چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

زورخانه و آیین های ورزش باستانی مرشد بخوان


زورخانه و آیین های ورزش باستانی مرشد بخوان

یا علی شان همیشه جاریست, میلهاشان همیشه برافراشته و کبادهها رقصانند پهلوانان می چرخند و می چرخند و می چرخند و زیر لب نجوایی می کنند زورخانه همان جایی است که این روزها در ورای دنیای ماشینی و تلفن همراه و هزار زرق و برق دیگر هنوز بوی خاک نم خورده می دهد زورخانه همان استادیوم فراموش شده آدمهای قدیم است

آفتاب نزده پای راستش را می گذارد بیرون. نیمه چرخشی می زند و در آبی لوزی دار را می بینند و راه بالای کوچه را در پیش می گیرد. دو بار دست روی صورتش می کشد و هنوز قبول ندارد که پیر شده است. در بین راه دو سه نفری رخصت می گیرند و جلو می آیند و صبح بخیری می گویند و راهی بالا دست کوچه که دیگر به انتهایش رسیده اند می شوند. هفت هشت نفری گرد هم جمع هستند و به احترام مرشد همان جا ایستاده اند. به رسم همه زورخانه ها لنگه در کوتاه چوبی پهلوانان را خم می کند به رسم احترام. وارد که می شویم مهتابیهای سرد توی چشم می زنند و انعکاس نورش روی قاب چین های دور گود می افتد. وارد گود نشده در گوشه ای جامعه پهلوانی را روی هم چیده اند و متناسب با قامت هر یک در کنجی گذاشته اند. بعد از لباس پوشیدن و لنگ بستن مرشد به احترام خم می شود و دست روی زمین می زند و رخصت می گیرد و بقیه همین طور داخل می شود. اینجا هنوز بوی پهلوانی می دهد. مرشد زنگی می زند و می خواند.

● جوانمردان

یا علی شان همیشه جاریست، میلهاشان همیشه برافراشته و کبادهها رقصانند. پهلوانان می چرخند و می چرخند و می چرخند و زیر لب نجوایی می کنند. زورخانه همان جایی است که این روزها در ورای دنیای ماشینی و تلفن همراه و هزار زرق و برق دیگر هنوز بوی خاک نم خورده می دهد. زورخانه همان استادیوم فراموش شده آدمهای قدیم است.

زورخانه جایگاه ورزش مردان است و بیشتر در کوچه پس کوچههای شهرها دیده می شود. معمولا بام گنبدی شکلی دارند و کف آن گودتر از کوچه است. در آن کوتاه و یک لختی است و هر که بخواهد از آن بگذرد و داخل زورخانه شود باید گردن خم کند. حکمت کوتاهی در زورخانهها این است که ورزشکاران و کسانی که برای تماشا به آنجا می روند به احترام ورزش و ورزشکاران و پیشکسوتان آن مکان خم شوند. این در به یک راهروی باریک با سقف کوتاه منتهی می شود و آن راهرو به «سردم زورخانه» می رود.

درمیان زورخانه گودالی هشت پهلو و گاه شش پهلو ۵ یا ۴ متر در طول و پهنای ۴ متر در عرض و یک متر عمق دارد. در کف گود چند لایه بوته و خاشاک گذاشته و روی آن بوته و خاشاک خاک رس ریخته و آن را صاف کرده اند. بوته و خاشاک را برای نرمی کف گود می ریزند و هر روز روی این کف را پیش از آن که ورزش آغاز شود با آب «گل نم» می زنند تا از آن خاکی بلند نشود. گود زورخانههای قدیمی تر دیواری سراسر ساروج اندود داشته اند و لبه آن به جای هزاره آجری با چوب پوشانده شده است تا اگر ورزشکار هنگام ورزش به لب گود بخورند زخمی نشود. در بالا و دور گود غرفه هایی ساخته شده که جای نشستن تماشاچیان و گذاشتن جامه ورزشکاران و لنگ بستن تنکه پوشیدن آنان است. یکی دو غرفه از این غرفه ها نیز جایگاه ادوات و میل و کباده است. جالب است بدانید که می گویند نخستین کسی که طرح معماری و زورخانه را بنا کرد «پوریای ولی» بود. نام پوریای ولی «محمود قتالی خوارزمی» است. او در نیمه دوم سده هفتم و نیمه نخستین سده هشتم هجری می زیسته و علاوه بر پهلوان روایت است شاعر و عارف هم بوده و دمی گرم و گیرا داشته است.

● پهلوان سعید

جوانهای امروز به ندرت پایشان به گود بازشده و چندان از اوضاع زورخانه آگاه نیستند. این را پهلوان «سعید آملی» ۶۶ ساله می گوید. پهلوان سعید از کودکی با زورخانه بزرگ شده است و خاطرات شیرینی از آن روزها دارد. می گوید «مرام پهلوانی در خانواده ما رسم بود و پدرم همیشه ما پسرها را تشویق به این کار می کرد. نوجوان بودم در محله ما دو زورخانه داشتیم. اولی برای عوام بود و خیلیها می آمدند و دومی هم برای خواص که هفته ای دو سه بار آن را باز می کردند. آن موقعها پدرم می گفت قبل از اینکه پا در زورخانه بگذاری باید وضو بگیری یا علی بگویی و آن وقت وارد شوی. تا اواسط جوانی آنجا بودم و بعد به تهران آمدیم. در یکی از زورخانههای بازار که الان بعید می دانم اثری از آن باقی مانده باشد رفتم و ادامه کار را تا همین اواخر آنجا پی گرفتم.»

در زورخانه ابزار و ادوات خاصی برای ورزشکاران در نظر گرفته می شود که براساس تجربه و استعداد ورزشی مورد استفاده قرار می گیرد. تخته شنا و میل چوبی ورزشی که خیلیها به اشتباه از آن بعنوان دمبل نام می برند جز عادی این وسایل به شمار می رود. در این میان میل بازی که دسته بلند تر و وزن کمتر دارد هم از جمله ابزارهای نمایشی زورخانه محسوب می شود و پس از آن سنگ و کباده جای می گیرد که استفاده از آن تنها تجربه می خواهد و یک دل پاک.

«پهلوان سعید» درحالی که صدایش می لرزد، آهی می کشد و می گوید «یک روز صبح دیرتر از همیشه رفتم به زورخانه، حال چندان مساعدی نداشتم و فراموش کردم که وضو بگیرم. وارد گود شدم. آن وقتها رسم بود که هر که دیرتر می آمد باید جریمه می داد و از قضا نوبت آن روز به من رسید. قبل از آنکه کسی چیزی بگوید و حرفی بزند رفتم سمت میل و خواستم جریمه ام را تسویه کنم. هر کاری کردم نتوانستم با آن همه سابقه باستانی میل را بالای سر ببرم. وقتی به خودم آمدم فهمیدم که آن روز دلم با زورخانه نبود و وضو نداشتم. نیت کردم و وضو گرفته و جریمه ام را پرداختم.»

● دعا خوانی

پس از پایان ورزش، مرشد به زنگ می زند و تنبک را کنار می گذارد و می نشیند. میان دار و ورزشکاران دیگر که هر یک لنگی بر دوش انداخته اند به کنار گود آمده و به لبه آن تکیه می دهند و میان دار با احترام به دیگران تعارف می کند. اگر کسی نپذیرفت خود او به دعا کردن می پردازد و ورزشکاران و تماشاچیان هم باهم پس از هر دعاها «آمین» سر می دهند.

دعا چنین است: دست و پنجه مرشد درد نکند. خداوند نسل سادات را زیاد کند و دشمن و بدخواه سادات را از صفحه زمین براندازد. پروردگارا شر شیطان و بلاهای ناگهانی، نفس اماره آخرالزمان را از بلاد اسلام دور بگردان. خداوندا بانیان ورزش را که مرده اند و رفته اند رحمت بفرما. در دنیا و آخرت زبان ما را به ذکر لا الله الا الله گویا بفرما. پروردگارا تورا قسم می دهم به حق مقربان درگاهت در دنیا ما را از زیارت ائمه اطهار و در آخرت از شفاعت ابا عبدالله بی بهره منما. حاضران صلوات می فرستند و دعا پایان می پذیرد.

● گلریزان

هنوز هم بعضی جاها رسم است که برای رفع گرفتاری و مشکلات مردم و بزرگان زورخانه دور هم جمع می شوند و کمک می کنند. در واقع این کمک کردن همان گلریزانی است که سالیان سال در زورخانهها جریان داشته و کم و بیش هم حفظ شده است. در عین حال گلریزان یکی از دیدنی ترین جشن ها در زورخانه است. این مراسم بیشتر در شب های ماه رمضان برای بزرگداشت پهلوانان بنام و کهن بر پا می شود و در آن ورزشکاران قدیمی و با سابقه و بزرگان و سرشناسان محل دعوت می شود و هر یک دسته گلی با خود می آورند و در و دیوار زورخانه نیز با گل پوشیده و آراسته می کنند. آنگاه پس از یک دور ورزش و بازی های ورزشی و چند کشتی میان پهلوانان بنام، یکی از پیش کسوتترین ورزشکاران درباره مقام پهلوانی که گلریزان برای او برپا شده است سخن می گوید. اکنون «گلریزان» بیشتر برای بزرگداشت، و پاس پهلوان یا ورزشکار آزموده و قدیمی برپا می شود و همچنین برای کمک به خانواده ورزشکارانی که درآمد کافی برای گذراندن زندگی خود ندارند یا گرفتاری هایی زندگی آنان را آشفته کرده است. برای گلریزان دعوت نامههایی با عنوان «همت عالی» و به ارزش های گوناگون چاپ می کنند و پولی را که از این راه تامین می شود به ورزشکار یا خانواده او و نیازمندان اختصاص می یابد.

نویسنده : محمدجواد نعمتی



همچنین مشاهده کنید