چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مقدمه ای بر مقوله اخلاق دینی و اخلاق فلسفی
در دین مقولات مختلفی وجود دارد از جمله مقولات اخلاقی، فقهی، فلسفی، عرفانی و ... در این میان مقولات اخلاقی اگر نگوییم از والاترین جایگاه بلکه از جایگاه والایی برخوردار است.
بدین خاطر پیامبر اکرم(ص) فرموده است: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق (ترجمه: من مبعوث شدم تا کرامتهای اخلاقی را کامل کنم.) لازم به ذکر است که وجود انسان ناچار از اخلاق است و این ضرورت وقتی بیشتر خودنمایی میکند که انسان ارتباط تنگاتنگتری با افراد دیگر برقرار کند شکل و محتوای اخلاق در سیستمهای مختلف متفاوت است ولی به طور کلی ما میتوانیم معتقد به یکی از این سه نوع اخلاق باشیم.
۱) اخلاق دینی
۲) اخلاق فلسفی
۳) اخلاق عامیانه
● سه سیستم کلی اخلاقی
۱) اخلاق دینی
این اخلاق برخاسته از وحی الهی است. باید و نبایدهایی است که خداوند عالم باتوجه به نوع ساختار وجودی انسان و شناخت کلی که از انسان دارد برای او قرار داده تا با رعایت آنها به کمال وجودیش برسد و در دنیا و آخرت نیز بتواند از حداکثر آرامش و آسایش برخوردار شود.
۲) اخلاق فلسفی
اخلاق فلسفی یا اخلاق عقلانی از تجزیه و تحلیل وجود انسان و محیط و اجتماع او توسط اندیشمندان ناشی میشود. هرچند ممکن است از اخلاق وحیانی، ولو اظهار نکند بهره بگیرد، ولی در کل تکیه آن اخلاق برعقل و اندیشه انسان است و چون انسانها بهرههای گوناگون از عقل دارند و نوع نگرششان به زندگی و مرگ، دنیا و آخرت مختلف است اخلاقشان شکلها و صورتهای مختلف پیدا میکند.
۳) اخلاق عامیانه
این اخلاق از تجربه زندگی فرد از امور روزانهاش ناشی میشود. مثلا شخصی ضمن گذران زندگی خود در مییابد، اگر در مقابل فلان مشکل و حوادث به صورتی خاص عکسالعمل نشان میداد برایش بهتر بود و براساس این تجربه سعی میکند در مقابل مشکل مشابه اشتباه سابق را تکرار نکند.
● تفاوتهای اخلاق دینی با اخلاق فلسفی و عامیانه
تفاوت اخلاق دینی با اخلاق فلسفی در این است که اولی از امری ناشی شده است که امکان خطا در آن راه ندارد. هرچند ممکن است انسانها در طول زمان با کجفهمی و بیان نادرست آن (بهصورت ناخودآگاه و یا مغرضانه) برای دیگران در حقیقت اولیه دخل و تصرفاتی بنمایند ولی با نظریه اصل و منشا صدور آنکه از طرف خالق انسان ناشی شده است، از اشتباه مبری میباشد. چه هر سازندهای باتوجه به لحاظ علمی به ساختهاش، ضرر و زیانهای او را بهتر میداند تا دیگری.
اخلاق فلسفی، همچنان که گفتیم منشا صدورش عقل انسانهاست و عقول آدمیان نیز از استعدادها و تواناییهای مختلف برخوردار است. علاوه بر تواناییهای عقلی گرایشهای روحی انسان نیز در ایجاد نوع سیستم اخلاقی او تاثیر میگذارد بدین خاطر شاهدیم که سیستمهای اخلاقی گوناگون داریم که همدیگر را نفی میکنند و همه آنها از عقول آدمیان ناشی شدهاند.
اخلاق جهت سعادت انسان در زندگی دنیوی و اخروی او طرحریزی میشود ولی فلاسفه در همین قدم اول که سعادت چیست اختلاف نظر دارند. در ثانی اختلاف در نوع زندگی انسان به عنوان موجودی که صرفا از زندگی دنیوی برخوردار است و یا موجودی جاویدان قلمداد میشود در فلسفه اخلاق و اخلاقیاتی که بر پایه آن فلسفه قابل عرضه میباشد، تاثیر شگرف میگذارد. به هر حال باتوجه به کثرت دیدگاههای اخلاق فلسفی و اینکه هر گروه اخلاقیات خود را نسخه منحصر به فرد برای زندگی سعادتمندانه انسان قلمداد میکند میتوان به این نتیجه رسید که خود بشر توانایی ساخت و ارائه اخلاقی را که با تناسب و جهات وجودیش قابل تطبیق باشد، ندارد و بر همین اساس خالق او مسئولیت این امر را از دوش انسان برداشته و اخلاقیات شایسته انسان را به او ارائه میدهد.
به نظر بنده بسیاری از نکات مثبت اخلاقیات فلسفی به طور مستقیم و غیرمستقیم برخاسته از ادیان و فطرت الهی انسان است هرچند توسط موسسین آن انکار شود.
اخلاق عامیانه چون نه انکا به وحی الهی دارد و نه به تجزیه و تحلیل عقلی حکما و فلاسفه، از نقصانهای بیشتری نسبت به اخلاق فلسفی برخوردار است. این اخلاق جنبه شخصی دارد هرچند ممکن است نتایج آن را عده زیادی از افراد یک جامعه نظر به مرجع بودن شخص انجام دهنده آن اجرا کنند، همانند اخلاق رایج در بسیاری از جوامع غیرمتمدن قدیم که نه دین و آیین الهی در آنها اشاعه پیدا کرده بود و نه صاحب متفکرین و اندیشمندانی بودند.
● اهمیت رعایت اخلاق دینی
توضیح دادیم تنها اخلاق مطمئن جهت اجرای اخلاقی است که توسط انبیای الهی(ع) از طرف خداوند برای سعادت نوع بشر، نازل گردیده است. خاصه اخلاق کاملترین دین، که دین اسلام باشد. لذا، در مابقی مقاله وقتی صحبت از اخلاق دینی میشود منظور اخلاق ارائه شده توسط دین اسلام است.در اهمیت اجرای اصول اخلاقی توسط قاطبه مردم که از حداقل عقل و قلب سلیم برخوردار باشند، هیچ شکی نیست، کیست که فکر احترام فرزندان به والدین و رعایت اصول سرپرستی توسط والدین برای فرزندان باشد و یا چه کسی میتواند فحشاء دروغ، غیبت، ترس، حقد، حسد و کینه را صحیح بشمارد و در مقابل شجاعت، پاکدلی، کلام زیبا و صحیح را نادرست قلمداد کند؟ قدرمسلم اگر مردم اجتماع همان طور که اعتقاد به صحیح و درست بودن موازین اخلاقی داشتند و آن را در عمل نیز به اجرا در میآوردند، بسیاری از معضلات موجود در جامعه که باعث اتلاف سرمایههای مالی، جانی و زمانی فراوانی در سطح جهان شده، اگر از بین نمیرفت، لااقل کاهش چشمگیری مییافت. روابط خانوادگی به سادگی گسسته نمیشود و تبعیض، بیعدالتی و نتایج آن مثل فقر، فحشا، جنگ و خونریزی نیز از ابعاد کوچک اجتماع گرفته تا اجتماع بزرگ جهانی به چشم نمیخورد.
● تفاوت احکام فقهی با احکام اخلاقی
فقه و اخلاق هر دو شریعت اسلام را تشکیل میدهند و شریعت مجموعه باید و نبایدها و حدود و ثغوری است که از طرف خالق هستی برای انسان تعیین گردیده است.
منتها بنابر اعتبارات مختلفتفاوتهایی در نامگذاری آنها صورت گرفته، به طوری که به احکامی که به شرح وظایف انسان در مقابل خدا و انسانها میپردازد احکام فقهی و به احکام و دستوراتی که به اعضا و جوارح ظاهری و باطنی او مربوط میشود، اخلاق میگویند. مثلا نماز، روزه، حج و زکات را فقه و صبر، شکر، صدق و اخلاص و اجتناب از غیبت و تهمت و دروغ را اخلاق قلمداد میکنند. اخلاق بنا به این تعبیر باطن و پشتوانهای جهت احکام فقهی میباشد یعنی تا نماز برخوردار از نیت باطنی صدق و اخلاص نباشد به مرحله قبول نمیرسد. پس فقه و اخلاق هر دو مجموعه شریعت اسلام را تشکیل میدهند. هنگامی که با هم جمع شدند شخص را در مسیر حرکت به سوی خداوند قرار میدهند، آنچه که در لسان عرفان از آن به طریقت تعبیر میشود نهایت این حرکت، رساندن انسان به مقام فنا فی الله و بقا بالله است و انسان در این هنگام ملبس به لباس انسان کامل میشود و به اصل حقیقت که حضور معنوی در محضر خداست نایل میشود.
● زیربنای اخلاق اسلامی
همچنانکه گفتیم اخلاق دینی ممکن است در پارهای از امور با احکام اخلاقی بعضی سیستمهای فلسفی مناسبت داشته باشد، مثلا در اخلاق دینی و فلسفی شجاعت مورد تمجید و ترس مورد نکوهش قرار گرفته ولی زمینهای که آنها در آن قرار میگیرند با هم تفاوت ماهوی دارد. چه اخلاق دینی در بستر اعتقاد به خدا و صفات جلال و جمال او، پیامبران و معاد قرار گرفته ولی اخلاق سیستمهای فلسفی عموما خارج از مفاهیم فوق جای دارد. در دین عملی اخلاقی است که علاوه بر داشتن خصوصیات ظاهری با نیت قرب الهی انجام شود. در حالی که در اخلاق فلسفی صرفا اخلاق را از جهت اینکه موجبات بهبود روابط اجتماعی و یا تحمل مصائب و مشکلات و یا ایجاد خوشی بیشتر در دنیا میشود، منظور نظر قرار میدهند.
بدین خاطر اخلاق آنها در بستری شکننده قرار گرفته که با کوچکترین تضاد منافعی عموما یا به انجام نمیرسد و یا اگر هم به انجام رسد به خاطر فقدان شرایط کافی وجود آدمی را به کمال شایسته انسانیاش نمیرساند. اخلاق و احکام فقهی از این حیث که هر دو دستورات خداوند را تشکیل میدهند هیچگونه تفاوتی ندارند. اوامر خداوند را در هر دو مورد باید به انجام رساند و نواهی او را باید ترک کرد و نیز گفتیم احکام بیشتر ناظر به صورت ظاهر اعمال در مقام عبادت خداوند و ارتباطات انسانها با هم است و اخلاق بیشتر ناظر به اعمال و خصوصیات و صفات ظاهری و باطنی شخصی دارد. ما در اخلاق با دو دسته دستورات روبرو میشویم؛ اوامر و نواهی که متوجه اعضا و جوارح است مثل غیبت و تهمت و دروغ که از گناهان زبان و شنیدن لغو و هرگونه باطل که از گناهان قوه سامعه محسوب میگردد. پشتوانه اخلاق از نوع دوم اخلاق از نوع اول است یعنی در مرحله اول میبایست قلب از صفات منفی پاک و به صفات مثبت مزین شود تا امکان صدور افعال واعمال صحیح در انسان ایجاد گردد وگرنه تا قلب پاک نشود ولو صورت اعمال اخلاقی و فقهی صحیح باشد از نظر خداوند اعمال باطل و باطن مبتلا به صفت شرک و نفاق میباشد و اعمال از سر ریا و ظاهرسازی از انسان حادث میشود. در صورت پاک شدن قلب نیز به مجرد غفلت از خداوند و استغفار و توبه و جبران گناهان به شرحی که در شرع بیان گردیده صفای سابق را در آن ایجاد نمود.
● هدف اخلاق اسلامی
هدف اخلاق در اسلام رساندن آدمی به کمال شایسته اوست آنچه که در لسان شرع خلیفه خداوند خوانده شده است و در عرفان و سیر و سلوک با عنوان فناءفی الله و بقاءبالله از آن یاد شده یعنی انسان تا اقدام به اجرای احکام دینی نکند به کمال شایسته خود که رسیدن به مقام مظهریت اسما و صفات خداوند است نایل نخواهد شد. در اسلام با توجه به تعریفی که از انسان داریم تنها توجه به جنبه دنیوی و اخروی اجرای قوانین اخلاقی مطرح نیست، هرچند اجرای آنها اسباب سعادت انسان را در دنیا و آخرت فراهم مینمایند ولی نکته اصیل که اصل قضیه را تشکیل میدهد خداگونه شدن انسان است.
● ثمرات توجه و غفلت از اخلاق
اخلاق، رکن رکین جامعه و باعث قوام و بقای جامعه انسانی است به طوریکه هرگونه سعادتی را که در زندگی انسان حاصل شود، میتوان مدیون آن دانست. پارهای از قوانین اخلاقی به سهولت از فطرت انسانی جوشش میکند (بدیهی هستند) مثل خوبی وفای به عهد که نقطه مقابل آن عهد شکنی است. این قوانین مشترک میان همه انسانهایی است که از حداقل ظرفیتهای انسانی برخوردارند و به این خاطر بدینشدت و حدت در نفس آدمی حک شده،تا هرچه بیشتر مورد توجه و در نتیجه اجرای آدمی قرار گیرد. به طوری که بدون اجرای این حکم افراد بشر به ارگان تشنه به خون یکدیگر بیشتر شبیه هستند تا به آدمیزاد. اخلاق در جنبه فردی باعث ایجاد آرامش در نفس و روح آدمی میشود و او را به کمال شایستهاش میرساند و در بعد اجتماعی از کوچکترین واحد آن همچون خانواده گرفته تا جامعه جهانی، موجبات ایجاد انس والفت افراد تشکیل دهنده آن را فراهم کرده و از بزههای مختلف اجتماعی ممانعت به عمل میآورد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست