جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تاملی در ظرفیت های نمایشی متون ادب فارسی


متون كهن ادبیات فارسی از جمله پشتوانه های غنی فرهنگ ماست كه توجه به آن می تواند در رشد و ارتقای سطح ادبی امروز ما تاثیر گذار باشد

متون كهن ادبیات فارسی از جمله پشتوانه های غنی فرهنگ ماست كه توجه به آن می تواند در رشد و ارتقای سطح ادبی امروز ما تاثیر گذار باشد. این متون توانایی گسترده ای برای تبدیل شدن به روایت های هنری از جمله سینما تئاتر تعزیه و .... را دارند و می توانند در صورت توجه به آثار درخشانی در این عرصه ها بتدیل شوند چیزی كه تاكنون كمتر به آنها توجه شده است مطلبی كه در پی می خوانید مقاله ای است كه در كتاب از واژه تا صدا از سوی مركز تحقیق و توسعه صدای جمهوری اسلامی ایران اخیرا منتشر شده و از زاویه ادبیات نمایشی به بررسی ظرفیت های متون كهن ما می پردازد.

بسیار گفته وشنیده ایم كه حكایات و روایات كهن فارسی مثل گنجینه ای ارزشمند و گرانسنگ می توانند بر غنای متون نمایشی بیفزایند و چه بسا از كم لطفی و بی توجهی به متون روایی كهن شكایت هم كرده ایم. كم نیستند آدمهای پرشوری كه از ارزشهای اخلاقی و تربیتی متون عرفانی و اخلاقی فراسی دم می زنند و راه اعتلای هنرهای نمایشی را رویكرد به میراث كهن ادب فارسی می دانند اما آنچه در عمل اتفاق می افتد با این شعارها فاصله دارد ودر عمل بر بر پاشنه دیگری می چرخد. این روزها در عرصه هنرهای نمایشی شاهد آثاری هستیم كه اگر مستقیما از متون فرنگی اقتباس نشده اند و به صراحت نشان ترجمه بر پیشانی ندارند چیزی جز سرهم بندی بی سرو صدای رمانها و نمایشنامه های خارجی نیستند. برخی از سینماگران و برنامه سازان صدا و سیما در این فن شریف تلفیق و التقاط متون داستانی و نمایشی فرنگان به چنان تبحری رسیده اند كه تشخیص اصل و بدل در كارآنان حتی برای اهل فن و بخیه هم دشوار می نماید!

اما راستی چرا چنین شد؟ چرا در بازآفرینی روایات كهن و داستان های ملی خودمان از قبیل داستان های شاهنامه و ... كم توفیق بوده ایم؟ چرا هر وقت در عرصه هنرهای نمایشی به گنجینه یاد شده و مرده ریگ نیكانمان سری زده ایم دست و كیسه تهی برگشته ایم و چندان حاصلی نداشته ایم؟ آیا همه آنچه درباره ارزشهای نمایشی (دراماتیك) این آثار گفته اند مشتی شعار و تعارف بوده است؟

اگر خواسته باشیم پاسخی شتابزده به پرسش یاد شده بدهیم، می توانیم به برخی از دلایل بی رونق بودن بازار روایات كهن در متون و آثار نمایشی این گونه اشاره كنیم:

نا آشنایی اهل سینما و تئاتر و ... با بسیاری از متون كهن و ارزشهای آنها/ ناسازگاری رسانه‌های معاصر ، سینما ، تلویزیون ، تئاتر و ... با محتوای متون كهن/ برخوردهای سطحی با حكایت ها و داستان های قدیمی .

اما تفصیل این اجمال

اول : كسانی كه در آفرینش متون نمایشی دستی دارند با آثار قدما وارزشهای داستانی آن نا آشنایند یا آشنایی اندكی دارند بسیاری از متونی كه از ارزش داستانی برخوردارند یا معرفی نشده اند یا چاپ مناسبی از آنها در دسترس نیست و اگر چاپ مناسب و در دسترسی دارند، دشواری های زبانی فهم آنها را مشكل كرده است اگر بخشی از سرمایه هنگفتی كه صرف ترجمه های گاه مكرر معرفی و چاپ رمان ها و آثار خارجی می شود صرف ویرایش متون كهن فارسی و بیان آنها به زبان مردم پسمد امروز می شد این مشكل از میان می رفت دست كم بهانه از دست عده ای گرفته می شد!

دوم: بی رونقی بازار متون كهن و بهره نبردن از این متون در آثار نمایشی حاصل یك علت ساختاری و اساسی است. چنان كه می دانیم قالب و محتوا باید با یكدیگر تناسب داشته و حداقل با هم تعارض نداشته باشند. متاسفانه رسانه های جدید از قبیل سینما ، تلویزیون و تئاتر به مفهوم مدرن آن هنوز آنقدر در دیار ما بومی نشده اند كه بتوانند مفاهیم اساسی فرهنگ و ادبیات ما را در بربگیرند و ارائه بكنند. پذیرش این حقیقت دشوار نخستین گامی است كه می تواند ما را در حل تعارض یاد شده یاری كند چگونه می توان از رسانه ای كه هنوز بومی نشده است انتظار داشت كه مفاهیم بومی رادر اوج جذابیت و مطلوبین بیان كند؟ سوء تفاهم نشود نمی گوییم اینها اجنبی و بیگانه اند می خواهیم بگوییم هنوز بومی نشده اند . میان آشنایی با چیزی با یكی شدن و خودی و اخت شدن با آن فاصله وجود دارد ما هنوز به مرحله ای نرسیده ایم كه مركب سینما و تلویزیون و ... رام ما شده باشد و ما هر چه از این چراغ جادو بخواهیم و اداره كنیم بلافاصله تحقق یابد. نباید فریفته موفقیت ها و درخشش های گاه گاه سینماگر ایرانی در آن سوی مرزها بشویم اگر این سینما بومی بود اول در بستر رویش و بالندگی خودش یعنی در میان همین مردم می درخشید و بعد با درخشش جادویی خود جشنواره های خارجی را فتح می كرد.

در عین این كه در برابر ارزشها و صداقت های این سینما سرفرومی آوریم و توفیق هنرمندان آن را به دعا می طلبیم، آن را چراغی می بینیم كه كمتر پیش پایش را روشن می كند و با آن كه به خانه رواست ظاهرا در شبستان دیگران بهتر خودنمایی می كند! در یك كلام این كه سینما و تئاتر و هنرهای نمایشی ما كمتر به محتوای متون كهن رغبت نشان داده یا در به كارگیری آن كم توفیق بوده به این دلیل است كه رسانه ای تا هنوز بومی نشده نمی تواند در رسانیدن پیامهای بومی قرین توفیق باشد مگر این كه نخست مشكل تعارض خود با محتوا را حل كرده باشد. قالب سینما و تئاتر و تلویزیون جدا از رادیو كه موفق تر بوده است هنوز بعد از گذشت چندین دهه آنقدر خودمانی نشده است كه به متن باورهای ما گام بگذارد و به صورت شایسته ای مفاهیم اساسی فرهنگ ملی ما را به تصویر بكشد؛ چه برسد به عرصه هایی كه در آنجا پای خطوط قرمز هم درمیان است!

بگذریم از این كه ناهماهنگی میان محتوای متون كهن ما و هنرهای مدرن نمایشی تعارضی دو جانبه است . نه متون ما كه حاوی مفاهیم انتزاعی است نه اول به نیت نمایش و با اختار نمایشی نوشته شده اند ونه از رسانه هایی كه در متن تمدن مادی به وجود آمده اند توقع می رود كه مفاهیم انتزاعی و غیر مادی را بخوبی بیان كنند با این همه این تعارض تعارضی ذاتی نیست و می توان قالبهای نو را با منعطف كردن و ایجاد تناسب در خدمت بیان متون قرار داد و البته متون نیز می باید از انعطاف لازم برخوردار شوند بدین گونه می توان روح یك متن كهنن را در كالبد یك قالب امروزی جاری كرد. با مثالهایی كه در بخش بعدی خواهیم آورد مطلب واضح خواهد شد.

سوم: برخوردهای سطحی و استفاده های كلیشه از داستا های قدیمی و حكایت های موجود در متون فارسی ، اسباب دلزدگی و گریز از متون یاد شده را فراهم آورده است. در بسیاری مواقع مجموعه سازانی كه سراغ متون كهن می روند از ساده ترین و مستقیم ترین راهها استفاده می كنند و چنان كه می دانید راههای مستقیم و ساده در دنیای هنر اغلب به بن بست می رسد! كم نبوده اند نمایشنامه هایی كه بههمین شیوه دم دستی و ساده طی این سالها از روی حكایات اسرارالتوحید و گلستان و منطق الطیر و ... روی صفحه نقره ای تلویزیون ظاهرشده اند و تنها توانسته اند بخشی از چاه ویل ساعات پخش شبكه های سیما را پر كنند!


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.