چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
نقد مجموعه شعر «دوربین قدیمی» سروده ی عباس صفاری
شعر هنری کلامیست و انعکاس دهندهی فرهنگ و باورهای تاریخی ممالک مختلف است، نقش شاعران از گذشته تا امروز در شکلگیری اندیشه و فضیلتهای انسانی، غیر قابل انکار است، باید پذیرفت اهالی قلم همواره به عنوان قشری آگاه و پیشرو، در جامعهای که در حال گذار از بحران، یا تجربهی عوامل آن بوده نقش عمدهای را ایفا کردهاند. تاثیرات سینما و موسیقی در شکلگیری ادبیات به خصوص در دورهی معاصر باعث به وجود آمدن تحولات چشمگیری شد. اگر قرار باشد روزی مدرن شویم و به دستاوردهای بزرگ دست یازیم باید به سبک ایرانی و درک عوامل بیولوژیکی، تجددخواهی را تجربه کنیم. به سراغ مجموعهای خاطرهانگیز میرویم که «دوربین قدیمی» نام دارد این مجموعه دارای پیشنهادهای تازهایست. شاعر با ذکاوتی چون عباس صفاری که سالهای سال در خارج از ایران زندگی میکند مجموعهای از خود به جا میگذارد که سرشار از قریحهای پویا در نزد مخاطبان آگاه شعر معاصر است، این کتاب موثر همانطور که جایزهی کارنامه را به خود اختصاص میدهد در انگیزش شعر جوان نیز تاثیرات بالاقوهای دارد. شناخت و مطالعهی عمیق شعر جهان، از صفاری آتشفشانی خاموش میسازد که در هر شرایطی میتواند فوران کند، او ظرفیتهای زبان فارسی را با آگاهی به دست میآورد، دوربین قدیمی حاصل مطالعه و آموزههای زندگی غرب است.
صفاری با این که سالها از وطن دور بوده اما چنان تسلطی در نگارش و تکوین شعر دارد که با قلممویی از کلمات نقاشی میکند و با تلفیق عوامل زیست محیطی از کاکتوسهای آریزونا سر در میآورد و از نیمکتهای چوبی پارک لادرا سخن میگوید و شکسته شدن هویت چه به لحاظ زمان و مکان تاثیرات شگرفی بر روی خواننده میگذارد و این رفتار شاعرانه در روح و جان مخاطب ریشه میدواند.
دیشب خواب تو را دیدم/ بر نیمکت چوبی پارک لادرا نشسته بودی/ و گرده نانی را/ برای کبوتران غایب تکه تکه میکردی .../ دیشب خواب تو را دیدم/ لبانات مانند تمشک تازه/ نرم و سرخ بود/ و نسیم هر بار که میوزید/ یکی از چینهای چهرهات را با خود میبرد...ص ۷۲
جهان هستی متنی قائم به ذات است که از هستیشناسی یونانی لوگوس سرچشمه گرفته است در این میان نگاه زیباشناسانه شاعر به بازنمود موتیفها و کشف موقعیتهای شاعرانه استقرار مییابد، گاهی بیان اغراقآمیز از تصورات شاعر جهانی تازه میسازد...
روزهایی که خودم نیستم/ پیراهنام تنگ میشود/ و کراوات خفهام میکند/ شبیه بازاریاب در به دری میشوم/ در اتاق مسافرخانهای ارزان قیمت/ چه خودم باشم چه نباشم/ پستچی در ساعتی مقرر سهم آن روز مرا از جهان/ پشت در میگذارد ... ص ۷۹
رادیکالیسم ادبیات صفاری را باید در انگارهها و درک صحیح زندگی معاصر و شائبههای آن دانست که به همان شکل ساده در جستارهای شعر او در حال گذار هستند، این روزمرگی با الگوهای بینامتنی گره خوردهاند و نگرش جزئی شاعر کمک شایانی، به رهیافت معنا میکند، و چنین مناسباتی به تحکیم روابط عینی (Objective) میانجامد. با چنین رویکرد تازهای در یک نگاه کلی میتوان شعرهای صفاری را با پدیدههای روزمره که در زندگی ما جریان دارد پیوند بزنیم.
ماشین مدل بالایی میرانم/ که چون تعلق به بانک دارد/ حرفی از آن نخواهم نزد
دوستان هم دارم/ گرفتار و بی آزار/ اما تلفن جدیدشان را ندارم ... ص ۷۵
در واکاوی «دوربین قدیمی» چگونگی کارکردهای زبانی بسیار برجستهاند اجرای موفق شاعر آنقدر شاعرانه و ظریف است که گویی بلوری به دست گرفتهای و در میان تخته سنگها میدوی، صفاری از تمام اجزای موجود، به سود شعر کارکردهای وصفی روایی میکشد.
من هرگز چیزی را از تو پنهان نکردهام/ حتی پیش پا افتادهترین سواحل را/ با تو قسمت کردهام/ و هر وقت نبودهای سهمات را/ از هر برگ و بارانی که بر چترم باریده است/ کنار گذاشتهام ...ص ۱۶
صفاری شاعری بلند پرواز است اشراف ویژهی او به جهان پیراموناش تاملبرانگیز است او با رهائی از قید و بندهای افراطی از تمهیدات پیش افتادهای چون باران و پائیز حادثهای زیبا خلق میکند، اما در عین حال در مواجهه با حادثهای مخاطرهانگیز از کنار همه چیز با خیالی آسوده رد میشود، و با ترفندی زیرکانه قضاوت را به عهده مخاطب میگذارد.
مرگ هم/ مثل آن مرسدس بنز سیاه/ همیشه از این خیابان خواهد گذشت/ و مرا نیز روزی با خود/ به خوابگاه همیشگیام خواهد برد/ و من دیگر شما را که به خوابی شیرین میمانید هرگز به خواب نخواهم دید.
شاعر این مجموعه، در صدد است با الگوهای تثبیت شده به صمیمیت ویژهای دست یابد از این رو اگر مجموعه حاضر با اقبال مواجه میشود مبتنی بر همین امرمهم است، او با آرامش و خونسردی به شرح وقایع میپردازد که گویی در پای تلوزیون به سریال مورد علاقهات چشم دوختهای، این کارکرد زبانی بر خلاف عادتهای همیشگی ما متجلی میشوند، به عبارتی میتوان گفت شاعر تجربههای از یاد رفته را بازیافت میکند و از آنها کارکرد شاعرانه میکشد این همزاد پنداری با هر خواننده به مونولوگی (monologue) متقابل تقریر مییابد.
میبخشی از خواب بیدارت کردم/ میخواستم بگویم همیشه/ آرزوی خانهای را داشتهام/ با یک درخت خرمالو/ که هر پاییز.../ ساعت چنده عباس؟/ هفت و پانزده دقیقه/ هشت و نیم زنگ بزن بیدارم
صفاری جنس کلام را میشناسد، بیشتر شعرهای این مجموعه دارای ریتم آرامی هستند روایت منسجم و ارجاعات برون متنی و تعبیه شدن فضاهای سیال در روند شعر، در تعمیم و چند وجهی شدن نشانهها کمک شایانی میکند بنابراین سیر روایت در شعرهای صفاری یک مکانیزم درونی به حساب میآید که طبق چنین قاعدهای تمام اجزای شعر به هماهنگی و نظم ویژهای فرا خوانده میشوند و آفتهایی نظیر اطناب، سهلانگاریهای دستوری، قاعدهافزایی به شدت در متن کاهش مییابد.
نویسنده: حامد رحمتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست