شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
زیارت عاشورا
▪ شعفی میگوید:
ـ مرحوم آیتالله حاج آقا حسین خادمی و مرحوم حاج شیخ عباس قمی و حاج شیخ عبدالجواد مدّاحیان روضهخوان امام حسین(ع) را در خواب دیدم که در غرفههای بهشت با یکدیگر اجتماع داشتند. از آیتا... خادمی احوالپرسی کردم و گفتم: با هم بودن شما یک آیتالله و آقای حاج شیخ عباس قمی یک محدّث و حاج شیخ عبدالجواد روضهخوان امام حسین علیهالسلام، چه مناسبتی دارد که با یکدیگر یک جا قرار گرفتهاید؟
جواب دادند: ما همگی مداومت به زیارت عاشورا داشتیم و در مقدار خواندن زیارت عاشورا مثل هم بودیم.
«برگرفته از زیارت عاشورا و آثار شگفت ص ۵۰»
«ارزش گریه بر امام حسین(ع) از زبان امام عصر(عج)»
ـ سید بحرالعلوم رحمهٔالله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد، در بین راه راجع به این مسئله، که گریه بر امام حسین(ع) گناهان را میآمرزد، فکر میکرد همان وقت متوجه شد که شخصی عرب سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد، بعد پرسید:جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفتهای؟ و در چه اندیشهای؟ اگر مسئله علمی است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟
سید بحرالعلوم فرمود:
ـ در این باره فکر میکنم که چطور میشود خدای متعال این همه ثواب به ذائران و گریهکنندگان بر حضرت سیدالشهدا(ع) میدهد مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمیدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامهٔ عملش نوشته میشود و برای هر یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیرهاش آمرزیده میشود؟
آن سوار عرب فرمود:
ـ تعجب نکن! من برای شما مثالی میآورم تا مشکل حل شود.ـ سلطانی به همراه درباریان خود به شکار میرفت، در شکارگاه از همراهیانش دور افتاده و به سختی فوقالعادهای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمهای را دید و وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید، آنان در گوشهٔ خیمه عنیزهای «بز شیرده» داشتند و از راه مصرف شیر آن، زندگی خود را میگرداندند.وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی به خاطر پذیرایی از مهمان آن بز را سر بریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد.
در نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید.
دیگری که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کردهام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
ـ بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء(ع) هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریهکنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خدائیش را نمیتواند به سیدالشّهدا(ع) بدهد، پس هر کاری که میتواند انجام میدهد، یعنی با صرفنظر از مقامات عالی خودش، به زوّار و گریهکنندگان آن حضرت، در جایی عنایت میکند در عین حال این ها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمیداند.
چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد.
«برگرفته از عبقریالحسان، مرحوم شیخعلیاکبر نهاوندی،ص ۱۳۶»
لیلا سادات آرامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست