دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
ایرانیان مشعل دار دانش در جهان
بر پایه متون باستانی، جمشید (چهارمین شهریار پیشدادی) نخستین کسی بود که سنت استحمام با آب گرم و سرد را ابداع کرد. این گونه به نظر میرسد که در دوران سلطنت وی که مدت زمان زیادی هم به طول انجامید هیچ گونه گیاهی پژمرده نشد و هیچ مخلوقی نمرد. این به آن مفهوم است که در دوره حکومت جمشید علم پزشکی به قدری پیشرفت کرده بود که گیاهان و حیوانات با آسودگی میزیستند و به استثنای چند مورد مرگ بر اثر بیماریهایی مزمن، از هرگونه ناخوشی به دور و مصون بودند.
در بند سوم یسنای نهم اوستا که به نخستین پزشک ایرانی اشاره دارد آمده:ای هوم (گیاه روحانی که در تشریفات مذهبی و پزشکی از آن استفاده میشد) آفرین بر تو. که از برای تو مردم دنیا را به ارمغان آورد؟ چه میزان اجر و پاداش کسب نمود؟ چه اقبال بزرگی در انتظار توست؟
پاسخ این سوالات در بند چهارم یسنای نهم آورده شده است: هوم پرهیزگار، آن که همگان را ازمرگ بازمیدارد، پاسخ آورده: ویونگهن از میان تمامی مردمان کره زمین، جمشید، مالک رمگان نیک را به من عطا فرمود، کسی که در دوران شهریاری خویش مردمان و حیوانات را ابدی و جاویدان ساخت.
جمشید پدر پیشدادیان دنبالهرو ویونگهن، پزشکی آریایی بود. زردشت پرسشهایش را ادامه میدهد و هوم نیز ضمن پاسخهای خود به دیگر پزشکان آریایی پس از ویونگهن اشاره میکند: آبتین (پدر شهریاران پیشدادی، فریدون)، آترات (پدر اوروخشیه و گرشاسپ) و پورشاسپ (پدر پیامبر ایرانی، آشوزردشت).
اوستا به پزشکان دیگری چون جاماسپ و سنا که بعدها سیمرغ خوانده شد نیز اشاره میکند. در ادوار پس از نبوت زردشت، علم پزشکی در میان ایرانیان پیشرفت قابل توجهی یافت به طوری که عمدهترین طبیبان حرفهای ایرانی، موبدان و مغها بودند. بهترین آموزگاران پزشکی و ستارهشناسی مغها بودند و دانششان از طریق شاگردانشان و دروس نسل به نسل انتقال مییافت. متاسفانه تهاجم همهجانبه مقدونیها، اعراب، تاتارها و افغانها بسیاری از کتب گرانبها، آثار دانشمندان ایرانی و کتب پزشکی را از بین برد. قابل ذکر است که دیگر پزشکان ایرانی در ادوار بعد، مانی، روزبه و بزرگمهر بودند. در دوره هخامنشیان پزشکان متعددی در ایران بودند که دانشمندان یونانی و دیگر ملتهای جهان نیز از تجربیات آنها استفاده میکردند. حجم عمده علوم در این عصر و حتی پیش از آن در دوره مادی بر پایه دانشهای اوستایی بود.
در دوره ساسانیان دانشمندان کشورهای مختلف که دیوگنس نیز از جمله آنها بود رشتههای متعددی را از جمله علم طب در دانشگاه جندیشاپور تدریس میکردند. پیشرفت دانش پزشکی با حمله اعراب به ایران متوقف شد. پس از مدتی دانشمندان بزرگی این علم را احیا کردند و حتی آن را نسبت به گذشته با رشد و پیشرفت بیشتری همراه کردند. بسیاری از دانشمندان دوران اسلامی سهم عمدهای در دانش پزشکی دنیا دارند که از آن میان میتوان به ابن سینا، محمد زکریای رازی، فارابی و خیام اشاره کرد. این نامها بر تارک تاریخ دانش پزشکی میدرخشند و همواره مایه غرور و افتخار ملت ایرانند.
دانش پزشکی همان گونه که در اوستا به آن اشاره شد به پنج بخش (اردیبهشتیشت- وندیداد) به این ترتیب تقسیم میشد: آشو پزشک (پزشک سلامتی)، داد پزشک (پزشک آزمایش)، کارد پزشک (جراح)، گیاه پزشک (طب گیاهی) و منتره پزشک (روانپزشکی که بیماران را با اوراد و ادعیه معالجه میکرد).
بند ششم اردیبهشتیشت اشاره دارد که معالجات پزشکان به وسیله آشا (تنظیف)، قانون، کارد، گیاه و اوراد و ادعیه صورت میگیرد.
۱) آشوپزشک (پزشک سلامتی)
آشو به معنای نظافت و سلامتی است؛ نظافت و سلامتی تن، محیط و درون. آشوپزشک خود باید از سلامتی تن و روان برخوردار باشد تا بتواند دیگران را هم معالجه کند. وظیفه دیگر آشوپزشک علاوه بر اطمینان یافتن از سلامت تن، نظارت بر محیط مناطق مسکونی و شهرها هم بود. آشوپزشک مسوول قرنطینه کردن بیماران نیز بود تا چهار عنصر آب، باد، زمین و آتش از هرگونه آلودگی مصون بمانند.
در حقیقت تمامی خانوادههای ایرانی موظف به انجام این وظایف بودند. وظیفه و مسوولیت دیگر آشو که به جشنها و مراسم مربوط بود و در تمامی ایران نیز مرسوم بود پاکیزهسازی منازل در ایام نوروز و رهایی از تمامی ناپاکیهایی بود که در طول سال جمع شده بود. این رسم امروزه نیز همچنان پابرجاست و آغاز سال نو همراه با تن، روح، همسایگان و مردمانی پاکیزه است.
از دیگر سو ایرانیان از آلودن چهار عنصر طبیعی مقدس خودداری میکردند. مردم هیچگاه تن خود یا وسایل آلوده را در آب جاری نمیشستند و این اقدام را گناهی بزرگ میدانستند. هیچگاه اجسامی که انداختنشان در آتش باعت ایجاد دود میشد در آتش رها نمیشد و آتشدان همواره پاکیزه نگه داشته میشد. زمین و خاک همواره به دور از هرگونه آلودگی بودند و به این دلیل جسد مردگان را در ارتفاعات قرار میدادند تا خوراک پرندگان و گوشتخواران شوند. همواره اسپند و کندر در منازل دود میشد تا همگان رایحه خوشی را استشمام کنند و حشرات و باکتریها کشته شوند. این سنتها همچنان هم توسط ایرانیان و دیگر ملل پابرجاست.
۲) دادپزشک (پزشک آزمایش)
این دسته از پزشکان ارتباط بیشتری با دانش پزشکی داشتند. شغل آنها شباهت بسیاری به آسیبشناسان امروزی داشت و مسوولیتشان کالبدشکافی برای پی بردن به ریشه بیماریها و یافتن راه درمانی برای آنها در آینده بود. این دسته از پزشکان جسد مرده را مورد آزمایش قرار میدادند و پس از تحقیق روی علت مرگ، اجازه دفن جسد را صادر میکردند. مومیایی کردن نیز از جمله دیگر مسوولیتهای این دسته از پزشکان بود هرچند این رسم بیشتر در مصر باستان رواج داشت.
۳) کاردپزشک (جراح)
عنوان این پزشکان نشان میدهد که مسوولیتشان درمان بیمار بوده است. به طور کلی فرآیند جراحی بسیار دشوار و خطرناک بود و چون قابلیت بیحسکنندگی وجود نداشت تنها عده معدودی از بیماران از این فرآیند جان سالم به در میبردند. در بند سی و نهم از بخش هفتم وندیداد آمده: کسی که میخواست جراح شود باید ابتدا دواپرست (شیطانپرست، در واقع به معنای غیرزردشتی) را عمل میکرد و اگر بیمار معالجه میشد باید این عمل را دوباره روی دواپرست دیگری انجام میداد. جراح در صورت شفای دواپرست دوم باید برای سومین بار این عمل را روی شیطانپرست دیگری انجام میداد و اگر آخرین نفر هم شفا مییافت، پزشک از این امتحان سربلند بیرون میآمد و میتوانست برای همیشه جراحی کند.
همان گونه که در بالا اشاره شد پزشک باید جراحیهای متعددی را روی بیمار انجام میداد و تنها پس از گذراندن این آزمون قادر به فعالیت در این زمینه بود. در شاهنامه فردوسی به عمل تولد رستمینه اشاره شده است. پزشکی که رودابه مادر رستم را عمل کرد سیمرغ یکی از شهیرترین پزشکان ایران باستان بود. سیمرغ یک مغ بود و بر بلندای دماوند میزیست. به خاطر همین سکونتگاه مرتفعش بود که وی را سنامرغ نامیدند. زال پسر سام بود، پدرش وی را در کودکی برای کسب دانش و معرفت به سیمرغ سپرد و یکی از شاگردان مورد علاقه سنا بود. زال از سیمرغ درخواست کمک کرد و سیمرغ بود که با عمل رودابه، رستم را به دنیا آورد. قابل ذکر است که در کاوشها و حفاریهای باستانشناسی در شهر سوخته تعدادی جمجمه به دست آمد که نشان عمل جراحی بر آنها آشکار است.
۴) گیاهپزشک یا اوروهپزشک (طب گیاهی)
اصل و منشاء طب گیاهی به رشد و گسترش کشاورزی و زراعت در ایران بازمیگردد. ایرانیان نخستین ملتی بودند که با خواص گیاهان آشنا شدند و از آنها برای درمان بیماریها استفاده کردند. با گذشت یک هزار سال از آن زمان طب گیاهی همچنان در ایران و دیگر نقاط جهان از جمله هند و پاکستان کاربرد دارد. دانش طب گیاهی ریشه در ایران باستان دارد و از آنجا به کشورهایی چون هند، چین، بینالنهرین و مصر منتقل شده است. در بند ششم از بخش بیستم وندیداد به طب گیاهی اشاره شده است: ما همه گیاهان را میپرستیم. ما در جستوجوی گیاهان هستیم و از آنها به خاطر ترس از سردرد، مرگ، آتشسوزی، تب، اژانه، وژهوه، جذام، نیش مار، داروکه، بیماریهای مسری، چشم بد و ناپاکیها و تباهیهایی که اهریمن برای انسان به ارمغان میآورد، نگهداری میکنیم. از نگاشتههای ذکرشده روشن است که داروهای گیاهی برای درمان اکثر دردها و بیماریها به کار میرفت. در بندهای سوم و چهارم از یسنای نهم همچون دیگر بخشهای اوستا به گیاه هوم اشاره شده و همانگونه که از نگاشتههای وندیداد، یسنا و یشتها برمیآید دانش پزشکی ایرانیان با بسیاری ار بیماریها و داروهای لازم برای معالجه آنها آشنا بود. علاوه بر هوم، از گیاهان دیگری نیز چون اسپند و کندر در ایران باستان برای معالجه بیماریها استفاده میشد. عصاره نعناع و بیدمشک هم نقش عمدهای در درمان بیماریها داشت. برخی از این گیاهان همچون هوم و اسپند در تشریفات مذهبی نیز مورد استفاده قرار میگرفتند.
۵) منترهپزشک (روانپزشک)
منتره به معنای تحریک و تهییج رفتار است. منتره از جنبهای ایزدی و نیرویی اصیل برخوردار بود که تاثیر عمدهای بر تسکین و درمان بیماران داشت. اختلالات روانی، بیماریهایی بودند که روح و روان را درگیر خود میکردند و این مشکل دیگر از طریق گیاه یا دارو حل نمیشد. پس در آن زمان بیمارانی که از این دست مشکلات رنج میبردند از طریق تلقین فکری و با استفاده از ارتباطات کلامی و شفاهی درمان میشدند. منتره به معنی سرود و دعایی بود که برای برقراری ارتباط با بیمار برای وی خوانده میشد. هنگامی که روح آدمی به شدت آشفته بود بهترین درمان برای او خواندن کتاب مقدس بود. اوستا اهمیت فراوانی برای منتره قائل است. در بند چهل و چهارم از بخش هفتم وندیداد این طور آمده: روشهای متعددی برای درمان بیماریها وجود دارد، به وسیله چاقو، کارد و گفتار مقدس. آن که از طریق گفتار مقدس درمان شود، تاثیربخشترین درمان بر وی صورت گرفته است.
بند پنجم اردیبهشت یشت اشاره دارد: دعایی که منطقهای اهریمن و تمامی دیوها و افسونگریها را دفع کند عالیترین، زیباترین، قویترین، پیروزیبخشترین و در نهایت شفابخشترین گفتار مقدس است. پس بر پایه فرهنگ و سنن ایرانی منتره نابودکننده اهریمن، پلیدی، پندار ناپاک و تمامی زشتیها بود. نامهای خدایان، گاتاهای الهی، یسنا، ادعیه، تمامی آموزههای زردشت، پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک همگی منتره بودند. اجداد و نیاکان ما اعتقاد داشتند زمانی که روح و روان سالم و شاداب باشد جسم هم سالم است.
عکس این جریان هم صادق است، هر چقدر روح و روان خسته و افسرده باشد فرقی ندارد که جسم چقدر نیرومند باشد، در نهایت ضعیف و پژمرده خواهد شد. دیگر شفابخش، آموختن فرهنگ و علوم برای نیل به کمال انسانی است. علم روانپزشکی در ادوار باستان قرائت ادعیه دینی، اوستا و مطالعه کتب مقدس دیگر آیینها و ملل را توصیه میکرد. طی قرون دانش پزشکی از ایران به دیگر مراکز دنیای باستان همچون شوش، بابل، مصر، چین، هند، یونان و امپراتوری روم منتقل شد. ایرانیان در طول تاریخ ثابت کردهاند که همواره مشعلدار دانش و فرهنگ در جهان بودهاند.
احمد نوری
ترجمه: رضا دستجردی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران صادق زیباکلام دولت مجلس شورای اسلامی مجلس انتخابات انتخابات مجلس مجلس دوازدهم انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی ستاد انتخابات کشور دولت سیزدهم
قتل سیل فضای مجازی تهران هواشناسی شهرداری تهران زلزله سازمان هواشناسی وزارت بهداشت پلیس بارش باران آتش سوزی
حقوق سربازان سلامت قیمت شکر خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا گاز بازار خودرو نمایشگاه نفت ایران خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب کتاب نمایشگاه کتاب تهران سینمای ایران تلویزیون رضا عطاران دفاع مقدس سینما نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تئاتر
فناوری کره زمین
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه روسیه آمریکا حماس افغانستان سازمان ملل اوکراین رفح
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر بازی هوادار باشگاه پرسپولیس لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران سپاهان باشگاه استقلال
هوش مصنوعی شفق قطبی مریم میرزاخانی ایلان ماسک ناسا اپل تبلیغات نوآوری گوگل
زنان کاهش وزن درمان و آموزش پزشکی دیابت فشار خون قهوه بارداری افسردگی