سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

در جست وجوی شکوه طبیعت


در جست وجوی شکوه طبیعت

نگاهی به مجموعه شعر «خواهران این تابستان» اثر بیژن نجدی

اگرچه بیژن نجدی تا پیش از مرگش تنها یک مجموعه داستان با نام «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» را منتشر ساخت، اما همان یک کتاب هم کافی بود تا نجدی به عنوان نویسنده‌یی درخور شناخته و معرفی شود. «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» پس از انتشار برنده قلم زرین بهترین داستان کوتاه از جایزه ادبی گردون شد و همین امر در معرفی نجدی به جامعه ادبی ایران کمک شایانی کرد. هرچند نجدی در طول حیاتش در هر دو حوزه شاعری و نویسندگی به فعالیت پرداخت، اما او به هیچ‌وجه چهره پرکاری نبوده است و به گفته اطرافیانش با وسواسی خاص به نوشتن می‌پرداخته است و می‌توان گفت کار او در هر دو حوزه داستان‌نویسی و سرودن شعر با موفقیت نیز همراه بوده است. اما آن اتفاقی که باعث شد حجم عظیمی از ستایش‌ها نثار نجدی شود، مرگ او بود؛ همان کلیشه رایجی که پس از مرگ افراد هاله‌یی قدسی و استعلایی به دور نام فرد ایجاد می‌کند شامل حال نجدی نیز شد.

نجدی آثار درخور و قابل بحثی خاصه در جهان داستانی‌اش آفریده است که می‌توان به گونه‌یی جدی آنها را مورد بررسی و نقد قرار داد، اما در این سال‌ها غالب حرف‌هایی که راجع به او زده شده است، کلی‌گویی‌های رایجی بوده‌اند که در واقع هیچ چیز نگفته‌اند. جز مواردی نادر، نقد و بازخوانی جدی از آثار نجدی صورت نگرفته است و از قضا همین ستایش‌های مبهم و کلی بیشترین ضربه را به او و آثارش زده‌اند. چراکه آن امری که یک اثر هنری یا ادبی را به چیزی تاثیرگذار بدل می‌کند نه تعریف و تمجید‌های بی‌خاصیت، بل مواجهه‌یی انتقادی با آن اثر است و از این رو آثار نجدی قابلیت آن را دارند تا با دیدی انتقادی مورد بازخوانی قرار گیرند. هرچند نجدی پیش از آنکه به داستان‌نویسی روی آورد، به سرودن شعر می‌پرداخته است، اما آثار درخشان او را باید در جهان داستانی‌اش یافت.

در میان داستان‌های نجدی می‌توان چند اثر قابل تامل یافت که او در آنها با زبانی خاص و متفاوت، تکنیک‌ها و شگرد‌های بدیعی از نوشتن را مورد استفاده قرار می‌دهد و زبانی غیرمعمول را می‌آفریند که بسیار به شعر نزدیک است و این زبان خاص و غیرمتعارف جهان معنای خاصی را نیز به همراه می‌آورد. اما شعر نجدی به اندازه داستان‌های او موفق نیست، او در اشعارش تصویری پاک و بی‌آلایش از طبیعت ارایه می‌دهد، طبیعتی ناب و بی‌نقص که هیچ شکاف و گسستی در آن دیده نمی‌شود. او در اشعارش به بازنمایی اسطوره‌یی از طبیعت می‌پردازد و برای حل دلزدگی، تنش و گیجی نهفته در زندگی شهری به اسطوره طبیعتی که به زعم او پاک و دست‌ نخورده است پناه می‌برد، طبیعت نابی که هیچگاه وجود نداشته است. فرار از سردرگمی، دهشت و فجایع موجود در زندگی شهری مدرن و جست‌وجوی راه نجات و سعادت در طبیعت بکر، رویکردی محافظه‌کارانه است که نمی‌تواند نسبت معناداری با واقعیت موجود برقرار سازد.

در شعر «کیستم من؟» از کتاب «خواهران این تابستان» می‌خوانیم: «سنگم من/ تحفه آب/ اقلیم ماسه‌یی/ گشاده بازوان/ در بی‌حیایی خورشید/ قبیله آهوان من/ با رودخانه می‌روند/ پیش در پیش اجساد سوخته نخل/ خوشه‌های شیرین مرده/ در مشت‌های موج/ بی‌گناهان خیس خیره‌سر/ چشمان آهوان/این جزایر سرگردان و ساکت رودخانه من/ سرنوشت علف/ در توفان چکمه و دود/ روستای آبادانم/ متروک گهواره‌ها/ آواز و کار» یا در شعر «واقعیت رویای من است» از همین مجموعه: «واقعیت رویای من است/ و خون رویای من/ برگ‌تر از سبز/ و سبز‌تر از برگ گیاهان است/ که با دشنه تلکس خبرگزاری‌ها/ خنجر کلمات روزنامه/ نمی‌ریزد/ واقعیت خوب‌های من است/ آنجا، هیچ کس نمی‌داند که سیلی چیست؟/... در روزنامه می‌خوانم/ باز هم/ تکه‌تکه شده‌اند/ کودکان فلسطین/ بوسنی/ هرزگوین/ حتی در جزایر گل سرخ/ حتی سرزمین موز/ حتی تپه‌های چای... / این است که هرصبح/ به خودم می‌گویم نه، این رویاست/ واقعیت/ همان است که من دیده‌ام در خواب.» شعر نجدی از مواجهه با واقعیت موجود و وحشت نهفته در آن گریزان است و همواره فاصله خویش را با فاجعه بیرونی حفظ می‌کند و برخلاف این ایده بنیامین که «سعادت را در جو و هوایی که تنفس می‌شود و مبتنی بر یاس و حرمان خود ما» می‌داند، رستگاری و سعادت را در جایی دیگر می‌جوید: «چقدر بودن بی‌این قرن، خوشبختی است/ از کوله‌پشتی مادرانه می‌افتد/ گریه کودکانه روی گل/ از رادیو/ گفت‌وگوی عزای هفت‌روزه می‌آید/ چقدر داشتن طناب و رخت چرک خوشبختی?ست/ چقدر ندانستن اخبار خلیج فارس/ ندانستن بهای طلا/ روزی که تو می‌میری/خوشبختی‌ست/ از کدام گوش تو خون می‌چکد روی زمین/ که من حرف بزنم با گوش دیگرت/ که من با گوش دیگر تو حرف بزنم؟» اما جدای از این، باید به زمان سرایش اشعار نجدی توجه کرد و اذعان داشت که شعرهای او در زمان خود، کاری نو و بدیع بوده‌اند که هنوز هم می‌توان به آنها به عنوان آثاری قابل اعتنا و مهم نگریست. در اشعار نجدی عنصر طنز به خوبی به کار گرفته شده‌اند و باید به حضور مرگ و نیز اعداد در اشعار او نیز توجه کرد. شعر نجدی روان و ساده است و در عین حال می‌توان زیبایی و شکوه را در اشعار او یافت. چندین سال از چاپ نخست «خواهران این تابستان» می‌گذرد و به تازگی نیز چاپ جدیدی از این مجموعه شعر توسط نشر ماه ریز به بازار کتاب عرضه شده است.

پیام حیدرقزوینی