چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

دفاع واقع گرایانه از نامزدی خاتمی


دفاع واقع گرایانه از نامزدی خاتمی

در ماه های آینده با یک انتخابات تاثیرگذار در زندگی جمعی ایرانیان روبه رو هستیم سخن اصلی من در اینجا این است که اولاً یک اصلاح طلب نمی تواند نسبت به این رخداد بی تفاوت باشد, ثانیاً بنا به شش دلیل زیر اگر از هم اکنون از کاندیداتوری خاتمی دفاع و برای پیروزی او فعالیت کنیم, حتی اگر نگذارند کاندیدای ما موفق شود, گامی موثر برداشته ایم و ثالثاً اگر این اقدامات صورتاً سیاسی و مدنی را با انگیزه یی اخلاقی و دینی انجام دهیم, عمل صالحی انجام داده ایم که یکی از ارکان مومنانه زیستن است

در ماه های آینده با یک انتخابات تاثیرگذار در زندگی جمعی ایرانیان روبه رو هستیم. سخن اصلی من در اینجا این است که؛ اولاً یک اصلاح طلب نمی تواند نسبت به این رخداد بی تفاوت باشد، ثانیاً بنا به شش دلیل زیر اگر از هم اکنون از کاندیداتوری خاتمی دفاع و برای پیروزی او فعالیت کنیم، حتی اگر نگذارند کاندیدای ما موفق شود، گامی موثر برداشته ایم و ثالثاً اگر این اقدامات صورتاً سیاسی و مدنی را با انگیزه یی اخلاقی و دینی انجام دهیم، عمل صالحی انجام داده ایم که یکی از ارکان مومنانه زیستن است.

۱) دفاع از خاتمی در راستای دفاع از تحقق آرمان های انقلاب اسلامی است. تعداد زیادی از ایرانیان با ایثارگری های فراوان انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند. مردم، پس از پیروزی انقلاب هزینه های سنگین این انقلاب را با جان و مال خود پرداختند که یکی از آنها هزینه های جنگ تحمیلی عراق به ایران بود. یکی از دلایل اصلی این همه از جان گذشتگی ، اهمیت تحقق آرمان های انقلاب اسلامی بود. اما متاسفانه همچنان تحقق آرمان های انقلاب اسلامی در جامعه ما با مخاطره روبه رو است و خاتمی بهتر می تواند ما را در تحقق آرمان های انقلاب اسلامی یاری کند. حال سوال این است که آرمان های انقلاب اسلامی چیست؟ به نظر من همچنان رساترین واژه هایی که آرمان های انقلاب اسلامی را معرفی و خلاصه می کنند همان شعار اصلی انقلاب اسلامی؛ «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» است که هر چهار رکن این شعار هم اکنون با مخاطراتی روبه رو است.

«آزادی» و «جمهوریت» با برخی محدودیت ها روبه رو است زیرا برخی مسوولان برگزاری انتخابات زیر بار انتخابات آزاد، منصفانه و سالم نمی روند. انتخابات به شیوه کنونی را نه تنها شهروندان سکولار ایرانی که معماران انقلاب و یاران اولیه امام (ره) همچون آیات عظام منتظری، صانعی، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، طاهری اصفهانی، موسوی خوئینی ها و... نیز آزاد، عادلانه و منصفانه نمی دانند و از نحوه انتخاباتی که در ایران برگزار می شود ناراضی هستند (همین ارزیابی را می توان نسبت به وضعیت آزادی مطبوعات، احزاب، نهادهای مدنی و حقوق شهروندی که از ارکان جمهوریت هر نظامی است تعمیم داد که شرحش در این مجال ملال آور است).

رکن «اسلامیت» نیز به عنوان یکی دیگر از آرمان های انقلاب آسیب دیده است. اکثر جوانان این کشور مستقیماً دینداری را از روی متون اصلی دین مثل قرآن و احادیث نبوی و ائمه طاهرین یاد نمی گیرند، بلکه دینداری آنها واکنشی است به دینداری کسانی که از دین خدا و از انقلاب مردم و ایثارگری شهدا هزینه می کنند. بهترین شاخصی که نشان دهنده خطرات احتمالی برای دینداری در ایران است، شاخص رشد بی اعتمادی (و ضعف رعایت موازین اخلاقی) در جامعه است، به طوری که بیش از ۷۰ درصد مردم به یکدیگر اعتماد ندارند.

از میان چهار رکن آرمان های انقلاب اسلامی، وضع ما در ارتباط با آرمان «استقلال» بهتر بود که آن هم در معرض مشکلاتی قرار گرفته است زیرا استقلال را دیگر باید در جهان جهانی شده کنونی مورد ارزیابی قرار دهیم. در دوره یی زندگی می کنیم که زندگی ما (معیشت ما، فرهنگ ما، سیاست ما و...) در معرض امواج جهانی است و اگر در این امواج جهانی سهمی نداشته باشیم، به یک معنا استقلال مان هم در معرض تهدید قرار می گیرد. به عنوان مثال در اقتصاد جهانی ما جز صدور نفت و واردات میلیاردی چه نقشی داریم؟ از لحاظ سیاسی به جای اینکه با کشورهای اصلی اسلامی و کشورهای پیشرفته جهان (که بیشترین نقش را در ایجاد امواج جهانی دارند) تعامل داشته باشیم کارمان به جایی رسیده است که همه امیدمان به یاری کشورهای اقتدارگرای سابقاً کمونیست معطوف شده است مثل روس و بلاروس. اما خاتمی معتقد به جمهوری اسلامی است و «شعار دولت اسلامی» را یک انحراف از آرمان های انقلاب می داند. بنابراین، دفاع از رئیس جمهوری او، دفاعی معقول و در جهت تحقق آرمان های انقلاب اسلامی است.

به ادعای فوق ممکن است این نقد رادیکال وارد شود که؛ «استقلال آزادی و جمهوری اسلامی» آرمان انقلاب اسلامی در سی سال گذشته بود، و آرمان جوانان امروز ایران «دموکراسی» است؛ لذا از نظر این منتقدان دفاع از خاتمی خوشایند میانسالانی است که همچنان به آرمان های انقلاب اسلامی وفادارند و دفاع از او را نمی توان به جوانان امروزی توصیه کرد. پاسخ من این است که دفاع از «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» حتی برای جوانانی که دموکراسی برای آنها یک هدف اساسی است، قابل دفاع است. فرض کنید در ایران حکومت تغییر بکند و کسانی که حکومت را تغییر دادند افراد دموکراتی باشند و در کشور برای تعیین نوع حکومت انتخابات آزاد برگزار کنند. پیش بینی من این است که حتی در چنین شرایطی دوباره آنچه که به تایید اکثریت مردم ایران خواهد رسید «جمهوری اسلامی» است؛دلیل آن هم روشن است؛

اکثریت مردم ایران مسلمان هستند و منتخبان این مردم قوانین اساسی را تصویب نمی کنند که با اصول مسلم اسلامی ناسازگار باشد و چنین حکمرانی باز هم «جمهوری اسلامی» است (البته ممکن است که قانون اساسی چنین حکومتی به اولین پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی نزدیک تر باشد تا قانون اساسی کنونی). به بیان دیگر مسیر دموکراسی در ایران همچنان از «جمهوری اسلامی» می گذرد ۱ البته ممکن است عده یی از جمهوری اسلامی که دوباره تشکیل می شود سوءاستفاده کنند. از این رو لازم نیست برای دفاع از دموکراسی یا دفاع از جمهوریت حکومت (حکومتی که همه شهروندان را دربر بگیرد) کار پرزحمت تغییر حکومت را انجام بدهیم، بلکه جوانان معتقد به دموکراسی هم می توانند بر اساس آرمان های انقلاب اسلامی از انحرافات جمهوری اسلامی جلوگیری کنند؛ این کاری است که خاتمی به آن اعتقاد دارد لذا اگر به جوانان علاقه مند به دموکراسی توصیه کنیم به خاتمی (به عنوان کسی که مخالف انحراف از شعار اصلی انقلاب اسلامی است) رأی بدهند و برای او فعالیت بکنند، حرف غیرقابل دفاع و کهنه یی نزده ایم.

۲) دلیل دوم اینکه خاتمی می تواند با «تراکم آسیب های اجتماعی» در ایران روبه رو شود. جامعه ایران، از توانایی های قابل توجهی برای تغییر اوضاع نامطلوب خود برخوردار است و از این نظر جامعه مدرنی است۲ ولی همین جامعه با انواع آسیب های اجتماعی نگران کننده و آزاردهنده روبه رو است. به این عناوین توجه کنید؛ حداقل ۹ میلیون فقیر؛ بین چهار تا پنج میلیون بیکار؛ بین دو الی سه میلیون معتاد؛ بیش از پنج میلیون حاشیه نشین حاد و“ در اینجا این سوال مهم طرح می شود که چرا جامعه یی که سی سال پیش یکی از اهداف انقلابش ایجاد جامعه یی اخلاقی، با رفاه و بدون تبعیض (و به تعبیر بحث ما در اینجا، ایجاد جامعه یی با آسیب های اجتماعی کمتر) بود، اینک با رشد فزاینده و تراکمی از آسیب های اجتماعی روبه رو است. علت یابی این بحث در حوصله این نوشته نیست. ولی مایلم در اینجا با توجه به نتیجه یکی از مطالعات درباره «علل موثر رشد فزاینده اعتیاد در ایران»، به یکی از علل موثر در رشد آسیب های اجتماعی اشاره کنم. در تحقیق مذکور نشان داده ام که یکی از علل موثر رشد فزاینده اعتیاد در ایران این است که۳ نهاد دولت به عنوان بزرگ ترین و موثرترین نهاد سیاستگذاری و اجرایی در کشور، به جای اینکه اهداف (و آرمان های) انقلاب و وظایف کشورداری را واقع بینانه پیگیری کند، آنها را ایده آلیستی- شعاری پیگیری می کند.

اکنون نیز دولت شعار عظمت طلبی می دهد، شعار مدیریت جهانی سر می دهد، می خواهد ایران را بر بام جهان بنشاند، ولی به رغم این شعارها، هنوز یک مرکز رسمی و قابل اعتماد تاسیس نشده است که حداقل صورت وضعیت آسیب های اجتماعی (حتی در سطح توصیف) را در ایران ثبت و ضبط کند تا راه برای علت یابی محققان فراهم شود. از سویی شعارهای ایده آلیستی می دهیم و دلمان را خوش می کنیم، به مردم روحیه و امید می دهیم و از سوی دیگر در زمین واقعیت رشد اقتصادی و سرمایه گذاری ما پایین می آید، جوانان ما در معرض آسیب های اجتماعی هستند و جوانان توانا از کشورهای صنعتی غربی تقاضای ویزای تحصیل، کار و مهاجرت می کنند. دولت آقای خاتمی هر ضعفی که داشت یک دولت شعاری نبود. به همین دلیل در دوره ایشان توانایی های جامعه ایران (خصوصاً توانایی های اقتصادی) بیشتر شد. بنابراین دفاع از خاتمی یعنی دفاع از دولتی واقع بین و غیرشعاری و کنترل کاراتر آسیب های اجتماعی.

۳) دلیل سوم اینکه خاتمی تناسب بهتری با ویژگی های جهان کنونی دارد. در مقیاس ملی و جهانی در عصر تصویر، تصویرسازی و تصویرپذیری زندگی می کنیم و موثر بودن تصویر (در مقایسه با نقش کلمه و سخن) یکی از ویژگی های جهان ویترینی کنونی است. به عنوان نمونه تصویر منفی از القاعده و بن لادن و پخش رسانه یی آن، باعث شده است آبروی کشورهای اسلامی نزد افکار عمومی غربیان خدشه دار شود. به عنوان مسلمان و علاقه مند به حیثیت مسلمانان در عصر نابرابری رسانه یی، باید کوشش کنیم تصویری مثبت از اسلام و خصوصاً تشیع در جهان ارائه شود. هنر ما این نیست که در جهت تقویت تصویرسازی اسلام رادیکال، بنیادگرا و غیرمداراگر حرکت کنیم. ایرانیان با دفاع از خاتمی می توانند تصویر یک اسلام رحمانی، مسالمت جو و اهل گفت وگو را در جهان پررنگ کنند. بهبود اعتبار و تصویر ایران به زندگی روزانه و آب و نان و آینده جوانان ما نیز ارتباط دارد. از زمانی که تصویری منفی (پس از اینکه مسوولان ما سخنان و شعاری درباره محو اسرائیل سر دادند) از ایران و ایرانی در کشورهای غربی ترسیم شده است، تبادلات علمی، اقتصادی، صنعتی، پزشکی و توریستی کشور ما با دیگر کشورها با مشکلات بیشتری روبه رو شده است. به عنوان مثال دانشجویان خوش استعداد ما که برای تحصیل به خارج می روند گاهی حتی به عنوان ایرانی مجاز نیستند یک حساب جاری ساده در یکی از بانک های کشورهای غربی باز کنند.

۴) معمولاً منتقدان خاتمی می گویند که او نتوانست شعارهای توسعه سیاسی خود را در عمل نهادینه کند و خصوصاً به قانون تبدیل کند و نتیجه می گیرند در ساختار فعلی جمهوری اسلامی رئیس جمهور کاری نمی تواند از پیش ببرد. در پاسخ به این منتقدان سخن من این است که تجربه سه ساله اخیر نشان می دهد که اگرچه رئیس جمهور نمی تواند شعارهای توسعه سیاسی را در همه ابعادش پیش ببرد ولی می تواند دستاوردهای پیشین را بر باد دهد و از توان دولت و جامعه ایران بکاهد؛ در سه سال گذشته دیدیم که با بیش از ۲۰۰ میلیارد درآمد ارزی، شاخص های اقتصادی (مثل تورم، سرمایه گذاری و...) وضعیت بهتری پیدا نکرد؛ بهترین روابط خارجی ایران با کشورهای سوسیالیستی بوده است؛ مسوولان آشکارا آمار غیرمنطبق با حقیقت می دهند و با یک تلفن مسوولان برای تغییر سهمیه مناطق کنکوری ها، شاگردان اول شهرستانی برای پذیرش در دانشگاه های معتبر تهران با مشکل روبه رو می شوند. ما از خاتمی دفاع می کنیم زیرا می دانیم برای خوشایند و بدآیند مردم، شعارهای اینچنینی سر نمی دهد و ایران را اقلاً با رکود مواجه نمی کند.

۵) در شش سال گذشته منتقدان دموکرات خاتمی می گفتند حرکت انتخاباتی و اصلاح طلبی از بالا در چارچوب نظام سیاسی فعلی حرکتی عقیم و بی ثمر است. آنها معتقدند برای دفاع و تحکیم دموکراسی باید حرکت از پایین به بالا باشد، یعنی علاقه مندان به دموکراسی باید با سازماندهی خود، تقویت نهادهای مدنی، دیده بانی های خود از رفتار حکومت و ارتباط با جنبش های خرد اجتماعی، با ارائه طرح های جدید، جامعه مدنی را قوی کنند، زیرا بدون یک جامعه مدنی و جنبش سراسری قوی نمی توان سازوکارهای واقعی دموکراسی را به نظام سیاسی قبولاند. من در اینجا در برابر استدلال مذکور وارد بحث نمی شوم و نمی خواهم کارنامه شش ساله گذشته این منتقدان را مورد ارزیابی قرار دهم. تنها سخنم این است که اگر این منتقدان در آنچه می گویند و می خواهند صادق هستند، با حمایت از ریاست جمهوری فردی چون خاتمی می توانند شرایط را برای پیگیری اهداف شان فراهم تر کنند. آیا این منتقدان اهداف خود را در شرایطی که شخصیتی چون خاتمی در حکومت باشد (که به آزادی شهروندان و به دموکراسی سازگار با آن اعتقاد دارد) بهتر نمی توانند پیش ببرند؟ آیا در شرایطی که کسی در کرسی ریاست جمهوری قرار داشته باشد که هیچ اعتقادی حتی به جمهوری اسلامی نداشته و به دنبال «دولت»اسلامی باشد، آنها با موانع بیشتری روبه رو نمی شوند؟

۶) دلیل آخر اینکه دفاع از کاندیداتوری خاتمی امکانی است که می تواند بازی از پیش طراحی شده مخالفان آزادی و جمهوریت جمهوری اسلامی را به هم بزند. تفاوت انتخابات سال ۷۶ با سال ۸۸ این است که در سال ۸۸ مخالفان آزادی از امکانات دولت پنهان برخوردارند، دیگر نمی خواهند مثل گذشته در انتخابات ریسک کنند، از برکت پول نفت و مصادره ارزش های اخلاقی و دینی سازمان رای دارند و می توانند انتخاباتی برگزار کنند که حتی باعث شکایت هاشمی رفسنجانی به خداوند شود.

طرح اصلی این مخالفان آزادی (و به نظر من مخالفان جمهوریت جمهوری اسلامی) این است که با حضور یک کاندیدای ضعیف از سوی اصلاح طلبان، انتخابات را برگزار کنند و پس از انجام انتخابات، هم در داخل و خارج جار بزنند که کاندیدای ما در یک انتخابات آزاد و دموکراتیک پیروز شد و مردم ایران مشت محکمی به دهان اصلاح طلبان زد. به نظر من کسی که می تواند از هفت خوان انتخابات بگذرد و این بازی را به هم بزند، خاتمی است. با نگاهی به روزنامه های وابسته به مخالفان آزادی متوجه می شویم که کابوس آنها، حضور خاتمی در انتخابات است.

به دلایل متعدد از جمله شش دلیل فوق، امیدوارانه و با انگیزه یی مومنانه برای نامزدی و پیروزی خاتمی دعا می کنیم و موفقیت خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری را هدفی واقع بینانه می دانیم. با دفاع از خاتمی می توانیم با حضور فعال در صحنه مهمی چون انتخابات (که نتایج آن در سرنوشت و زندگی میلیون ها ایرانی اثرگذار است) کاری نیک (عملی صالح) انجام دهیم و قدمی در جهت بهبود وضع جامعه برداریم.

حمیدرضا جلایی پور

پی نوشت ها

متن سخنرانی حمیدرضا جلایی پور، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، در مراسم لیالی قدر، جبهه مشارکت، ۳۰ شهریور ۱۳۸۷ (jalaeipour@ut.ac.ir)

۱- شش سال پیش امریکا به عراق حمله کرد و حکومت آن را تغییر داد ولی پس از انجام انتخابات در عراق نیز یک جمهوری اسلامی تشکیل شد. حتی در عراق هم نمی توان قوانینی را به تصویب رساند که مغایر با اصول مسلم اسلامی باشد.

۲- به عنوان مثال این زمینه های توانایی بخش عبارتند از؛ شهری شدن بیش از ۷۰ درصد جمعیت، نفوذ سازوکارهای کارآمد در معیشت روستاییان، باسواد شدن اکثریت مطلق جمعیت جوان کشور، حدود ۱۰ میلیون نفر از افراد جامعه تحصیلات عالی و میلیون ها نفر دارای تخصص عملی در رشته های مختلف شغلی هستند، توانایی های جامعه در قلمرو بهداشت و درمان رشدی فزاینده داشته و بیش از ۷۰ درصد جمعیت ایران می توانند از امکانات بهداشتی و درمانی به طور موثر استفاده کنند، این جامعه صنعتی شده و کثیری از نیازهای فنی خود را تامین می کند، بخش های مختلف شهری و روستایی از طریق گسترش جاده های ارتباطی زمینی، هوایی و رسانه های جمعی خصوصاً رادیو و تلویزیون، روزنامه ها و سایر امکانات اطلاعاتی و ارتباطی، به هم متصل شده است، وسایل حمل و نقل قادرند میلیون ها نفر از مردم و میلیون ها تن کالا را در طول روز و هفته از فواصلی دور جابه جا کنند، تقریباً تمام مردم ایران می توانند با یک زبان (زبان فارسی) با یکدیگر صحبت کنند، بخوانند و بنویسند، سازمان های اداری اغلب سطوح زندگی از آب و برق و فاضلاب گرفته تا آموزش عالی را پوشش داده است، دستگاه ها و شبکه های امنیتی و اطلاعاتی توان تامین امنیت در سراسر کشور را دارند، زنان به عنوان نیمی از جامعه به طور جدی وارد عرصه عمومی شده اند، روند فزاینده پیچیده شدن تقسیم کار اجتماعی و تمایزیابی نهادها در ایران همچون سایر کشورهای در حال نوسازی در جریان است، اکثریت مردم ایران علاقه دارند زندگی بهتری داشته باشند و مثل یک قرن پیش تقدیری فکر نمی کنند.

۳- به رغم فداکاری ها و اقدامات کم نظیری که برای مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی، دستگاه قضایی و سازمان های امدادی و بهداشتی در ایران در طول ۳۰ سال گذشته انجام داده اند و شهدای زیادی که تقدیم کرده اند که بارها مورد تایید و تشویق سازمان ملل قرار گرفته اند.