سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

قلمرو و محدوده فلسفه اخلاق


قلمرو و محدوده فلسفه اخلاق

مهمترین مباحث نظری و فلسفی در اخلاق و درباره اخلاق، به چهار گروه عمده تقسیم‌پذیرند که بازشناسی آنها و دقت در شناخت حدود و قلمرو هر یک از آنها ما را در آشنایی بیشتر با فلسفه اخلاق …

مهمترین مباحث نظری و فلسفی در اخلاق و درباره اخلاق، به چهار گروه عمده تقسیم‌پذیرند که بازشناسی آنها و دقت در شناخت حدود و قلمرو هر یک از آنها ما را در آشنایی بیشتر با فلسفه اخلاق و مسائل آن یاری می‌رساند.

۱) اخلاق تحلیلی (analytical ethics) یا فرا اخلاق

(meta- ethics) :یعنی مجموعه‌ای از مباحث درباره‌ اخلاق که جنبه‌ مفهومی دارند. به بیان دیگر، مطالعات و بررسی‌های تحلیلی و فلسفی درباره گزاره‌های اخلاقی را در اصطلاح "فر اخلاق" گویند. این بخش از مطالعات اخلاقی به هیچ وجه مشتمل بر تحقیقات و نظریات تجربی یا تاریخی در باب اخلاق نیست و همچنین وظیفه پرداختن یا دفاع از هیچ حکم هنجاری یا ارزشی خاصی را بر عهده ندارد.

۲) اخلاق دستوری یا هنجاری (normative ethics):یعنی مجموعه‌ای از مباحث در اخلاق که جنبه‌ مصداقی دارند. اخلاق هنجاری به مطالعات و بررسی‌های هنجاری درباره تعیین اصول، معیارها و روش‌هایی برای تبیین "حسن و قبح"، "درست و نادرست"، "باید و نباید" و امثال آن گفته می‌شود. این بخش از پژوهشهای اخلاقی که گاهی اخلاق دستوری نیز نامیده می‌شود، به بررسی افعال اختیاری انسان از حیث خوبی یا بدی و بایستگی یا نبایستگی و امثال آن می‌پردازد؛ صرف نظر از اینکه فرد، قوم یا دین خاصی چه نوع دیدگاهی درباره‌ آنها دارد.

۳) اخلاق توصیفی (descriptive ethics): مجموعه گزاره‌هایی است که به توصیف و تبیین نظامهای اخلاقی موجود و پذیرفته از سوی فرد یا جمعی از افراد می‌پردازد. به دیگر بیان، اخلاق توصیفی دانشی است که اصول اخلاقی مورد قبول یک شخص یا گروه را توصیف و تبیین می‌کند. پس از اینکه در مقالات قبل به تفصیل در خصوص انواع متفاوت پژوهش و تحقیق درباره اخلاق، به بحث پرداختیم اینک نوبت تعیین قلمرو و محدوده فلسفه اخلاق است. آیا فلسفه اخلاق شامل هر نوع مطالعه‌ای در باب اخلاق، اعم از توصیفی، هنجاری و تحلیلی می‌شود؟ یا منحصر به مطالعات هنجاری و تحلیلی است؟ و یا اینکه عنوان دیگری برای فرا اخلاق است؟ برخی از فیلسوفان و دانشمندان علم اخلاق مانند فرانکنا بر این باورند که فلسفه اخلاق هر سه نوع پژوهش اخلاقی(اخلاق توصیفی، اخلاق هنجاری و فرا اخلاق) را شامل می‌شود؛ به این دلیل که کار فلسفه اخلاق در مرحله نخست، عرضه طرح کلی نظریه هنجاری است، اما چون قبل از اینکه کسی بتواند از نظریه هنجاری‌اش رضایت کامل داشته باشد، باید به مسائل تحلیلی نیز بپردازد که این شامل فرا اخلاق نیز می‌شود. اما از آنجا که پاره‌ای از نظریات روان شناختی و انسان شناختی نیز بر مسائل هنجاری و فرا اخلاقی تأثیر می‌گذارد، از این رو نوعی تفکر تجربی یا توصیفی از دسته اول نیز وارد بحث می‌شود. آثار همه عالمان اخلاق پیش از قرن بیستم نیز ترکیبی از اخلاق توصیفی، هنجاری و پاره ای از مسائل فرا اخلاق است. نگاهی گذرا به آثار اخلاقی افلاطون، ارسطو، هیوم، باتلر، کانت، میل و همه عالمان اخلاق در جهان اسلام، این سخن را تائید می‌کند.

برخی از فیلسوفان و دانشمندان علم اخلاق بر این باورند که فلسفه اخلاق شامل اخلاق هنجاری و فرا اخلاق است و شامل اخلاق توصیفی نمی‌شود. استدلال آنان این است که اگر فلسفه اخلاق را جزئی از فلسفه و پژوهش فلسفی و عقلی درباره مسائل اخلاقی بدانیم، نمی‌تواند شامل اخلاق توصیفی بشود؛ بلکه حداکثر در بردارنده مباحث اخلاق هنجاری و فرا اخلاق خواهد بود، چنان که بسیاری از فیلسوفان اخلاق بر این عقیده‌اند.

برخی از فیلسوفان و دانشمندان علم اخلاق، بویژه فیلسوفان تحلیلی، معتقدند که حوزه فلسفه اخلاق فقط شامل"مباحث

فرا اخلاق" است. این گروه از میان سه بحث متفاوت فرا اخلاق: مباحث معنا شناختی، معرفت شناختی و روابط منطقی گزاره‌های اخلاقی، بیشتر به جنبه معنا شناختی آنها می‌پردازند؛ زیرا اعتقاد دارند مسائل فلسفی تنها از طریق تحلیل زبان و آشکار کردن معنای کلمات حل می‌شود. دانشمندانی ماند آر. ام. هیر(۱۹۹۱) چنین دیدگاهی دارند. اینان تمام مسائل روان شناسی و دانش تجربی و همچنین تمام سئوالات هنجاری درباره آنچه را خوب یا درست است از آن خارج می کنند. نیز بر این نکته پا فشاری می کنند که موضوع فلسفه، منحصر در بررسی مفاهیم اخلاقی و درستی یا نادرستی تعریف آنهاست. برخی از متفکران از جمله استاد مصباح یزدی بر این باورند که فلسفه اخلاق عنوان دیگری برای "فرا اخلاق" است و شامل مباحث اخلاق توصیفی و هنجاری نمی‌شود؛ به این دلیل که فلسفه اخلاق در واقع به بحث و بررسی درباره مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق و گزاره‌های اخلاقی می‌پردازد؛ یعنی هم به تعریف و تبیین تصورات و مفاهیم و گزاره‌های اخلاقی می‌پردازد و هم مسائلی را مورد توجه قرار می‌دهد که پرداختن به تصدیقات و احکام اخلاقی متوقف بر آنهاست. به عبارت دیگر، چون موضوع فلسفه اخلاق، علم اخلاق و مسائل مورد بحث در اخلاق هنجاری است، نمی‌توان بررسی مسائل اخلاق هنجاری را نیز از جمله مسائل فلسفه اخلاق به حساب آورد(۵).به هر حال منظور از فلسفه اخلاق، علمی است که به تبیین اصول و مبانی و مبادی علم اخلاق می‌پردازد و بعضاً مطالبی از قبیل تاریخچه، بنیانگذار، هدف، روش تحقیق و سیر تحول آن را نیز متذکر می‌شود. گاهی نیز برای آنکه موضوع بحث در این رشته کاملاً مشخص شود، کلمه "علم" را هم در "مضاف الیه" اضافه می‌کنند و می‌گویند "فلسفه علم اخلاق" یعنی شاخه‌ای از فلسفه که به بررسی مبادی و مبانی علم اخلاق می‌پردازد.

علی مهدوی