شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
سیاستهای انبساطی میتوانند موثر باشند
در مقالهای که اخیرا در اکونومیست به چاپ رسید این سوال پرسیده شده که چه طور ممکن است که با اجرای سیاست پولی انبساطی حباب تشکیل نشود؟ این مقاله قطعا ارزش خوانده شدن را دارد، اما من در این جا مباحث مطرح شده در آن را خلاصه میکنم.
بانکهای مرکزی تلاش کردهاند تا از طریق تسهیل مقداری و کاهش نرخهای بهره، نقدینگی به بازار تزریق کنند. این اقدامات برای رونق دادن به اقتصاد طراحی شده بودند، اما عوارضی که به بار آورد از نظر بانک مرکزی اصلا مطلوب نبود. در نتیجه این سیاستها قیمت داراییها افزایش پیدا کرد. اجزای اصلی تورم حبابی هنوز وجود ندارد؛ اعتبار خصوصی در حال افزایش نیست و خوشبینی چندانی هم وجود ندارد؛ اما اگر قرار باشد سیاستهای بانک مرکزی همین طور باقی بماند، این امکان وجود دارد که حباب ایجاد شود. البته در این مقاله نشان داده میشود که انتظار نمیرود این اتفاق بیفتد، زیرا یا رشد حقیقی مطلوب محقق میشود که در این صورت بانکهای مرکزی کار خود را انجام دادهاند یا رشد حقیقی بالایی ایجاد نمیشود که در این صورت نیز حبابهای جوان میترکند.
البته یک احتمال دیگر آن است که بانکهای مرکزی نگران این شوند که قیمت داراییها رشد کند، اما اقتصاد راکد بماند و به همین دلیل فعالیتهای خود را محدود کنند. این امر باعث میشود که حبابی تشکیل نشود، اما اقتصاد هم رشد نکند.
سوال دیگر این است که آیا درست است که سیاستهای پولی انبساطی اتخاذ شوند؟ آندری اشلیفر از خرید بدهیها توسط بانک مرکزی حمایت کرده است؛ سیاستی که نقدهای زیادی بر آن وارد است. در زیر بخشی از نوشته وی در دفاع از این سیاست را میخوانید:
هنگام بحران، قیمت اوراق بهادار- مانند اوراق بهادار رهنی، اوراق خزانه، بستههای وام و غیره- به شدت کاهش پیدا میکند و به زیر قیمت واقعیشان میرسد. در این شرایط بانکها برای حداکثر کردن سودشان ترجیح میدهند به جای وام دادن اوراق قرضه خریداری کنند (سودهایی که گلدمن ساکس و جی پی مورگان از خرید و فروش اوراق بهادار به دست آوردهاند را در نظر بگیرید). در واقع از آن جا که قیمت داراییها کاهش یافته است حتی اگر به بانکها سرمایه تزریق شود وام دهی از سر گرفته نمیشود. بانکها از این پول استفاده میکنند تا اوراق بهادار را زیر قیمت بخرند و در موقع مناسب بفروشند.
تامین مالی سرمایهگذاریهای جدید توسط بانکها (از طریق قرض دادن به کسب و کارها) همواره با رقیب قدرتمندی به نام سفتهبازی مواجه بوده است. اگر سفته بازی جذاب شود، توجه بانکها به آن معطوف میشود.
راهحل این است که فدرال رزرو یا دولت اوراق بهادار را خریداری کند تا قیمتشان افزایش یافته و جذابیتشان برای بانکها کاهش یابد.
این که فدرال رزرو و دولت هرگز به جای قیمت داراییها قیمتهای مصرفی را هدفگذاری نکردهاند برای من عجیب است. مقامات فدرال رزرو میتوانستند اوراق قرضه بخرند و این نکته را در نظر داشته باشند که ممکن است این سیاست به تورم منجر شود. اما فدرال رزور دست به این اقدام نزد، زیرا تورم قیمتهای مصرفی را به خودی خود اتفاق نامطلوبی به حساب میآورد.
اما این انتخاب فشارهای تورمی را کاملا از بین نبرد و تنها به آن معنا بود که تمام فشار به بازار داراییها منتقل شده است. این امر باعث شد که ماکزیمم ریسک حباب با ماکزیمم سود بخش بانکی و حداقل هزینه نسبت به منفعت ترکیب شود. افزایش قیمت داراییها بسیار مفید بوده و خوب است که فدرال رزرو تلاش کند تا به اقتصاد رونق دهد، اما مطمئنا در صورتی که فدرال رزرو تا به این حد نگران تورم قیمتهای مصرفی نباشد، سیاست انبساطی موثرتر بوده و ریسک کمتری خواهد داشت.
مترجم: مصطفی جعفری
منبع: اکونومیست
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست