار بود، سنگ تیره و كدر می‌گردید و در صورتیكه بی‌گناه بود، بر درخشش آن افزوده می‌شد. هندیها فكر می‌كردند كه الماس در اثر برخورد برق آسمانها به سنگها ایجاد می‌شود و به عنوان طلسم، به نشان عشق و دوستی هدیه داده می‌شد و در صورتیكه صاحب آن، آنرا می‌فروخت،‌قدرت خود را از دست می‌داد. الماس بعنوان سنگ متولدین ماه آوریل شناخته شده و گفته می‌شود در صورتیكه برروی استیل ( فولاد) قرار گیرد،‌بیشترین اثر خود را دارد،‌البته امروزه الماسها برروی ستهای طلا و پلاتین جای می‌گیرند. باستانیان باور داشتند كه اگر الماس برروی طلا قرار بگیرد و در طرف چپ آویز شود، كابوس بسراغ شخص نیامده و از گزند و آسیب حیوانات وحشی مصون می‌ماند. همچنین گفته می‌شد كه الماس از شهوترانی و هرزگی جلوگیری می‌كند.

عباس سلمان‌پور


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.